«محيط زيست» و چالشهايي كه در سطوح مختلف بينالمللي تا محلي، در اين مقوله مطرح است، مبحث «حفاظت از محيط زيست» را به موضوعي راهبردي در اكثر كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه، مبدل کرده است تا جايي كه كمتر حزب و گروه و سياستمداري يافت ميشود كه نسبت به اين موضوع، بيتفاوت و بيتوجه باشد.
در همين راستا است كه در كنار فعاليتهاي گسترده و تشكلهاي غيردولتي فعال در حوزه محيطزيست، احزاب قوي و فراگير با دغدغه امور زيستي بهويژه در كشورهاي اروپايي، شكل گرفته و علاوه بر نقشآفريني در انتخابات مختلف اين كشورها، در مسائل و رخدادهاي متعددي مربوط به اين حوزه، بسيار فعالانه حاضر شده و اقدامات غالباً مؤثر و موفقي را رقم ميزنند.
در كشور ما نيز به تدريج، توجه به «محيط زيست» وارد برنامههاي سياسيون شده و حتي در آخرين انتخابات رياستجمهوري كه در سال 1392 برگزار شد، شاهد بوديم كه برخي نامزدها، برنامههاي كلان و قابل توجهي در زمينه بهبود وضعيت محيط زيست ارائه کردند. از طرفي با اهتمام نهادهاي مسئول و نيز كوشش قابل تقدير فعالان حوزه محيط زيست در قالب سمنها و تشكلهاي غيردولتي، ميتوان گفت كه ميزان توجهها به اين حوزه، به طور قابل ملاحظهاي، افزايش يافته و اميدواركننده است.
با اين همه، هنوز هم، برخي موانع و مشكلات فرهنگي و ساختاري در اين زمينه، خودنمايي ميكند كه باعث شده تا «محيط زيست»، آنگونه كه بايد، در سطح خُرد و كلان، مورد توجه نباشد.
«مشاركت عمومي» يكي از مؤلفههاي مهم است كه به تعبير اخير مديركل محيط زيست استان همدان، ميتوان از آن به عنوان يك «حلقه مفقوده» ياد کرد. همانطور كه ذكر شد در سالهاي اخير، به تدريج ميزان توجه مسئولان به مبحث «محيط زيست»، افزايش يافته و تعداد بيشتري از هموطنان در قالب تشكلهاي مردمي، به فعاليت در اين حوزه، مشغول هستند اما متأسفانه نميتوان گفت كه امروزه، موضوع «محيط زيست» به عنوان يكي از موضوعات استراتژيك در نزد مسئولان كشور و مخصوصاً نزد افكار عمومي، مطرح است.
اين بيتوجهي يا كمتوجهي و موضوعاتي نظير ضعف مشاركت و حساسيت عمومي نسبت به امور محيط زيستي، قطعاً عوامل متعددي دارد كه به زعم نگارنده، يكي از مهمترين اين عوامل ضعف يا نبود آموزشهاي فراگير و سيستماتيك در اين زمينه است كه بايد مورد توجه قرار گيرد و براي آن، برنامهريزي لازم صورت گيرد و نيرو و امكانات و بودجههاي لازم، اختصاص يابد.
در اين زمينه، كار اساسي و اصولي آن است كه آموزش را به صورت پايهاي و از كودكان آغاز کرد. تجربه پليس راهنمايي و رانندگان در اين زمينه و اجراي طرحهاي مختلف در اين زمينه براي كودكان، نمونه موفق و مورد اعتنايي است كه اگر از سوي سياستگذاران و تصميمگيران و متوليان محيط زيست كشور مورد توجه قرار گيرد، ميتواند به عنوان يك اقدام زيربنايي، به تدريج وضعيت مشاركت عمومي در امر محيط زيست را به طور قابل ملاحظهاي ارتقا بخشد.