مهرماه خط جدایی تمام احساسهای عاشقانه با رفتارهای عاقلانه است. مهرماه دنیای رنگها را هم از هم جدا میکند، آنجا که رنگ ارغوانی خط بطلانی میشود برای تمام رنگهای سبز و سرخ و صورتی و واقعیت به جای رویا و تخیل مینشیند.
با مهرماه بهار تعلیم و تربیت در فرهنگ ایرانی آغاز میشود و گاه آموختن و فاصله گرفتن از جهل و نادانی پشت در هر خانهای از خانههای ایرانی خیمه میزند.
مهرماه هزاران مدرسه و دانشگاه به روی بیش از 20 میلیون کودک و نوجوان و جوان و هر انسان زنده دل و دانش پژوه ایرانی باز میشود و دنیایی از تکاپو و جوش و خروش کلاس و دانشآموز و دانشجو معلم و دبیر و استاد و کتاب و دفتر و مداد به راه میافتد و زندگی در ایران بزرگ معنای واقعی خود را پیدا میکند.
مهرماه برای هر ایرانی که دومین سال مدرسه خود را میخواهد تجربه کند و یا سالهای سال است راه مدرسه را رفته و به پایان رسانده است، خاطره است. حس و حالی که مهرماه و کلاس و معلم و بوی کتاب و دفتر تازه در جان انسان میانگیزد، هرگز تمامی و فراموشی ندارد و همه عمر با آدم است.
اگر قدرتمندترین انسان در دنیای جاه و مقام و پول و زور و شهرت باشید، آفتاب مهرماه که بتابد و اسم مدرسه و کلاس درس و معلم و کیف و کتاب که بیاید، جانت به لرزه میافتد و احساس میکنی تکان، تکان فضای مهرماه و آغاز مدرسه و پای تخته سیاه و رنگ گچ سفید هنوز با توست و آن خاطرات خاکستری و گزنده زمینه اصلی تمام خاطرات خوش و ناخوش عمر و زندگی هر مدرسه رفتهای و هر دانش آموختهای است!
چنین حال و هوا و خاطره و تأثیری از ماه مهر و دوران تعلیم و تربیت مدرسه بر اثر دو علت انکار ناشدنی است، چرا که یا به هر آنچه که میخواستی و هدف تو از مدرسه و تعلیم و تربیت بوده و هست دست یافتهای و به آن به زندگی راحت و وجدان آسوده رسیدهای و افتخار میکنی و یا دوران مدرسه و تعلیم و تربیت را در غفلت بودهای و برایت دشوار بوده و زبان معلم و استرس پای تخته سیاه و فشار کمرشکن تکالیف شبانه مدرسه، روزگاران تلخی را برایت به یادگار گذاشته است و اینک دچار پیشمانی هستی و این چنین است که در هر دو حالت تا عمر داری و زندگی میکنی، خاطرات مدرسه هم با توست و ناگزیر به تحمل آن هستی و باید باشی!
چه خوب که با درک درست ارزشهای تمام نشدنی تعلیم و تربیت و با قبول این واقعیت که خشت، خشت دانایی و آگاهی و پایههای زندگی هر انسان در مدرسه بنا نهاده میشود و این فضا و این محیط هر چه هموار و آماده و قدرتمند باشد، سرنوشت بهتری برای نسلهای ملت بزرگ ایران اسلامی رقم خواهد خورد.
در واقع آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت و مدرسه و معلم و کتاب و دفتر، شالوده اصلی اجتماع و فرهنگ و آینده این مرز و بوم را تشکیل میدهد و خوشبختی و بدبختی مردم جامعه و نسلهای ما در گرو سلامت این شالوده و استحکام آن است اگر چه چنین باور درست بیش از دو قرن است که در وجود هر ایرانی نهادینه شده است.