«زیبا علیزاده» کارآفرین برتر همدانی است که در راستای رونق تولید در کنار آموزش رایگان، با تبدیل یک حمام قدیمی به کارگاه تولیدی در شهرستان بهار، بیشاز ۱۵۰ بافنده را دورادور مدیریت میکند و در حالحاضر بیشتر تولیداتش به روسیه صادر میشود. وي کارآفرین برتر استان همدان از سال ۹۳ در این راه گام نهاده و هرساله مصممتر از گذشته پیش رفته و به تولیداتش وسعت داده است.
حدود ۱۰ نفر از بافندگان در کارگاه مشغول به کار هستند و درصورتیکه برای تهیه مواد اولیه دچار مشکل باشند در قالب شرکت تعاونی این مصالح را در اختیار آنها قرار میدهد و فرش تولیدشده را میفروشد.
او ۱۵۰ تا ۲۰۰ بافنده دارد که در منزل به بافت قالی مشغول هستند و آموزش رایگان به شرط کار را اجرایی کرده است، اگر بافندگان وقت بگذارد ماهانه بین ۷۰۰ هزار تا یکمیلیون تومان درآمد کسب میکنند.
در این آشفته بازار فرش دستبافت و مغفول ماندن این هنر اصیل، خانم علیزاده به همراه بانوان خوشذوق شهرستان بهار، آستین همت را بالا زدند تا این صنعت قدیمی و فراموششده را در استان احیا کنند.
در ادامه گفتوگوي فارس را با اين بانوي کارآفرين ميخوانيم.
صادرات گبه به روسیه
او با گشادهرویی میگوید: انواع فرش دستبافت همچون قالی مهربان، نقشههای ماهی در ابعاد بزرگ پارچه و کوچک پارچه، دو ذرعی، نیم ذرع، چارک و قالیچه، گیل و گبه تولید میکنیم. در حال حاضر بیشتر از انواع قالی و گلیم، بافت گبه انجام میدهیم بهدلیل محدودیتهای رنگ و بافت ساده در مدت زمان کوتاهتری بافته میشود و بافندهها سریعتر محصول نهایی را تولید میکنند.
یک گبه 5/1 در ۲ متر ظرف یک ماه تولید میشود، در حالیکه برای تولید فرشهای دستبافت بزرگپارچه بین ۶ تا ۹ ماه زمان نیاز است، اغلب در بافت گبهها حدود 5 رنگ به کار میرود درحالیکه در بافت قالی از ۱۷ تا ۱۲۰ رنگ استفاده میشود بهویژه تابلو فرش که هارمونی رنگهای بالایی دارد.
برای تولید گبه از پشم دستریس و بدون دخالت ماشین استفاده میکنیم، پشمهایی که از گوسفند چیده میشود بدون دخالت ماشینآلات بهراحتی با دست ریسیده و با رنگ طبیعی خود که اغلب سفید، کرم، قهوهای و در برخی موارد مشکی بافته میشود، بهطوریکه در این گبهها از رنگ شیمیایی استفاده نمیشود.
این تولیدات توسط یک تاجر به کشور روسیه صادر میشود، امیدوارم با ایجاد بستر لازم زمینه صادرات برای برند خودمان فراهم شود زیرا علاوه بر اینکه شرایطی بهتر رقم میخورد، سود بیشتری هم به بافنده و شرکت تعاونی تعلق میگیرد.
این تولیدکننده موفق ادامه میدهد: در حین بافت به بافنده سر میزنم و نظارت لازم در این زمینه انجام میشود از همین رو پساز اینکه قالی نهایی از دار پایین آمد، هزینه جانبی و اضافی نخواهیم داشت.
علیزاده به رمز کیفیت تولیداتشان اشاره میکند و میافزاید: مشتریان ما در روسیه از طریق دوربین و تصویر بر بافت محصولات نظارت و رضایت کامل دارند درصورتیکه این محصولات در کشورهای پاکستان، افغانستان و هند هم بافته میشود اما تنها بافتهای ایرانی را میپسندند و معتقدند اصالت فرش ایرانی را هیچ کشوری ندارد.
رمز موفقیت و کسب رضایت مشتری سرکشی مداوم در مراحل مختلف بافت است، فرشهایی که برای روسیه بافته میشود را در محل تعاونی میبافیم اگرچه فرشهایی هم که در خانهها تولید میشوند هر ۲۰ سانت به ۲۰ سانت متراژ میگیرم و هر رج که بافته میشود، ارتباط برقرار میکنم که اگر مشکلی بود در همان لحظه برطرف کنیم و به پایان کار و پساز بافته شدن فرش موکول نشود، حتما در حین کار عیب یابی انجام میشود.
آرزوی احیا فرش بهار
این بانوی جوان با تمام قوا و رعایت تمام اصول حرفهای رج به رج بافت قالی را نظاره میکند تا محصول تولید شده دقیقا بر مبنای اصالت ایران زمین بافته شود و گویای سابقه ایران در تولید فرش باشد.
او یکیاز اهداف اصلی خود را احیای نقشه فرش بهار میداند و اضافه میکند: تصمیم دارم با حمایت مسئولان نقشه قالی بهار را بهعنوان یکیاز بازارپسندترین نقشههای فرش دستبافت در گذشته احیا کنم.
در این طرح اغلب خامهها را با پیاز و برگ مو رنگآمیزی میکردند و هرچه بیشتر استفاده میشده و به اصطلاح پا میخورد، درخشندگی خاصی پیدا میکرد.
این بانوی جوان تأکید میکند: فرش تنها کالایی است که وقتی تصمیم به خرید دارید، کفشها را درمیآوریم، مینشنیم و دست میکشیم تا ببینیم وضعیت گوشتی آن، رنگ و تراکم آن چگونه است اما در سایر موارد خرید سرپا میایستیم و کفش پایمان است و میخریم.
او ادامه میدهد: از بچگی فرش را دوست داشتم و میبافتم هر چند والدینم در این زمینه سخت مخالفت میکردند اما به دور از چشم مادرم به کمک همسایهها تابلوهایی با طرح ابتدایی میبافتم.
علیزاده با اشاره به اینکه همسرم همواره کنارم بوده و مشوق اصلی من در این حرفه است میگوید: وقتی آدمی میخواهد کاری را شروع کند و دیگران میگویند این کار نمیشود، باید سماجت به خرج دهد تا به نتیجه دلخواه برسد. بسیاری از اطرافیان ابتدا به من میگفتند که این کار نمیشود و برخی از دوستان میگفتند با کمپوت باید بیاییم زندان ملاقات، اما خداوند کمک کرد و یکی پس از دیگری به اهدافم رسیدم.