آیا باید دست به قمار بزرگی بزنیم تا موفق به راهاندازی کسبوکاری جدید شویم؟
«ماری کی» کارآفرين آمريکايي، پس از تصمیم برای شروع کسبوکار، آن را با دشواری به انجام رساند. شغلش را ترک کرد، پساندازش و هر آنچه داشت برای ایدهاش سرمایهگذاری کرد. بسیاری کارش را دیوانگی میدانستند. اغلب، شانس با او همراه نبود و میبایست موانع را یکییکی پشت سر میگذاشت. با وجود تمام سختیها وی به پیروزی دست یافت. امروز شرکت آرایشی بهداشتی «ماری کی» یک شرکت میلیارد دلاری است.
همه ما به چنین داستانهایی علاقه داریم، چون بسیار الهامبخش هستند؛ ولی این داستانها میتوانند برای کارآفرینان تازهکار گمراهکننده باشند.
ریسک حسابشده
بسیاری عقیده دارند که بیل گیتس وقتی تصمیم به تأسیس مایکروسافت گرفت تمامی پلهای پشت سرش را خراب کرد و دانشگاه را ترک کرد و شرکتش را راهاندازی کرد و موفق شد. این داستان افسانهای بیش نیست!
«ریک اسمیت» بهتازگی راز بزرگی را فاش کرد. گیتس دانشگاه را برای همیشه ترک نکرده بود و تنها مرخصی ترمی گرفته بود و در زمان ارتقای مهارتهای برنامهنویسی و روابط خود، از حمایت مالی خانوادهاش برخوردار بود و طبق استدلال اسمیت، اگر ایده بیل گیتس شکست میخورد، او برای اتمام تحصیلات به دانشگاه بر میگشت و به زندگی همیشگی خود ادامه میداد.
گیتس علاوه بر داشتن حمایت خانواده، طرح دومی را نیز درنظر داشت که درصورت شکست به آن بپردازد. او شخصی است که هیچگاه دست به خطرهای جدی نمیزند.
بگذارید نمونه دیگری را بررسی کنیم. «بن» و «جری» (سلاطين دنياي بستني) تصمیم به تولید نان شیرینی گرفتند. ایده اولیه آنها همین بود؛ اما وقتی متوجه قیمت بالای ابزارآلات شدند، سراغ ایدهای دیگر رفتند. آنها دریافتند تولید بستنی بسیار ارزانتر است؛ بنابراین یک پمپبنزین خالی را اجاره کرده و شروع به فروش بستنیهای دستساز و تازه به افراد محلی و مسافران کردند.
ابتدای کار بهندرت توانستند هزینههای خود را پوشش دهند؛ اما میدانستند محصولشان فوقالعاده است و با تلاش فراوان پیشرفت زیادی کردند. پس از 2 سال بستنیهای خود را به عمدهفروشان محلی فروختند و این دادوستد آنها را به فکر گسترش کسبوکارشان انداخت. ابتدا کسبوکار خود را به سطح استان و سپس بینالمللی رسانند.
شرکتهای دل، اپل و گوگل که 3 نمونه از موفقترین کسبوکارها در 20 سال گذشته هستند، کار خود را با ایدههای بزرگ ولی سرمایه بسیار کم آغاز کردند. آنها آرزوهای خود را در خوابگاه، گاراژ و پول بسیار کم، به اجرا گذاشتند. تنها پساز پیشرفت کسبوکارشان به سرمایهگذاران روی آوردند.
دروغهای رایج
در این چند سال این فرصت بزرگ را داشتم تا با کارآفرینان موفق در ایران مصاحبه کنم و از نزدیک با دیدگاههای آنان آشنا شوم. در ادامه به چند نکته میپردازم که تقریبا در تمامی آنها مشترک است.
1. کارآفرینی به سرمایهای هنگفت نیاز دارد
معمولا این مورد حقیقت ندارد. بسیاری از کارآفرینان موفق مانند شاهرخ زهیری مالک صنایع غذایی مهرام کارشان را با کمترین سرمایه و امکانات آغاز کردهاند. این افراد به دنبال رشد سریع نبودهاند، بلکه بهصورت تدریجی از مجموعهای بسیار کوچک آغاز کردهاند و درآمد حاصل را صرف توسعه کردهاند.
2. کارآفرینی به تحصیلات عالی نیاز دارد
کار من طوری است که در هفته با مدیران و کارآفرینان زیادی برخورد دارم. نکته جالبی که مشاهده میشود آن است که تحصیلات عالی در بسیاری از موارد نهتنها مزیت خاصی حساب نمیشود بلکه مانعی بر سر رشد سریع کسبوکار است. بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی در زمینه تخصصی خود فعالیت نمیکنند.
3. کارآفرینی به ایدهای ناب نیاز دارد
من با این دیدگاه کاملا مخالفم. اگر ایده خوبی داشته باشیم شاید موفقتر باشیم ولی لزوما به ایدهای عجیب و متفاوت نیاز نداریم. چند نفر از شما تاکنون در خرید کامپیوتر و قطعات آن با مشکل مواجه شدهاید؟ چند بار با فروشندگان بداخلاق، طلبکار و بدون اطلاعات کافی برخورد کردهاید و از خرید منصرف شدهاید؟ من شخصا سایت دیجی کالا را یکی از موفقترین سایتهای ایران میدانم. وقتی سفارشی را ثبت میکنید افرادی خوشبرخورد با شما تماس میگیرند و به شما اطمینان میدهند که همه چیز خوب پیش میرود و سفارش ارسال خواهد شد. سپس محصول به موقع ارسال میشود و دقیقا همان چیزی است که سفارش دادهاید!
4. کارآفرینی ذاتی است
کارآفرینی مانند نواختن ساز موسیقی است. شما باید تا حدی استعداد موسیقی داشته باشید؛ ولی پیشرفت شما نه به استعداد شما بلکه به یادگیری و تمرین مداوم بستگی دارد. کارآفرینی یک علم است که البته سخت و پیچیده نیست.
5. پس از مدتی تلاش به نتایجی رویایی میرسیم
موفقیت یک کسبوکار نیاز به زمان کافی و مقداری سرمایه دارد. اغلب کارآفرینان موفق بارها شکست خوردهاند تا به موفقیت رسیدهاند. معمولا داستان کارآفرینان از آنجایی تعریف میشود که موفقیتها آغاز شدهاند. نکتهای که بسیاری از تازهکاران نمیدانند آن است که نمودار رشد کسبوکار نموداری خطی نیست، بلکه منحنی بینظمی است که چرخههایی از صعود و نزول را شامل میشود.
برخی افراد میگویند: 2 سال تلاش خواهم کرد و پس از آن درآمد و آیندهای تضمینشده دارم. شما در کارتان بارها و بارها با موفقیتهای بزرگ مواجه میشود و پس از مدتی یک بحران شما را به آستانه شکست میرساند و این شرایط مدام تکرار میشود؛ بنابراین بسیار سادهلوحانه است که تصور کنیم مدتی را تلاش خواهیم و پس از آن فقط سود خواهیم برد. کارآفرینی همیشه به تلاش و حل مشکلات نیاز دارد. اگر فردی اهل مبارزه نیستید و از حل مسائل خسته میشوید، سراغ کارآفرینی نروید!
با تمامی این توضیحات اگر تصمیم گرفتید کارآفرین شوید، به شما تبریک میگوییم. منتظر چیزی نباشید. از همین امروز کوچکترین قدم ممکن را بردارید و شاید در سالهای آینده یکی از موفقترین کارآفرینانی باشید که برای مصاحبه سراغ شما بیاییم!
* منبع: مدیر سبز