کودتای 28 مرداد زاییده ملی شدن نفت یا اشتباه محاسباتی همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : چهارشنبه ، 12 ارديبهشت 1403

Today : Wed, May 1, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  133844 تاریخ انتشار:  1402-05-28 - 10:50 تعداد بازدید:  555
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

کودتای 28 مرداد زاییده ملی شدن نفت یا اشتباه محاسباتی

نویسنده : مسعود نصیری

اجتماعی


  شاید صنعت نفت ایران در تاریخ ۲۹ اسفند ملی شد و دست اجنبی برای مدتی از کاسه ذخایر کشور کوتاه ماند اما فشار اقتصادی حاصل از تحریم نفت توسط بریتانیا و مجادله محمد مصدق با محمدرضا شاه پهلوی بر سر محدودیت قدرت شاه در چارچوب قانون اساسی و فرصت دادن مصدق به مارکسیست ها که منجر به فاصله با روحانیت شد و همچنین بی بهره ماندن انگلیس و آمریکا از نفت ایران دست به دست یکدیگر دادند تا روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوران استبداد به کشور برگردد و دولت قانونی دکتر محمد مصدق دادگاهی و برکنار شود.

رویای محدودیت قدرت شاه و پاسخگویی آن به ملت و مجلس شورای ملی اهدافی بود که شاه و مصدق را روبروی یکدیگر قرار داده بود.

پرسشی که منجر می شود تاریخ را درآستانه ۲۸ مرداد و سالروز کودتا علیه دولت قانونی مصدق ورق بزنیم این است که دکتر محمد مصدق تا چه اندازه توانست رویای محدودیت قدرت شاه در چارچوب قانون اساسی و استیفای حقوق ملت ایران را عملی کند.

محمدرضا پهلوی نیازی به نخست وزیر منتقد نداشت بلکه افرادی تابع همچون هویدا و اسدالله اعلم را مناسب پست نخست وزیری و وزارت می‌دانست که پیوسته شاه را تایید کنند و انتقادی به وی نداشته باشند.

مصدق ظاهراً نخست وزیر شاه بود اما در واقعیت این دو نمی توانستند به یک هدف و به یک نقطه مشترک نگاه کنند.

 طبیعی بود محمدرضا پهلوی بقای حکومت را به هر قیمتی بخواهد و محمد مصدق به محدود کردن قدرت شاه در چارچوب قانون اساسی و پاسخگو کردن وی به مردم و مجلس شورای ملی و استقلال کشور و استیفای حقوق ملت ایران فکر کند.

صبح روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ محمدرضا پهلوی نخست وزیر خودش محمد مصدق را که خواهان اختیارات بیشتر بود را از نخست وزیری خلع کرد و احمد قوام السلطنه را به جانشینی وی گمارد مردم اما از حامیان نخست وزیری مصدق بودند به حکم جهادی آیت الله ابوالقاسم کاشانی در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۳۱ کفن پوش به خیابان ها آمدند تا از مصدق و خواسته هایش دفاع کنند و روی دیوارها نوشتند:

ازجان خود گذشتیم با خون خود نوشتیم

یا مرگ یا مصدق درواقع مردم در کنار روحانیت و مرجعیت جامعه توانستند مصدق را به قدرت بازگردانند.

اما روز کودتا در ساعت ۱۲ ظهر ۲۸ مرداد که رادیو و تلویزیون به دست شعبان بی مخ ها و سایر عوامل شاه و در یک کلام کودتاچیان افتاده بود تا خبر از برکناری محمد مصدق بدهند دیگر خبری از مردمی که چهارده ماه قبل در صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ برای دفاع از محمد مصدق در خیابانها صف کشیده بودن نبود در فاصله این چهارده ماه اتفاقاتی افتاده بود که محمد مصدق پایگاه مردمی خودش را در بین جامعه و روحانیت از دست داده بود تا این بار دیگر مردم به حکم مرجعیت برایش کفن پوش به خیابانها نیایند.

بی طرفی مردم در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ریشه در عوامل مختلفی داشت از فشارهای اقتصادی حاصل از تحریم نفت توسط انگلیس گرفته که سفره های مردم را کوچک کرده بود تا فاصله گرفتنِ روحانیت از مصدق که به دلیل ورود کمونیستها و مارکسیستها به دولت وی بود زمینه را برای برکناری مصدق فراهم کرده بود.

جهان و به دنبال آن دولت انگلستان از اواخر قرن ۱۹ میلادی تا ابتدای قرن ۲۰  به دلیل کمبود ذغال سنگ و سوخت های فسیلی به سمت اکتشاف و استخراج و تجارت نفت رفته بودند و خاورمیانه نقطه جغرافیایی مطلوبی برای رسیدنِ بریتانیا به این هدف بود دولت بریتانیا به صنعتگران و کارآفرینان خودش وظیفه ای را محول کرده بود که برای روشن ماندن مشعل قدرت بریتانیای کبیر به دنبال اکتشاف و تجارت نفت در خاورمیانه بروند.

یکی از این آنتروپرونرها (کارآفرین ها ) بنام ویلیام ناکس دارسی به ایران آمد و قراردادی یک جانبه را با مظفرالدین شاه و دولت قاجار بنام قرارداد دارسی به امضا رساند که سهم ایران از اکتشاف و استخراج نفت فقط ۱۶ درصد بود و ۸۴ درصد باقیمانده سهم دارسی و دولت بریتانیای کبیر میشد.

حتی در آن پنج سالی که دارسی هنوز به چاه نفت نرسیده بود و از نظر مالی شرکتش زیان ده بود ایرانی ها و دولت قاجار سهمی از این زیان مالی نداشتند و فقط در آن سود اندک و ناچیزِ ۱۶ درصد شریک بودند این خود بهانه ای بود که در آینده دارسی و انگلیسی ها مانع ملی شدن صنعت نفت بشوند و بگویند دولت وقت ایران در ضرر و زیان شرکت نفت شریک نبوده و در این چندسال فقط در سود حاصل از استحصال و فروش نفت شریک بوده پس چگونه ادعا می‌کند باید دست انگلیس از چاههای نفتی که خودمان کشف کرده ایم کوتاه شود؟!

رضاشاه پهلوی که حالا متوجه اهمیت نفت شده بود یکبار به این قرارداد ورود ناکامی داشت و در مذاکره ای که با رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس سِرجان کلدمن و سفیر بریتانیا رجینالد هوار داشت سود ایران از اکتشاف و فروش نفت را از ۱۶ درصد قاجاری به ۲۰ درصد پهلوی رساند و همچنین در قرارداد جدید اینگونه تنظیم شد که انگلیسی ها برای ایران دانشگاه نفت آبادان را بسازند زیرا رضاشاه می‌دانست حتی اگر بتواند به هرشکلی انگلیسی ها را از مسجدسلیمان و آبادان خارج کند تکنسین نفت و حسابدار و مهندس و متخصص برای اداره چاههای نفت ندارد و باید مجدداً به مستشار انگلیسی اکتفا کند زیرا ایرانی ها بنا به دلایل مختلف از جمله بی کفایتی شاهان قاجار در یک عقب ماندگی علمی به سر می بردن که علم اکتشاف و پالایش و استخراج نفت را نداشتند.

در عوض محمد رضا شاه پهلوی در برابر ساخت دانشگاه نفت آبادان توسط انگلیسی ها و همچنین افزایش چهار درصدی حاصل از فروش نفت پیشنهاد بریتانیا مبنی بر تمدید استخراج و فروش نفت ایران توسط انگلیس را به مدت 50 سال دیگر تمدید کرد تا مدت قرارداد تا حدود دهه 60 خورشیدی تمدید شود.

این رویه تا سال ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران ادامه داشت تا این بار محمد مصدق قراردادی که توسط رضا شاه در سال ۱۳۱۲ با انگلیسی ها امضا شده بود را زیر ذره بین ببرد و به این قرارداد ورود و آن را لغو کند و اینجا مجادله مصدق و شرکت نفت دارسی شروع شد که بریتانیا طبق قرارداد رضا شاه پهلوی ادعا می‌کرد از آبادان خارج نمی شود  زیرا 50 سال این قرارداد تمدید شده است.

بلاخره محمد مصدق با ارائه طرحی از سوی دکتر فاطمی وزیر وقت امورخارجه ایران و حمایت روحانیت و شخص آیت الله کاشانی توانست نفت کشور را از مالکیت شرکت نفت دولت انگلستان خارج کند.

دولت انگلیس که دستش را از کاسه یکی از ذخایر نفتی دنیا کوتاه میدید نه تنها دولت مصدق را به محاصره فیزیکی و نظامی چاههای نفت جنوب ایران تهدید میکرد بلکه خرید نفت از ایران را توانست تحریم کند تا اقتصاد دولتی ایران که همیشه متکی و مبتنی به تجارت نفت بود شکست بخورد تا رکود و تورم و قحطی و احتکار بر ایران و دولتِ مقروض مصدق سایه بیاندازد و مردم که از همترین  حامیان دولت محمدمصدق بودن زیر تنش این فشار اقتصادی و شرایط سخت از دولت مصدق در حل بحران اقتصادی و پیشبرد کشور با شرایط ملی شدن نفت و مشکلات تحریم ناامید بشوند.

در فاصله ملی شدن صنعت نفت تا تحریم نفت توسط دولت بریتانیا محمدرضا شاه پهلوی در خارج از ایران کنار انگلیسی ها قرارداشت و موافق تحریم مردم ایران و دولت مصدق بود تا فشارهای اقتصادی موجب شود مردم مقابل مصدق قرار بگیرند و همچون ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به حمایت از این سیاستمدار به خیابانها نیایند.

زیرا محمدرضا شاه پهلوی مصدق را عامل تضعیف شاه می‌دانست که میگفت قدرت شاه باید در چارچوب قانون اساسی محدود شود و شاه باید به مردم پاسخگو باشد و توسط مجلس استیضاح شود.

اما مصدق که میخواست دایره قدرت و حکومتش را وسیع کند و از همه سلایق و جریانات فکری بهره مند شود در کنار مستشاران امریکایی به مارکسیست ها و کمونیستها میدان داد تا وارد دایره قدرت در ایران شوند به همین دلیل در روز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شعبان بی مخ ها که از طرف دربار اجیر شده بودن شروع به آتش زدن مساجد و تکایا کردند و تا مردم و روحانیت به آتش کشیده شدن مساجد را حاصل ورود مارکسیستها به دولت مصدق بدانند و به آغوش شاه بیایند و این خود باعث بدبینی روحانیت نسبت به مصدق شده بود.

آیت الله فلسفی و کاشانی که نظاره گرِ جولان کمونیستها و مارکسیستها در ایران و راس قدرت شده بودند از مصدق و دولتش و تصمیماتش فاصله گرفتند و از طرفی مصدق گمان کرده بود دیگر نیازی به حمایت روحانیت و مرجعیت ندارد و روحانیت برای دوران گذار از شاه و ملی کردن صنعت نفت  کفایت می کند مصدق بعد از عبور از  پیچ ملی کردن صنعت نفت به قدرت های خارجی تکیه کرده بود و دیگر دنبال جلب رضایت روحانیت و نزدیک شدن به آنها با اخراج کمونیستها از دولتش نشد تا از روحانیت رفع ابهام کند.

حالا مردم بخاطر فشار تحریمها و روحانیت بخاطر فاصله ایجاد شده بین مصدق در روز ۲۸ مرداد در نقطه بی طرفی ایستادن و انگلستان که سهمی از نفت ایران نداشت مقابل دولت مصدق ایستاده بود و شاه که در خارج از ایران به سر می‌برد قدرت خویش را تضعیف شده میدید و گمان میکرد همانگونه که مشروطه باعث شد تا قدرت محوری شاهان قاجار کاسته شود میدان دادن به مصدق که خواستار محدودیت قدرت شاه در چارچوب قانون اساسی و پاسخگویی شاه به مجلس و حتی استیضاحش توسط مجلس را در سر دارد منجر به نحیف شدن شاهنشاهی ایران می شود  به همین دلیل محمدرضا پهلوی نیز در سمت انگلستان ایستاده بود.

اما اشتباه محاسباتی مصدق به همین جا ختم نشد او که گمان می کرد نفت را از سیطره و تصاحب انگلیس خارج می کند و یک قرارداد جدید با درصدی بالاتر و بهتر و مطلوب تر با دولت آمریکا یا شوروی به امضا می رساند با آمریکایی ها وارد مذاکره شد.

آمریکایی ها پیشنهاد بانک جهانی را به مصدق ارائه کردند که تمام منافع حاصل از استخراج و فروش نفت ایران تا زمان اتمام قرارداد ۱۳۱۲ که توسط رضاشاه امضا شده بود و مدت زمان آن 50 سال بود تا پایان زمان قرارداد به حساب بانک جهانی زیرنظر امریکا واریز شود.

وقتی مصدق پیشنهاد آمریکایی ها را قبول نکرد و دانست آمریکا در قرن ۲۱ قدرت استعمارگر جدید می شود  که کم کم در خاورمیانه جانشین انگلیس قرن ۲۰ خواهد شد این پیشنهاد را نپذیرفت.

یا شاید مصدق پیشنهاد بانک جهانی را نپذیرفت تا قرارداد جدیدی با یک شرکت نفت روسی با درصدهای بالاتر به امضا برساند و به همین دلیل در دولتش به مارکسیست ها بیشتر اهمیت داده بود.

بعد از رد پیشنهاد بانک جهانی توسط مصدق آمریکایی ها نیز مقابل دولت مصدق ‌و کنار انگلیس ایستادند.

اکنون روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است آمریکا و انگلیس و کمونیستها و محمد رضا شاه پهلوی و دربار در یک سمت بدنبال براندازی مصدق به وسیله شعبان بی مخ ها هستند و در نقطه بیطرفی مردم قراردارند که ماههاست بخاطر عدم موفقیت فروش نفت توسط دولت مصدق زیرفشار اقتصادی سفره هایشان کوچک شده است روحانیت و مرجعیت نیز بدلیل نگاه مصدق به غرب و شرق و ترس از نشر افکار مارکسیستی در دولت مصدق و عدم اتکا به نیروی جوان بومی و داخلی و نگاه گذرا داشتن به روحانیت در کنار مردم در بی طرفی ایستادند.

مصدق میتوانست برای تعبیر رویایی بنام ایجاد دولت مردمی مبتنی بر رای مردم مقدماً از نفوذ کمونیستها به درون قدرت جلوگیری کند تا حمایت روحانیت را همراه خودش و دولتش داشته باشد و نیز به شوروی و آمریکا برای امضای قراردادی جدید با درصدهای تازه امید نداشته باشد.

و برای اینکه محمدرضا شاه پهلوی بعنوان یکی از مخالفین مصدق در زمینه تحریم نفت ایران در کنار انگلیس قرار نگیرد باید مصدق برای اصلاح این مسیر در زمینه محدودکردن شاه در چارچوب قانون اساسی و کاستن دیکتاتوری محمدرضا پهلوی به اقدامات و اصلاحات آرام تری را انتخاب میکرد.

نفت ایران ملی شد یا می توان گفت دست اجنبی و عوامل و اوامر خارجی از این سرمایه ملی کوتاه شده بود اما محمدرضا پهلوی به کمک آمریکایی ها به قدرت بازگشت و محمد مصدق به روستای احمدآباد تبعید شد دکتر فاطمی وزیرامورخارجه وقت ایران که طرح جمهور و ملی شدن نفت و تاسیس جبهه ملی را داده بود اعدام شد و غلامحسین صدیقی وزیرکشور دولت مصدق که یکی از حامیان دولت او بود برای ادامه امرار معاش از سیاست فاصله گرفت و در دانشگاه مشغول تدریس شد.

 


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

اخبار مرتبط
 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com