در دوران خوابگاه دانشجویی دوستی داشتم که آچار فرانسه صدایش میزدیم و کار کاسبی تعمیرکارهای غرب تهران را یک تنه کساد کرده بود. شیر آب چکه میکرد یا شلنگ گاز نشتی داشت فلانی را صدا میکردیم و آچار به دست ظاهر میشد، حتی یکبار کار به جای باریکی کشیده شد و یخچال اتاقمان را هم راست و ریس کرد. این تنها استعداد فلانی ما نبود بلکه در درس هم حرف اول کلاسمان را میزد و نفر اول مسابقات ورزشی دانشگاه بود یک آچار فرانسهی به تمام معنا!
همهی ما در یک اقیانوس عظیم استعداد غرق شدهایم و دست میاندازیم و با دستهای کوچکمان یکی یکی پیدایشان میکنیم گاهی به دلمان مینشیند و پرورشش میدهیم و گاهی زیاد چنگی به دلمان نمیزند و در گوشه کنار زندگی پنهانش میکنیم شاید بعدا به دردمان بخورد.
بسیاری استعداد را با هوش اشتباه میگیرند اما روانشناسها استعداد را تنها قسمتی از هوش میدانند و به معنای تواناییهای بالقوهی افراد برای انجام کارهاست اما مسأله این است که باید در مسبر درست شناسایی و سپس پروراندن این نعمتهای الهی گام برداریم که گاهی به وسیله پدر و مادر،نظام آموزشی، و در نهایت به وسیله خود شخص انجام میگیرد. شناسایی و کسب مهارتهای یک استعداد مسیر زندگی ما را ترسیم میکند و جهتدهی مناسبی برای اهدافمان اعمال میکند. ملانی کلاین (kline) در کتاب راهنمای سنجشهای روانی میگوید که: استعداد، مجموعه ای از تواناییهایی است که در فرهنگهای خاص، با ارزش به شمار میرود.
روانشناسها استعداد را به دو دسته تقسیمبندی کردند:
استعدادهای خاص
استعدادهای عمومی
استعدادهای خـــاص در موقعیتهای خاص ارزش دارند. مثلاً استعداد موسیقی برای کسی که قصد دارد در موسیقی تخصص پیدا کند، اهمیت دارد. و برعکس، استعدادهای عمومی در موقعیتهای مختلف با ارزش هستند. برای مثال استعداد کلامی در تدریس بیشتر از کشاورزی اهمیت دارد.
حالا نکته در گوشی که میخواهم از دید روانشناسی تربیتی به شما بگویم این است که استعداد اکتسابی نیز وجود دارد. ما انسانها میتوانیم با تمرین بسیار زیاد و تمرکز بر هدفی که قابل دسترسی ماست در امری خبره شویم و بتوانیم گوهر وجودی خود را به معنای واقعی جلا دهیم .
برای کسب استعداد و یافتن نقاط قوتمان سرو کارمان به چند جا خواهد افتاد؛ ابتدا سراغ روانشناسی کاربلد وخبره میرویم و با استفاده از تستهای به روز روانشناسی، استعدادهای خود را پیدا میکنیم بعد از آن یک راست سراغ مراکز فنی حرفهای شهرمان رفته و سراغ کلاسهای مرتبط با استعداد خود را میگیریم و با پرورش و کسب توانمندیهای لازم نبوغ درونی خود را از حالت بالقوه به صورت بالفعل در میآوریم. من فکر میکنم آنقدر این مسأله کشف و کسب استعدادها مهم است که در تقویممان روزی را برای یادآوری چنین مهم پرفراز و نشیبی قراردادهایم.
در نهایت وقتی در اقیانوس استعدادهایمان غرق شدهایم باید بیشتر دست و پا بزنیم و استعدادهای خدادادیمان را کسب کنیم.
گاهی هم دست فرزندانمان را بگیریم و استعداد بینظیرش را کشف کنیم زیرا کمک والدین برای کسب استعداد و پرورش آن در کودکی تاثیر بسیار زیادی در موفقیتهای بزرگسالی کودکان دارد و به کلی مسیر پیشرفت و رشد شخصی و شخصیت آیندهی کودک را تحت تاثیر قرار میدهد از این رو حائز اهمیت است که برای کسب استعدادهای کودکان دور و اطرافمان حتی اگر ما پدر و مادر آنها نیستیم تلاش کنیم و دستهای کوچکشان را بگیریم و دانه دانه ماهی های زیبای استعدادشان را دستشان بدهیم و افق زیبای آینده آنها را نشان دهیم و کمک کنیم تا به وسعت اقیانوس رشد کند.