1404-09-241404-10-04bool(false) 1404-09-241404-10-04bool(false) یلدا در مادستان همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : پنجشنبه ، 4 دي 1404

Today : Thu, December 25, 2025




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۴؛ سرمایه گذاری برای تولید
ورود کاربران


logo-samandehi
 
کد مطلب:  145827 تاریخ انتشار:  1404-09-26 - 14:35 تعداد بازدید:  136
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

روایتِ گرما از دلِ تاریخ
یلدا در مادستان

اجتماعی

«یلدا در مادستان» روایتی‌ست از بلندترین شب سال؛ از خانه‌هایی که با قصه، آیین و همدلی گرم می‌شوند.
در این گزارش، به شهرهای مختلف مادستان سر می‌زنیم تا یلدا را از زبان مردم، با رسم‌ها و خاطره‌هایشان بشنویم.
آداب، خوراکی‌ها و سنت‌های بومی این شب را می‌شنوید و با مردم هر منطقه همراه می‌شوید.

شب یلدا که می‌رسد، همدان بوی خاطره می‌گیرد…
بوی کرسی‌های قدیمی، بوی گردو و کشمش، بوی هندوانه‌ای که از تابستان، صبورانه تا بلندترین شب سال نگه داشته شده است.
در همدان، یلدا فقط یک شب نیست؛ بهانه‌ای‌ست برای کنار هم بودن.
خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند، بزرگ‌ترها صدر مجلس می‌نشینند و قصه‌ها جان می‌گیرند.
قصه‌هایی از زمستان‌های سخت، از برف‌هایی که تا زانو می‌رسید و از گرمای دل‌هایی که هیچ‌وقت سرد نمی‌شد.
کرسی هنوز هم مهمان بعضی خانه‌هاست؛ جایی که بچه‌ها پاهایشان را جمع می‌کنند و با شوق، منتظر فال حافظ می‌مانند.
فال‌هایی که با لهجه همدانی خوانده می‌شود و لبخند می‌نشاند روی لب‌ها.
در سفره یلدای همدانی‌ها، کنار انار و هندوانه، آجیل محلی هست؛ گردوی تازه، کشمش، نخودچی و گاهی باسلوق یا حلواهای خانگی. ساده، اما پر از معنا.
یلدا در همدان، شب احترام است؛ احترام به بزرگ‌ترها، به خاطره‌ها، و به نوری که بعد از طولانی‌ترین تاریکی، دوباره متولد می‌شود.

شب یلدا که به اسدآباد می‌رسد، شبِ یک رسم قدیمی‌ست که هنوز هم در خاطره‌ی مردم زنده است: رسمِ «چِلّه‌بُردن».
در اسدآباد، اگر دختری تازه‌عروس باشد، یلدا برایش رنگ دیگری دارد.
خانواده‌ی داماد، سینی‌های آراسته آماده می‌کنند؛ هندوانه‌ی سالم و سرخ، انارهای دانه‌درشت، آجیل، شیرینی خانگی و گاهی پارچه یا هدیه‌ای کوچک.
این سینی‌ها با احترام و آداب خاص به خانه‌ی عروس برده می‌شود؛ نه فقط برای هدیه، بلکه برای گفتنِ یک حرف مهم: «تو حالا عضوی از این خانواده‌ای.»
چله‌بُردن در اسدآباد نشانه‌ی مهر است، نشانه‌ی پیوند، و آرزویی برای گرم ماندن زندگی در سردترین شب سال.
قدیم‌ترها، این رسم با جمع شدن فامیل همراه بود؛ دعای بزرگ‌ترها، لبخند عروس، و امیدی که در دل‌ها کاشته می‌شد برای شروع یک زندگی مشترک.
در کنار چله‌بُردن، همه دور کرسی می‌نشستند، فال می‌گرفتند و از خدا می‌خواستند چله‌ی زمستان برای این زندگی تازه، به خیر و خوشی بگذرد.
یلدای اسدآباد با همین رسم‌ها معنا پیدا می‌کند؛ سنت‌هایی که محبت را از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر می‌برند.

در شهرستان ملایر، بلندترین شب سال را نه فقط «یلدا»، که با نامی صمیمی‌تر می‌شناسند: «شِوچَرِه».
و آیین گذر از «شِوچَرِه» گردهمایی گرمِ خانواده و خویشان برای شکست دادن سرمای زمستان با مهر و روایت است.
در شِوچَرِه‌ی ملایر، شب با قصه جان می‌گیرد. متل‌گویی، این رسم کهنِ شعر و داستان، هنوز در بسیاری از خانه‌ها و روستاها زنده است.
پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، قصه‌هایی می‌گویند که سال‌هاست از نسلی به نسل دیگر رسیده‌اند. قصه‌هایی پندآموز که در آغوش این شبِ بلند، دوباره شنیده می‌شوند.
اما شِوچَرِه در ملایر فقط شنیدن نیست؛ چشیدن هم هست.
در این شب، خوراکی‌ای ویژه آماده می‌شود «قوت خشک».
مادربزرگ‌ها، با حوصله‌ای شبیه عشق، بادام و گردو، تخمه، گشنیز، شاهدانه، فندق و هسته‌ی زردآلو را می‌کوبند و با شیره‌ی عسل در هم می‌آمیزند.
بعد، این معجونِ مغذی و انرژی‌بخش به شکل گلوله‌های کوچک در می‌آید تا مهمان شب یلدا باشد.
و رسم چنین بود که اضافه‌ی قوت خشک در آرد نگه داشته می‌شد؛ گنجی خانگی برای روزی که مهمان ناخوانده از راه می‌رسد.
شِوچَرِه در ملایر، فقط عبور از یک شب طولانی نیست؛ حفظ حلقه‌ی گرم روایت است، انتقال خرد کهن از زبان پیران به گوش جان کودکان.
و یلدا، در این شهر، طعم محبت دارد؛ طعم قصه و شیرینی قوت خشکی که با دست‌های مهربان مادربزگ شکل گرفته است.

در شیرین‌سویِ کبودراهنگ، شب یلدا را با نامی صمیمی صدا می‌زنند: «چییله گه جَسی».
شبی که خانه‌ی بزرگ‌ترها گرم‌ترین جای شهر می‌شود.
همه دور کرسی جمع می‌شوند تا بلندترین شب سال را به دور از خستگی و دل‌مشغولی کنار هم بگذرانند.
در شیرین‌سو، کرسی فقط یک وسیله نیست؛ مرکز زندگی‌ست. روی کرسی‌های یک‌متری، لحاف و جاجیم پهن می‌کنند، متکاها دور تا دور چیده می‌شود و جای نشستن‌ها هم رسم دارد؛ بزرگ‌ترها بالا، کوچک‌ترها پایین.
شب با روایت می‌گذرد. بزرگ‌ترها افسانه می‌گویند، شاهنامه می‌خوانند و با غزل‌های حافظ فال می‌گیرند.
بچه‌ها هم سرگرم بازی‌های محلی‌اند؛ مثل بازی فنجان که خنده را مهمان جمع می‌کند.
خوراکی‌های شب چله روی کرسی جا خوش می‌کنند؛ هندوانه، انار، آجیل و خشکبار، لبو و کدویی که در تنور پخته شده است.
به باور قدیمی‌های شیرین‌سو هرکس شب چله هندوانه بخورد، زمستان را بی‌سردرد و سرماخوردگی می‌گذراند.
یکی از رسم‌های مهم این شب، «چیلله پایی» است؛ هدیه بردن برای نوعروسان. خلعت پارچه، طلا یا پول،
و خوراکی‌ها را در مجمعه‌های مسی می‌گذارند و به خانه عروس می‌برند. خانواده عروس هم با دود کردن اسفند به استقبال می‌آیند.
حتی برف‌های سنگین هم مانع این شب نمی‌شد؛ مردم مسیرها را پارو می‌کردند تا چراغ دورهمی خاموش نماند.
در شیرین‌سو، شب چله یعنی گرما؛ گرمای کرسی، گرمای قصه، و مهری که در دل زمستان خانه‌ها را روشن نگه می‌دارد.

شب یلدا در نهاوند نشانی از همدلی و کنار هم بودن است. شبی که مردم این دیار در گویش خود آن را «شو چِلِه» می‌نامند؛ شبی که از گذشته‌های دور نسل به نسل حفظ شده است.
نهاوندی‌ها از روزها قبل به استقبال شو چله می‌روند. کدبانوی خانه از اوایل پاییز خوراکی‌ها را آماده می‌کند؛ به، هندوانه، خربزه، سنجد، گردو، کشمش، بادام و نخود تا سفره این شب، پربرکت باشد.
یکی از خوردنی‌های ویژه شو چله در نهاوند، «گنم شیر» است؛ گندمی که در آب‌پنیر خیس می‌شود و بعد با شاهدانه، تخمه هندوانه و خربزه، سیاه‌دانه و کنجد بو داده و برشته می‌شود. این مخلوط، با مغز گردو و بادام و کشمش آماده می‌شود و تا شب چله کنار می‌ماند.
شب که می‌رسد، همه دور هم جمع می‌شوند؛ کنار کرسی یا وسط اتاق. آجیل شب چله، کشمش، مویز، شانی، هندوانه و تخمه میان جمع گذاشته می‌شود تا همه از آن بخورند.
در نهاوند، شو چله رسم هدیه هم دارد. برای عروس عقدکرده «شب چله‌ای» می‌فرستند؛ میوه، آجیل شور، مرغ یا ماهی و یک قواره پارچه. هدیه‌ها در سینی یا خوانچه چیده می‌شود و با شیرینی به خانه عروس می‌رود.
از رسم‌های خاص این شب، رفتن بچه‌ها به پشت‌بام خانه‌هاست؛ کیسه‌ای را با طناب از دودکش آویزان می‌کنند و صاحب‌خانه به شگون شو چله آن را با تنقلات و شیرینی پر می‌کند.
شب با شاهنامه‌خوانی می‌گذرد، فال حافظ، چیستان، مثل و دوبیتی. می‌گویند و می‌خندند و تا نیمه‌های شب بیدار می‌مانند؛ با این باور شیرین که از فردا،شب‌ها کوتاه‌تر می‌شود.
و شو چله در نهاوند، یعنی همین؛ گرمای خانواده، قصه، خوراکی و شادی.

امیدواریم شب یلدی امسالتون گرم، دل‌هایتان روشن و زمستانتان پر از امید باشد.

 

بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com