یک حرفِ تکراری و قالبی این است که "جام جهانی محل تلاقی اشکها و لبخندهاست". اما برای بسیاری از بازیکنان، اشکها و لبخندها اساساً ماهها پیش از شروع جام رقم میخورد.
یک مثال آن تیم سوریه است که علیرغم اینکه مردم این کشورِ جنگزده به تسکینی چون صعود به جام جهانی نیاز مبرم داشتند (قطعاً بیش از مردمِ استرالیا)، و علیرغم اینکه با شایستگی تا به آن مرحله پیش رفته بود، از صعود به جام بازماند و تصاویرِ تکرارنشدنیِ شادیهایشان در بازیِ رفت با استرالیا، تبدیل به تصاویرِ چهرههایی بینهایت غمزده شد؛ چهرههایی چنان اندوهگین که گویی مصیبتی بزرگتر از جنگ بر سرِ تماشاچیان سوری آمده بود. به هر حال در فوتبال رحم و عدالتی در کار نیست و قرار نیست ماجرا همانطور رقم بخورد که ما میخواهیم. خودِ این نکته، از مهمترین عوامل جذابیت بینظیرِ این ورزش است.
برای ستارهها هم این موضوع گاهی تبدیل به امری تراژیک میشود. بسیاری از ستارگان بزرگ، عملاً تکستاره تیم ملی کشور خود هستند و سایر بازیکنان تیم ملی، فرسنگها از آنها فاصله دارند. گاهی هم قرعه سختِ دور مقدماتی، مربیگریِ نامناسب، فرسودگیِ بازیکنان و یا هزار و یک علت دیگر، باعث میشود که ستارگانی بسیار درخشنده، مجبور شوند بازیهای جام جهانی را در خانه یا نهایتاً بر سکوی تماشاچیان ببینند. ستارههایی که اگر اهل هر یک از ۳۲ تیمِ جام میبودند، به احتمال قریب به یقین تا آخرین بازی در ترکیب اصلی میماندند.
آرین روبن، گرت بیل، دیوید آلابا، هنریک میختاریان، آرتورو ویدال، اوبامیانگ، مارلم پیانیچ و الکسی سانچز در صف این ستارهها قرار دارند که باید از قاب جادویی جام جهانی را ببینند. جای خالی این ستارهها در قالب تیمهایی چون هلند، شیلی، اتریش، ارمنستان، ولز و .... خالیتر از چیزی است که فکرش را کنیم.
رسیدن به جام جهانی کعبه آمال بسیاری از ستارگان و فوقستارگان است. بازیکنانی که در کشور عزیزمان، از نظر فنی امثالِ آنان را هرگز نداشتهایم و نداریم (جز شاید یک دو مورد استثنا در سالهایی بسیار معدود؛ مشخصاً علی کریمی.) عصر، عصرِ نصیحت نیست؛ اما تابهحال هر بار که به جام جهانی - این مهمترین رقابتِ پرطرفداترین ورزش جهان - راه یافتهایم، نتیجهای بهتر از سومیِ گروه کسب نکردهایم. این درست است که فوقستارههایی چون ویدال و اوبامیانگ و... آرزوی حضور در این جام را داشتند و این بار موفق نشدند، اما این خوب نیست که به همین اندازه قانع شویم و بنازیم که به جایی رسیدهایم که شیلی و هلند نرسیدهاند.