مفتضحترین شکست تاریخ پاس همدان با دستپخت مشترک حسن عزیزی و اکبر محمدی رقم خورد تا برگ زرین دیگری در کارنامه افتخارات این 2 مرد و البته باشگاه بینوای پاس به ثبت برسد.
پاس در یک بازی خارج از خانه برابر همسایهاش در جدول ردهبندی شکست مفتضحانهای خورد تا دیگر هواداران پاس حتي نای سربلند کردن و صحبت از فوتبال را نداشته باشند.
پاس در این فصل یکی از تیمهاي
کم تماشاگر لیگ بوده است و دیگر آن شور هیجان در بین مردم برای پاس وجود ندارد. بايد پذيرفت كمتر فردي سراغی از نتایج پاس میگیرد. دیگری خبری از هوادار در ورزشگاه نیست و اندک هوادار حاضر در استاديوم نیز بی تفاوت نسبت به بازی این تیم هستند و همگی دلسرد راهی خانهها میشوند.
اوضاع آخرین قهرمان ایرانی آسیا خوب نیست. تیم بزرگ پاس به دست افرادي افتاده که در این فوتبال هیچ نام و نشانی از خود نداشته و بیشتر برای داشتن کارنامه و البته پركردن جیب خود از بیتالمال سر از این تیم ريشهدار درآوردهاند.
عزیزی وصله تن پاس نبود که به اشتباه و از سر پیشنهاد یک لیدر! به یکی از اعضای هیات مدیره، بر صندلی بزرگ مدیریت پاس تکیه زد تا رسماً کمربند خودش را برای نابودی پاس محکم کند.
حسن عزیزی با سابقهای بسیار کم و کوچک و با اشتباه فاحش، مدیریت تیمی بزرگ را در دست گرفت اما ناتواني در نوع مدیریت موجب شد تا پاس روز به روز در مرداب حاشیه و مشکلات فرو رود.
متاسفانه فضای باشگاه پاس آنقدر نا آرام است که سرمربی برای دور بودن تیمش از حاشیه، بازیکنان را چند روز زودتر راهی تهران کرد تا به قول خودش از حواشی و فضای ناآرام باشگاه به دور باشد.
به راستی این فضای ناآرام و حواشی آن چیست که اینگونه سرمربی تیم را دگرگون ساخته و تیمش را برای دوری از حاشیه به 350 کیلومتر آنطرفتر از همدان هدايت ميكند ؟
افسوس كه مدیرعامل فعلی پاس كه به عنوان سوپرمن و نجات دهنده جایگزین بهرام يدي شد تا ناخدای کشتی اين تيم باشد و آن را به سلامت از دریاي ناامن فوتبالي عبور دهد ضعيفتر از آني بود که فکرش را میکردیم. شاید مهمترین اشتباه او نیز اعتماد نكردن به داوود مهابادی و در تنگنا قراردادن وی برای استعفا بود.
مهابادی نیز میتوانست بماند و تا لحظه آخر بجنگد و تیمی که خودش بسته بود را سرو سامان دهد و در نیم فصل با جذب بازیکنان مدنظرش پاس را به سمت رهایی از منطقه سقوط سوق دهد اما مدیریت ضعیف عزیزی اینبار هم اجازه نداد تا مهابادی فرصت جبران داشته باشد و به ناچار جایش را به دستیار خودش داد.
رضا طلایی شاید تنها کسی در باشگاه پاس باشد که وجدان راحتی دارد و نقش او در این آشفته بازار شاید صفر باشد. مردی که مردانه ماند و با دستانی بسته از نظر بازیکن، بهترین نمایش را داشت و درصد امتیازگیری بالایی نیز از خود به نمایش گذاشت ولی در این وانفسای مدیریت ضعیف در حالی که 2 برد بسیار روحیه بخش کسب کرده بود از سمتش برکنار شد.
مدیریت باشگاه پاس پس از استعفای مهابادی عنان کار را به رضا طلایی سپرد و این مربی همدانی نیز موفق شد روند حرکتی تیم را عوض کند و از انتهای جدول خود را جدا سازد.
اما ضعف مدیریت تیم پاس در این مقطع مشخص شد که سرمربی بومی پاس که از نظر امتیازی و انجام بازی زیبا موفق عمل کرده بود و با کمبود بازیکنان و دستیار، پاس را در جدول چند پله بالاتر برد به یکباره از سمتش اخراج و مربی دیگری جایگزین ميشود.
در فوتبال روز دنیا مربی ضعیف را به دلیل وارد شدن شوک به تیم و توانایی نداشتن از سمتش اخراج میکنند ولی در همدان با مدیریت فوق ضعیف حسن عزیزی برعکس این عمل رخ داد تا امروز اکبر محمدی میراث دار مربیان بزرگی نظیر حسن حبیبی، همایون شاهرخی شود تا مفتضح ترین شکست تاریخ این تیم را رقم بزند.
اکبر محمدی شاید متهم نباشد زیرا وی قربانی مدیریت ضعیف حسن عزیزی شد، مربی که با هزار وعده از خونه به خونه بابل راهی همدان شد، اما آن چیزی که فکرش را میکرد در انتظارش نبود.
محمدی که این روزها دلخور است بارها در صفحه شخصی خود در اینستاگرام از گلایهاش پرده برداشته است، وی به طور محترمانه و البته غیر مستقیم مدیریت حسن عزیزی را زیر سوال برده که چرا نتوانست برایش یک مهاجم جذب کند، چرا نتوانست بازیکنان خوب این تیم را حفظ کند، چرا نسبت به امورات تیم بیتفاوت بود.
به هر حال اکبر محمدی نیز نتوانست توقعات فنی را بالا ببرد و تیم تحت رهبریاش هرگز در قامت نام پاس بازی نکرد و دسپخت آخرش هم...!
و اما بازیکنان، آنهایی که تمام ذهنشان پول شده است و انقدر پولکی شدهاند که دیگر به غیر از صفر رقمهاي قردادشان چیزی نمیبینند.
در سالجاری تمام کشور در رکود اقتصادی قرار دارد و حتی تیمهاي صنعتی نظیر سپاهان و فولاد هم به مشکل خوردهاند، یا همین تیم متمول نفت تهران که هزینه هتل تيمش را خود بازیکنان میدهند.
اما بازیکنان پاس در برابر بازی ضعیف خود هر روز به دنبال طلب از بیتالمال هستند، طلبی که باید در ازای جنگیدن و عرق ریختن آن را دریافت میکردند نه خوردن 5 گل در یک بازی.
بازیکنان پاس آنقدر از خود راضی هستند که در جواب شعارهای به حق تماشاگران حاضر به بازی کردن نیستند، مگر تماشاگر بیچاره به غیر از گل زدن تقاضای دیگری دارد که بازیکنان میلیونی پاس به قبایشان برمیخورد؟
بازیکن تازه جذب شده و بومی پاس که ادعا دارد قرارداد سفید بسته است مگر در هیات فوتبال برای یک نیم فصل قرارداد 200 میلیون تومانی امضا نکرده که بر سر هواداران منت میگذارد که من به عشق آنها سفید امضا کردهام.
آیا این بازیکن به اندازه یک بازیکن دسته سومی هم برای تیمش مثمر ثمر بوده و یک بازی در میان مصدوم میشود؟
هزینه پاس از بیتالمال و جیب مردم است و کسانی که چنین غیر منطقی از بیتالمال ارتزاق میکنند روزی باید در دادگاه عدل الهی جوابگوی همین مردم باشند.
از پاس بازهم مينويسيم...