«حالِ دل» میزبان بزرگ‌ترین جاذبه سفر است همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : پنجشنبه ، 27 ارديبهشت 1403

Today : Thu, May 16, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  111385 تاریخ انتشار:  1399-06-11 - 08:46 تعداد بازدید:  298
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

تأملی پیرامون «زیست‌بوم فرهنگی» جوامع محلی
«حالِ دل» میزبان بزرگ‌ترین جاذبه سفر است

نویسنده : عطا شعبانی راد

گزارش


 زمانی در روزهای جوانی طی یک شغل پاره‌وقت تابستانی فرصتی دست داد تا تأثیر سفرهای متعدد مردم به یکی از استان‌های شمالی را از نزدیک مشاهده کنم ، سفرهای متعدد از استان‌های دیگر و به ویژه پایتخت در همان حال که رونق نسبی برای بازار صنایع‌دستی و اقتصاد محلی به ارمغان آورده بود ، فرهنگ بومی را دچار تغییر و تحولات بسیاری کرده بود که همه این تغییرات مثبت و مطلوب ارزیابی نمی‌شد.
ایجاد جزایر ثروت در دل فقر از طریق پول غیربومی‌ها، اگرچه در نگاه نخست تغییر چهره عمومی مناطق را در پی دارد اما گاه وسعت و عمق اختلاف طبقاتی را افزایش می‌دهد چنانکه در همان منطقه که من تجربه حضور در آن را داشتم، فروشگاه‌های لوکس و ویلاهای متعدد قیمت زمین را برای زندگی محلی‌ها بسیار بالا برده بود و معدودی که مالک زمین بودند از این مسئله خوشحال بودند اما کثیری نیز از این ثروت سهمی جز امکان فعالیت در مشاغل دست پایین نداشتند.
 در واقع مشاغل حوزه گردشگری اگرچه در شمار مشاغل زودبازده است که با سرمایه کمتری نسبت به صنعت و در شمار بیشتری نسبت به کشاورزی ایجاد می‌شود اما اکثریت این مشاغل حتی زمانی که آموزش‌هایی نیز در آن ارائه شود همچنان در رنکینگ مشاغل کم مهارت قرار داشته، تاب‌آوری چندانی ندارند.
بگذریم از آن‌که طی همان تجربه، با چشمان خود دیدم افرادی را که در اماکن لوکس غیربومی‌ها مشغول به کار شده و وضعیت مادی آن‌ها نسبت به قبل از رونق گردشگری بهتر شده بود اما به سبب تغییرات فرهنگی، زندگی‌های چندان موفقی نداشتند و در یک آمار غیررسمی و مشاهده‌ میدانی، تعداد زیادی از این افراد گرفتار فرهنگ «مصرف‌گرایی» شده، طلاق و اعتیاد در بین آنها به تعدد قابل‌مشاهده بود.

 گردشگری انبوه همه چیز را کالایی می‌کند
در واقع «گردشگری انبوه» فرهنگ و میراث بین‌نسلی و صنایع‌دستی و هر چیزی را که بتواند کالایی می‌کند و مصرف‌گرایی را در منظر و مرعای جوامع محلی می‌گذارد بدین ترتیب سبک زندگی را رقم می‌زند که از سبک زندگی سخت و عرق‌ریزان مشاغل بومی بسیار متفاوت است و منجر به تغییر آرزوهای نسل‌های جدید جوامع محلی می‌شود، این‌چنین است که یک محصول محلی یا صنایع‌دستی که با صبوری و عرق‌ریزان و پینه‌های فراوان بر دست به ثمر می‌نشیند وقتی تبدیل به جاذبه گردشگری می‌شود فرهنگی را در نسل‌های بعدی آن جامعه محلی به وجود می‌آورد که دیگر کسی دنباله‌رو آن زندگی سخت و دستان پر پینه نخواهد شد، بدین ترتیب آنچه قرار بوده موضوع تماشای گردشگران باشد از درون دچار اضمحلال شده در طی زمان تنها پوسته‌ای از آن فرهنگ یا صنایع‌دستی باقی می‌ماند.
در این متن از چه صحبت می‌کنیم؟ آیا منظور ما زیر سؤال بردن اهمیت گردشگری در توسعه است؟ خیر، تحقیقات متعدد نشان می‌دهد مشاغل گردشگری طی سالهای آینده سهم بسیار بزرگی از بازار کسب‌وکار را خواهند داشت و بسیاری از رسته‌های شغلی صنعتی و کشاورزی امروز در سالهای آینده وجود نخواهد داشت اما در این متن به دنبال آن هستیم که سویه دیگر ماجرا را هم ببینیم و کمی انگاره‌هایی که در حوزه گردشگری به‌عنوان مزایا بیان می‌شود را موردبررسی دقیق‌تر قرار دهیم.
سالها قبل عکسی از چند نفر شناگر غیر بومی در یکی از نشریات قبل از انقلاب، توجه مرا به خود جلب کرد که وضعیت پوشش آن‌ها حتی بنابر عرف‌های سهل‌گیرانه هم بسیار نامناسب بود، ذیل همان عکس در مطلبی از عموم مسافران غیر‌بومی سواحل خزر خواسته شده بود شئون اخلاقی و فرهنگ بومی منطقه را در سفرهای خود رعایت کنند.
آنچه در آن مطلب قدیمی بیان‌شده بود بیان اهمیت حفظ «زیست‌بوم فرهنگی» بود که در اثر گردشگری انبوه دچار تخریب می‌شود.
در شرایط فعلی جز چند استان کشور، مابقی هنوز در مرحله بروز و ظهور آسیب‌های گردشگری انبوه نیستند اما تعمق در سویه دیگر اهداف توسعه گردشگری از این منظر حائز اهمیت است که افق‌های کار به‌طور دقیق روشن شود چنانکه در همین روزها بروز بیماری همه‌گیر «تاب‌آوری» پایین مشاغل خدماتی را نسبت به صنعت و کشاورزی نشان داد.

 عشایر نمایشی نمونه ناموفق اقتصاد گردشگری
تصور کنید روزی فرابرسد که اهداف تئوریک گردشگری انبوه محقق شود و تعداد بسیار زیادی از مردم، اهل سیر و سیاحت و سفر شوند، «میراث فرهنگی معطوف به گردشگری» ، «مشاغل سنتی ذیل بازار توریسم» ، «سبک زندگی بومی گردشگرپذیر» و حتی «همجواری توریسم و کشاورزی» و مسائلی از این دست رونق بگیرد، اتفاقی که در ذیل گردشگری انبوه رخ خواهد داد همان اتفاقی است که اکنون در حوزه عشایری شاهد آن هستیم و عملاً «عشایر نمایشی» به وجود آمده که در شهرها سکونت دارند و تنها محل ارتزاق آن‌ها حضور در رویدادهای گردشگری است، این افراط در به نمایش گذاردن هر چیز و کالایی کردن هر میراث معنوی در نهایت همان مقوله را از درون تهی خواهد کرد چنانکه امروز جوامع پیرامونی بسیاری از اماکن گردشگری آن قدر وابسته مشاغل جدید این حوزه شده‌اند که با بروز بیماری همه‌گیر بیش از دیگران متحمل خسارت شده و تاب‌آوری کمتری حتی نسبت به مشاغل پایین‌دستی صنعتی و کشاورزی دارند.
گردشگری انبوه می‌تواند یک اقتصاد روستایی را از فروپاشی و نابودی کامل نجات دهد و درعین‌حال قادر است منطقه‌ای پر رونق را به مکان پذیرای گردشگر انبوه تبدیل کرده و به‌تدریج فرهنگ و اقتصاد بومی آن را از درون ببلعد، در این شرایط رویدادهایی برای افزایش گردشگر برگزار می‌شود اما اگر کمی از محدوده آن رویداد فراتر بروید ناخشنودی و فقر را در مردمان اطراف می‌بینید که در تناقض با همان رویداد است بدین معنی که بخش‌هایی نمایشی و لوکس ذیل گردشگری به وجود می‌آید که عملاً رونق را به منطقه نمی‌برد بلکه تعدادی از مردمان محلی را با خود همراه کرده اختلاف طبقاتی را در مناطق پیرامونی شدت می‌دهد.
لحاظ داشتن «زیست‌بوم فرهنگی» بدین معنی است که در عین بهره‌مندی از اقتصاد گردشگری و توسعه کسب‌وکارهای این حوزه مراقب باشید اولاً: فرهنگ بومی و محلی دچار اختلال نشود و انبوه آدم‌هایی که با فرهنگ و لباس و رفتارهای متفاوت به یک منطقه می‌آیند به‌تدریج تفکر و سبک زندگی مردمان ساده‌دل محلی را دچار تغییرات جهشی نکنند ، ثانیاً: مشاغل جدید، مشاغل قدیمی و خرده کسب و کارهای محلی را تحت‌الشعاع قرار ندهد و  ثالثاً: اگر بنا دارید واقعاً منطقه‌ای میهمان‌پذیر به وجود بیاورید لازم است برنامه‌ریزی شما به‌گونه‌ای باشد که جمعیت بالایی از مردم محلی در عین پایدار ماندن سبک زندگی خود، بتوانند در اقتصاد گردشگری نقش ایفا کنند که در غیر این صورت شما جزایری لاکچری با کارکنان غیربومی در دل فقر ایجاد خواهید کرد که اگر میهمانان از دیوارهای آن مجموعه فراتر بروند با تناقض‌های بنیادین پیرامونی مواجه خواهند شد.
دولت‌ها می‌توانند جاذبه‌های گردشگری و نقاط گردشگر پذیر ایجاد کنند اما «رونق اقتصادی» جوامع محلی بزرگ‌ترین خدمتی است که دولت می‌تواند به گردشگری کند، در واقع حد معقولی از زیرساخت‌هایی مانند جاده و هتل در کنار یک اقتصاد محلی پر رونق و شکوفا همواره برای مسافران جذاب است در حالی بالعکس ایجاد «جزایر مصرف‌گرایانه» لاکچری در دل فقر نه تنها جذابیتی ندارد بلکه ضمن تخریب «زیست‌بوم فرهنگی» تنها باری بر تکالیف دولت افزوده در بلندمدت سودی هم نصیب اقتصاد نخواهد کرد.
وقتی حال فرهنگی و اقتصادی مردم یک منطقه خوب باشد بدون آن‌که آموزش خاصی به آن‌ها بدهید در مقام میزبان به میهمانان لبخند خواهند زد و درعین‌حال با عزت‌نفس از تمامیت میراث معنوی خود نیز محافظت خواهند کرد.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com