معلمان یکی از قشرهاي جامعه به شمار میآیند، در عین حال با همه قشرها هم متفاوت هستند؛ زيرا نقشی ریشهای در تربیت نیروی انسانی یک کشور دارند و پر مسلم است که دغدغههای این قشر باید به اندازه اهمیت کارشان دیده شود.
مادامی یک معلم میتواند به 2 رسالت آموزشوپرورش نوباوگان این سرزمین عمل کند که خاطرش از بایستههای معیشتی و رعایت جایگاه اجتماعی خود جمع باشد.
وي قرار است تعلیمگر دانشآموزان باشد وکمبودهای اقتصادی یا اجتماعی میتواند اعتقاد وی را به تعالیم آموزشی سست کند و در این وضعیت، نه تنها آینده دانشآموزان؛ بلکه بنیه فکری یک کشور در ابهام قرار میگیرد.
در ماههای گذشته دغدغههای صنفی و معیشتی، خاطر معلمان را بیشتر از دیگر ایام آزرده و این قشر فهیم و پایهای جامعه چاره کار را در برپایی تجمعات همراه با سکوت در ادارات آموزشوپرورش دیدهاند.
دلایل تجمعات آنگونه که اعلام شده – که تردیدی هم در صحت آن نیست- تبعیض در میزان پرداختیهای معلمان و دیگر کارکنان دولت، اعمال برخی سیاستهای نادرست در مدیریت معلمان و مدارس و چند دغدغه دیگر است که بنابر تشخیص معلمان -که فرهیختگی و نجابتشان در تحمل دورانهای سخت به اثبات رسیده – دست به تجمع زده که البته برابر قانون و تأيید مسئولان دولت حق مسلم معلمان و دیگر قشرهاي جامعه به حساب میآید.
در 2 ماه سپری شده از آغاز این اعتراضات، رئیسجمهور و مشخصاً وزیرآموزشوپرورش قولهایی در رفع دغدغهها معلمان دادهاند و البته از معترضان مهلت خواستهاند؛ زيرا مشکلات این وزارتخانه عریض و طویل، برای یک دولت و چند سال نبوده که به این زودیها رفع و رجوع شود و باید ریشهای برای آن تدبیر کرد.
در استان همدان هم این تجمعات، همراهی عدهای از معلمان را به دنبال داشت که گروهی از آنها در کمال صداقت، در پی اعلام خواستههای حقیقی خود به مسئولان بودند. اما در همدان گویا داستان متفاوت از تجمعات دیگر نقاط کشور پیش رفت.
از آنجایی که تجمعاتی از این دست همواره با بُعدی تبلیغاتی همراه است، حضور فرصتطلبان وکاسبکاران سیاسی نیز دور از انتظار نبوده که برای صید ماهی دلخواه عرصه را فراهم دیده و به این موج پیوستند.
با مرور تجمع روز 29 فروردینماه در اداره کل آموزشوپرورش و اتفاقات رخ داده و برخی شعارها در هنگام حضور وزیر در استان و این آخری یعنی تجمع مجدد پنجشنبه هفته گذشته در اداره کل ، حضور 2 دسته در این تجمعات محسوس بوده که سنگ مدیران سابق و کنونی را به سینه میزدند.
در واقع این عده با دستمایه قرار دادن تجمعات معلمان حقیقتاً دارای دغدغه، در پی دفاع و حمایت تبلیغاتی از مدیرانی بودند که یکی از آنها مستقیماً با تصمیمات دوران وزارتش، عامل بخشی از نارضایتیهای امروز به شمار میآید. شگفت آنکه در حالی که برخی نشریات استان ترجیح به سکوت در انعکاس اخبار این تجمعات دادند.
روزنامه «همدانپیام» با انتشار گزارشهایی بیطرفانه اما واقعی، مورد بیمهری و عتاب هر 2گروه قرار گرفته است.
طبیعتاً با هیاهوی این 2 گروه موضوع تجمع معلمان هم به حاشیه رانده شده و نان عدهای کاسبکار سیاسی گرم شده است.
تبدیل میدان تجمع معلمان فرهیخته به عرصه کشمکش سیاسی و باندی، آفتی است که این تجمعات را از هدف اصلی منحرف میکند. تجمعاتی که در اصطلاح باید در آن خواستههای صنفی و دغدغههای حقیقیای همچون اجرای تبعیضآمیز بازنشستگی معلمان با 30 سال خدمت بهرغم اینکه دیگر وزارتخانهها هنوز این قانون را اجرا نمیکنند، مطرح میشد. بهرغم اين عدهای شناخته شده با اجحاف و بیتوجهی در حق معلمان نجیب و رنجیده از تبعیض در پی استمرار تجمعات برای تحقق اهداف جناحی و باندی مشخص خود برآمدهاند.
این در حالی است که همین چهارشنبه گذشته بود که رهبر انقلاب بهرغم تأکید بر حل مشکلات فرهنگیان به هوشیاری این قشر در مقابل فتنهانگیزان و سیاسیکاران تأکید کردند: «اینهایی که با عنوان «معیشت» یک شعاری میدهند، چند شعار فتنهگرانه و سیاسی و خطّی هم در پهلویش میگنجانند، این را همهکس میفهمد که انگیزه اینها انگیزه سالمی نیست، برای دلسوزی از معلّم نیست، هدفهای دیگری دارند».
این تأکید شفاف و صریح، تکلیف عدهای که در ولایتمداری در استان از همه مدعیتر هستند و خود را پیشقدم میدانند، روشن میکند. اتفاقاً دغدغهداران حقیقی در میان معلمان که همان گروه تبعیض دیده از میزان پرداختیها یا دیگر سیاستهای مدیریتی هستند یکی از مشکلات آموزشوپرورش را «سیاست کاری» و «باندبازی» برخیها در این نهاد مقدس و استفاده ابزاری از مطالبات بحق معلمان و شانتاژ آن برای نیل به خواستههای گروهی میدانند.