۱- جامعه ایران استعداد زیادی برای دوقطبی شدن دارد و هر زمان این دو قطبی ها شکل گرفته، نتیجه آن توقف توسعه و ورود جامعه به مسیر نادرست خشونت برای اثبات یک قطب بوده است.
تاریخ ایران زمانها و دورانهایی را در خود دارد که دوقطبیها عامل اتفاقات ناگواری برای کشور شده و مانع شکلگیری ملت در عرصه سیاسی و اجتماعی در این عرصه در زمان خود شده است.
۲- این روزها همه صاحبنظران نسبت به شکلگیری و تشدید دوقطبی در جامعه ایرانی هشدار میدهند و برخی از هشدار گذشته و دوقطبیهای شکل گرفته را عامل ایجاد ابربحرانهای کشور میدانند.
ابربحرانهایی که کمترین زیان آنها فروپاشی اجتماعی خواهد بود و جامعه با سابقه تاریخی ایران را منهدم خواهد کرد و تنها نامی از آن باقی خواهد ماند.
۳- یک جامعهشناس گفته است؛ جامعه دوقطبی شده بدترین وضعیت برای یک جامعه است که برای ما اتفاق افتاده، انگار در یک جامعه مردم علیه یکدیگر لشگرکشی میکنند.
این جامعه شناس توضیح داده؛ شاهد دفع اجتماعی هستیم، یعنی بهتعبیری جدا از مهاجرت کردن با افرادی روبهرو میشوید که فقط قصد رفتن دارند، انگار که بخواهند بگویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
۴- شاید از نگاه برخی، جامعهشناس نگاه تند و حداکثری به فضای امروز جامعه باشد و او از مسائلی سخن گفته که هنوز در جامعه ایرانی مصداق ندارد.
اما در صورت پذیرش این نقد نیز باید به خاطر داشت که اگر به شرایط فعلی خوب توجه نشود و بر طبل دوقطبیسازی همچنان کوبیده شود، سرانجام آن فروپاشی جامعه خواهد بود.
۵- بیشتر دوقطبی ها در حوزه سیاسی شکل میگیرند اما نتیجه آن تنها در این حوزه باقی نخواهد ماند و تمامی حوزهها درگیر این نتایج خواهند شد.
به رغم این فعالان سیاسی هنوز اهمیت موضوع را درک نکرده و به جای تلاش برای تحکیم وحدت و انسجام جامعه همچنان بر مدار دوقطبی سازی حرکت کرده و تنها قطب خود را مستحق زندگی در جامعه ایرانی و برخورداری از امکانات فراهم میدانند.
۶- دولتها معمولاً در ایران خود را نماینده همه مردم معرفی کرده و در مواردی شعار فراجناحی میدهند اما در عمل تنها به ساماندهی امور باند خود پرداخته و با اختصاص سهمیههایی چون استخدام، مدیریت و دیگر مزایا به هم باندیها و ارسال پیام تداوم تبعیض در جامعه با دوقطبیسازیهای خطرناک و محروم کردن شایستگان از حقوق خود، شرایط فروپاشی اجتماعی را فراهم میکنند. در واقع تعریفی که جامعه شناس از شرایط دوقطبی شدن داده درباره عملکرد اکثر دولتها صدق می کند و آنها علیه قطب مقابل لشگرکشی میکنند.
۷- جامعه ایرانی حال و روز خوبی ندارد و شاخصهای آماری نیز این موضوع را تأیید میکند و بسیاری از جامعه شناسان نیز نسبت به آینده این جامعه با دوقطبیسازی اظهار نگرانی میکنند.
در چنین شرایطی دولت با نظارت بیشتر باید مانع لشگرکشیهایی که نشان دهنده دوقطبیسازی در کشور است شده و اجازه تداوم مدیریت به مدیران دوقطبیساز را برای دفاع از تمامیت ارضی و جامعه پویای ایرانی ندهد.