در بحبوحه گراني قيمت بسياري از ميوههاي فصلي، اين هندوانه است كه با قيمت ارزان خود جور گراني ساير ميوهها را به تنهايي ميكشد. به همين خاطر بايد به هندوانه آفرين گفت كه اين روزها بساط پذيرايي در اغلب خانوادههاي ايراني را فراهم آورده و در واقع جاي قوت هميشه لايموت مردم را هم گرفته است.
يك عدد هندوانه 4 كيلوگرمي كه بهار گذشته حداقل تا 12 هزار تومان هم در دسترس همگان نبود، اين روزها با اصرار و تقلاي فروشنده با 600 عدد يك توماني به درِ خانهات ميآيد. شايد به همين دليل است كه فروشندههاي دورهگرد اين روزها هندوانه را به كيلو فرياد نميزنند بلكه در تبادلات خود وزنه 20 كيلوگرمي و 25 كيلوگرمي را جايگزين وزنه يك كيلوگرمي كرده و داد ميزنند كه «25 كيلو هندوانه پنج تومن» (پنج هزار تومان).
چند روز قبل يكي از همين فروشندههاي دورهگرد پارا از اين هم فراتر گذاشته (تنزل قيمت داده) و بار هندوانهاش را به حراج گذاشته بود و فرياد ميزد «آي خانهدار 20 كيلو هندوانه 3 تومن»، يعني «20 كيلو هندوانه مفت».
غافل از اينكه فروشنده محترم و مردم خوشخوراك و خوشحال از قيمت مفت هندوانه خبر ندارند همين هندوانه مفت كيلويي 200 هزار تومان براي آنها آب ميخورد. قضيه از اين قرار است كه يكي از مسئولان كشوري چند هفته پيش در يك مصاحبه خبري اعلام كرد براي توليد هر عدد هندوانه در مزارع كشاورزي، حداقل بايد 400 ليتر آب مصرف كرد و با اين حساب اگر قيمت تمام شده هر ليتر آب با هزينههاي دولتي حداقل 500 تومان باشد، قيمت تمام شده آب مصرفي براي هر كيلو هندوانه با آب ليتري 500 تومان به 200 هزار تومان سر ميزند
با اين احوال مشكل فقط قيمت مفت هندوانه و مصرف آب ليتري 500 تومان براي پرورش و توليد اين ميوه اين روزها مفت نيست، مشكل اين است كه چرا؟ به طور يقين يكي از دلايل ارزاني قيمت هندوانه توليد بيش از حد و عنانگسيخته آن در سالجاري است و عرضه هندوانه در بازار آنقدر به درجه اشباع رسيده است كه بر سر ارزان كردن آن توليدكنندگان دست به رقابت نفسگير زدهاند.
رقابت براي ارزاني هندوانه در بسياري از مزارع پرمحصول كشورمان به جايي رسيده است كه كشتكاران بختبرگشته به علت بالا بودن دستمزد كارگر از برداشت محصول خود منصرف شده و وانتداران محصول را روي مزارع بار ميكنند و حالا هر مبلغي هم به توليدكننده دادند كه (دست شما درد نكند).
اين اتفاق البته تلخ تكرار همان تراژدي تكراري ساليان گذشته است كه بهرغم فرياد و فغان همگان از خشكسالي و بيآبي، عملاً از سوي مسئولان هيچ برنامه و راهكاري براي توليد محصولات ضروري و استراتژيك در كشور نيست و منابع كشور چه بيجهت و در غفلت به هدر ميرود.
كشاورز دنبال كشت پردرآمد است و حق هم دارد. اگر خدا هم مدد كند نوش جانش. بنابراين به تناسب منطقه آبوهوايي خود، فرقي ندارد گندم باشد يا جارو، سيبزميني باشد يا دانه روغني، هندوانه باشد يا پياز و چغندرقند باشد يا شلغم او بايد بكارد تا معاش خانوادهاش تأمين شود. اما اينچنين ميشود كه اغلب محصول روي دستش ميماند و به علت نبود صادرات و اشباع بازار مصرف داخلی قيمتها به صفر نزديك ميشود و كلي ضرر و زيان هم براي كشاورز و هم براي منابع كشور.
چرا مسئولان و به طور كلي دولت نميخواهد و يا نميتواند روند كشت و توليد در كشور را حداقل در پروسه برنامهريزي نوع محصول از روشهاي سنتي و خودسرانه خارج كرده و با توجه به نياز و موجودي انبارهاي داخلي آن را مديريت و هدايت كند. پارسال پياز روي دست توليدكنندهها ماند امسال هندوانه خريدار ندارد و قطعاً با توجه به قيمتهاي امسال، سال آينده نيز سيبزميني و سالهاي بعد از آن نيز محصولاتي ديگر روي دست توليدكنندگان باقي خواهد ماند و تا هست آش همين آش و كاسه همان كاسه.