روستاییان میتوانند Aesop از نویسنده یونان باستان که قصه و افسانه مینوشت را به دلیل داستانهایی که صدها سال است آنها را بهعنوان آدمهای ساده، به تمسخر گرفته، سرزنش کنند. داستانهای این قصهگوی یونان باستان از موش روستایی و موش شهری، نخستین قصههایی بود که شهرنشینی پیچیده را بر عادات ساده و بیتکلف روستایی ارجح میکرد. اما یک خبر خوش اینکه دانشمندان علوم اعصاب اعلام میکنند که در واقع، این زندگی شهری است که میتواند هوش و ذکاوت را، دستکم در زمان پیدا کردن راه و جهتیابی راکد کند.
یک بررسی جهانی گسترده نشان داده است که بزرگ شدن در یک شهر تأثیر منفی مادامالعمر بر توانایی فرد در جهتیابی دارد. زمانیکه بهدنبال یک رستورانی که آن را نصفه و نیمه به یاد دارید در یک خیابان فرعی با نور ضعیف میگردید، به نظر میرسد که موش روستایی همراه مفیدتری باشد.
مطالعهای بر روی قدرت جهتیابی بازیکنان یک بازی کامپیوتری
به گزارش دنیای اقتصاد، در یک مطالعه جدید، دانشمندانی به رهبری آنتوان کوترت در دانشگاه نانت فرانسه و هوگو اسپایرز در کالج دانشگاه لندن توضیح میدهند که چگونه از مجموعه دادههای جمعآوریشده از ۴ میلیون بازیکن یک بازی کامپیوتری بهنام «جستجوی قهرمان دریا» استفاده کردند، که مهارتهای مسیریابی را آزمایش میکند و از بازیکنان میخواهد تا نقشهای که محل پستهای بازرسی را نشان میدهد را به خاطر بسپارند و سپس اندازهگیری میکند که چگونه بازیکنان میتوانند قایق را برای پیدا کردن آنها تنها با نقشه ذهنی هدایت کنند.
این بازی در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و از همه بازیکنان اطلاعات اولیه در مورد خود، از جمله سن، جنسیت، کشور محل زندگی و اینکه آیا در شهر بزرگ شدهاند یا خیر، پرسیده شده است.
از این پایگاه داده، دکتر اسپایرز و همکارانش زیر مجموعهای از 442 هزار بازیکن از ۳۸ کشور را بررسی کردند، آنهایی که به تمام سوالات پاسخ داده بودند و تا رسیدن به سطوح بعدی بازی کرده بودند.
نتایج مطالعه
وی دریافت که قویترین شاخص امتیاز بالا، سن بازیکن است که افراد مسن نسبتا ضعیف عمل میکنند، که با آنچه که محققان در مورد کاهش شناختی مربوط به سن میدانند هماهنگ است. اما مزایای زندگی روستایی آن قدر قوی بود که بتواند بخشی از آن را جبران کند. دادههای بازیکنان آمریکایی نشان داد که یک فرد ۷۰ ساله که در حومه شهر بزرگ شده بود تواناییهای جهتیابی یک فرد ۶۰ ساله را داشت که سابقه زندگی شهری داشت.
شکاف بین مهارتهای جهتیابی مردم شهری و روستایی در آمریکا بیشترین میزان بود (حدود ۶ برابر بیشتر از رومانی) و محققان فکر میکنند که دلیل آن را میدانند. آنها با تجزیه و تحلیل نحوه قرار گرفتن خیابانها در بزرگترین شهرهای هر کشور، به آنها امتیاز پیچیدگی دادند و متوجه شدند که زندگی در شهرهایی که طراحی خیابان بندی ساده دارند (بیشتر در آمریکا و آرژانتین رایجاند) در مقایسه با زندگی در شهرهایی با شبکهبندی خیابانی پیچیده (پراگ) موجب میشود که مهارتهای مسیریابی و جهتیابی ضعیف شود.
این مطالعه نشان نمیدهد که چرا شهرها این تأثیر را بر رشد افراد در آنها دارند. نمیتوان انکار کرد که یک عامل خارجی، مانند تأثیر آلودگی هوا بر مغز در حال رشد نیز ممکن است چنین نقشی داشته باشد. اما دکتر اسپایرز میگوید که تواناییهای جهتیابی مغز احتمالا در محیط شهری که کمتر مورد چالش است ضعیف میشود؛ چون به اندازه کافی مورد استفاده قرار نمیگیرد. با اینکه شهرها ممکن است با جزئیات بیشتری نیز ظاهر شوند، اما نشانههای بیشتری نیز برای کمک به ساکنان در یافتن راه خود دارند، مانند خیابانهای شمارهگذاری شده. همان طور که بسیاری از ساکنان شهر در بازدید از حومه شهر تأیید میکنند، زمینها بیشتر به یکدیگر شباهت دارند، بنابراین نشانههای خارجی کمتری برای کمک به هدایت مسیر وجود دارد.
هوش خیابانی
دانشمندان علوم عصبی از گذشته میدانند که زندگی و کارکردن در محیطهای پیچیدهتر میتواند بر عملکرد و ساختار مغز تأثیر بگذارد. اسکن مغزی رانندگان تاکسی لندن که با یادگیری دانش، یک حافظه دانشنامهای از خیابانهای شهر بهدست آوردهاند، نشان میدهد که آنها هیپوکامپوس بزرگتری (ناحیهای از مغز که بهعنوان یک GPS عصبی عمل میکند و مکانها و گذرگاهها را بر روی نقشه داخلی محیط حس میکند) دارند.
دکتر اسپایدر میگوید، اثر زیانبار زندگی شهری بر روی جهتیابی (صرفنظر از رانندگان تاکسی) احتمالا در افراد زیر ۱۶ سال بسیار حاد است، زیرا مغز آنها هنوز در حال رشد است و مطابق با محرکهای خارجی تغییر میکند. این مطالعه برخی ایدههای جالب را برای برنامهریزان شهری مطرح میکند: شاید بهتر باشد طرحهای شهرشان را خیلی ساده نگاه ندارند و یک پیشنهاد خوب شاید خاموشکردن نقشههای گوگل باشد؛ هرچند فراموشی از ویژگیهای مغز است!