خطوط ممتد و منقطع: فرقی ندارد سفید پررنگ باشند یا مثل آبدهن مرده، در هر صورت این حق شماست که در هر زمان، لاین عوض کرده بهترین امکان را برای سبقت گرفتن پیدا کنید.
چراغ سبز: لذت زندگی، احساس فراغبال و آزادی، هر جا به شما نشان دادند، بتازید.
چراغ زرد: چیز بیخودی که نه سبز است نه قرمز و عملاً استفاده خاصی ندارد، به آن توجه نکنید.
چراغقرمز: درصورت وجود دوربین مجبورید در زمان این چراغ کوفتی توقف کنید معلوم نیست چرا بهجای 2طبقه و 3طبقه کردن خیابانها، مرتباً مدتزمان آن را بیشتر میکنند.
بوق: وسیلهای برای سلام و علیک، خواستگاری و به راه راست هدایت کردن آدم بیشعور، انواع بنزی، گاوی، ولوویی، پاکستانی، بلبلی، آکاردئونی، شیپوری، بادی و اسکانیایی آن برای داخل شهر و نزدیک بیمارستانها کاربرد دارد و نواختن این وسیله در یک متری پشت سر عابرپیاده، باعث ایجاد نشاط عمومی و باز کردن عروق کرونر میشود.
چراغ خودرو: میتوانید با نصب انواع هدلایت زنوندار و چشمکزن پلیسی، چشم بقیه رانندگان را کور کنید و به تنهایی در جاده ویراژ دهید.
ایستادن ممنوع: یعنی تا زمان آمدن پلیس میتوانید بایستید.
توقف مطلقاً ممنوع: اگر تابلوی حمل با جرثقیل یا سطل، آجر و دسته طی ندیدید پارک کنید، حتیالامکان بچه معصوم یا خانمی را در ماشین بگذارید که در صورت آمدن پلیس از حربه تمارض یا زایمان استفاده شود.
پلاک: چیز بیخودی است که در روشهای قدیمی بهوسیله آدامس، لاک غلطگیر، برگ درخت، اضافه کردن دندانه و... آن را مخدوش میکردند و امروزه با استفاده از روغن جلا، قاب ضددوربین و اسپری محوکننده این کار را انجام میدهند، در بعضی از شهرها هم درست زیر دوربین، در صندوقعقب را بالا میدهند یا با پرداخت مبلغی، ایجاد اشتغال کرده فردی را به کار میگیرند که پشت ماشین راه برود و دید دوربین را سد کند یا از آن بهتر بعضی از عزیزان، به بهانههای مختلف پلاک اصلی را فیک کرده، پلاکی کمرنگ را پشت شیشه دودی عقب قرار میدهند که پدربزرگ عقاب کوهستان هم نمیتواند آن را بخواند.
راهنما: وسیلهای که جز برای نوربالا زدن در چشم راننده مقابل هیچ استفاده مفید دیگری ندارد.
اگزوز: وسیله بیخودی است که میشود با افزودن منبع و برداشتن کاتالیست، آن را اسپرت کرده شهروندان را با صدای زیبای آن غرق شعف ساخت، برخی هم با گذاشتن سر اگزوزهای ویژه یا لوله برگشتی، خلاقیت را به اوج رسانده از این وسیله صدای سوت یا قارقار درمیآورند.
حریم پیاده: پیاده فردی است که برای صنعت خودروسازی کشور و افزایش سرانه ناخالص داخلی مضر تلقی میشود، ازاینرو تا میتوانید به این عناصر موذی اجازه عبور ندهید چون بههرحال آنها میتوانند از لابهلای خودروهای پارک کرده در پیادهرو و موتورهای در حال عبور راه خود را پیدا کنند.
برگ جریمه: پرداخت آن را تا زمان فروش خودرو به تأخیر انداخته، بر گردن خریدار بیندازید و بگویید بهجای آن دزدگیر را باز نکردم، برو حالشو ببر.
حق تقدم: همیشه با شماست، در کوچههای تنگ محکم سر جای خود کُترم کنید تا ماشین روبهرویی مجبور شود عقب برود.
فرهنگ رانندگی: تا میتوانید رحم نکنید، اگر خانمی تازهکار یا تابلوی تحت آموزش دیدید کاری کنید که طرف بفهمد یک من ماست چقدر کره دارد، اگر فرد سن بالایی آهسته حرکت میکرد یا بهخوبی قادر به پارک کردن نبود آنقدر بوق بزنید که طرف دندش نرم برود تمرین کند و خود را از گاریچی بودن نجات دهد.
کمربند ایمنی: خوشم باشه، نه تو رو خدا از آینه هم استفاده کن، لبات ترک نخورده باشند.
قفل فرمان: وسیلهای که برای ارشاد رانندگان خاطی از آن استفاده میشود.
اقدامات بعد از تصادف: حتی اگر چند تا خط روی ماشین افتاده بود خیابان را بند بیاورید تا حق به حقدار برسد به این چیزهایی که در مورد بیمه بدنه و خسارت جزئی میگویند هم گوش ندهید.
پارک دوبل: به پارک در جوار خودروی پارک شده کنار خیابان گفته میشود.
تونل: جایی تاریک برای جیغ کشیدن، بیرون ریختن زباله، پرتاب بطریهای پر شده و تحکیم بنیان خانواده و فرزندآوری است.
شانه خاکی جاده: برای شانه کردن موها در آینهبغل و سرپا گرفتن بچه استفاده میشود.
گارد ریل: گاردی است که قبلاً زیر قطار بوده است.
نیوجرسی: بلوکهای سیمانی هستند که در نیوجرسی آمریکای جهانخوار برای ایجاد مزاحمت و بستن دوربرگردانها ساخته میشود.
کیلومترشمار: گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم، دنبالم نیا آواره میشی، گازش بده نازش نده، بوق نزن شاگردم خوابه، در این درگه که گه کَه، کُه و کُه کَه میشود ناگه، الهی چپ کنم شاید پرستارم تو باشی،... آخ آخ، ببخشید اشتباه شد خواندن این قسمت برای امتحان آییننامه الزامی نیست.