اگر تبليغات نامزدهاي انتخابات مجلس را كه اين روزها، به طور غيررسمي در كوچه پسكوچهها و محافل مختلفي كه در شهرها و حتي روستاهاي استان برپا ميشود، دنبال كنيم و از اينكه در سال 1394 قرار داريم، لحظهاي صرفنظر كنيم، بدون مجامله خواهيم ديد كه بين شيوههاي تبليغي و وعده و وعيدها و نظرات اغلب نامزدها با آنچه در موسم انتخابات مجالس اوليه پس از انقلاب مشروطيت رايج بود، تفاوت چنداني در محتوا محسوس نيست.
هنوز هم اغلب نامزدها، از مجلس عزاي طايفهاي، به مجلس شادي طايفهاي ديگر ميروند و در محفل اين صنف حاضر شده و با هر قومي و هر لهجه و گويش و خردهفرهنگي، همراه و همنوا ميشوند و در هر جا كه حاضر ميشوند با هر گروهي كه نشست و برخاست ميكنند، مطابق ميل آنان و به خوشآمد و فراخور حال آنان، سخن ميگويند و وعده ميدهند تا بلكه احساسات آنها را برانگيزند و آراءشان را به نفع خود جلب نمايند.
اين قصه، فقط مختص نامزدها نيست و اگر نامزد بختبرگشتهاي بخواهد بر اساس آنچه وظيفه مجلس و نماينده مجلس است، وارد عرصه شده و از وعده و وعيد بپرهيزد و از برنامههاي كلان در جهت مصالح و منافع كلان كشور و مملكت و استان سخن بگويد، به جرأت ميتوان گفت كه از سوي اكثريت رأيدهندگان، مورد استقبال و توجه قرار نميگيرد. همين امر هم باعث شده تا گاه، نامزدها، وعدههايي ارائه كنند كه حتي اگر هم نماينده مجلس شوند، در حوزه اختيار آنها نيست و اساساً امكان اجرايي شدن آنها هم، فراهم نيست.
شايد به همين دليل است كه در هر دوره مجلس، قريب 60 تا 70 درصد نمايندگان مجلس قبلي، رأي نميآورند و مخصوصاً در استانها و شهرهاي كوچك و كمتر توسعهيافته، جاي خود را با افراد جديد ميدهند؛ چراكه به وعدههايي كه دادهاند، غالباً عمل نكردهاند.
در اين ميان، عدهاي كوشيدند با طرح «استاني شدن» انتخابات مجلس، بخشي از اين نقيصه را برطرف كنند كه اين طرح به سرانجام نرسيد و اگر هم ميرسيد، به نظر نميآمد كه ميتوانست معضلي را كه به نوعي ريشه در فرهنگ غلط حاكم در اين زمينه دارد، به اين آساني حلوفصل كند. اينك فصل انتخابات، در پيش است و باز هم همان شيوههاي غلط پيشين در حال تكرار است.
به نظر ميرسد يك حركت جمعي از سود نامزدهاي انتخابات كه به منافع و مصالح استان، متوجه باشد و مبنا را بر اين قرار دهد كه با افكار عمومي، صادق باشد و دقيقاً در راستاي اهداف و وظايف و اختيارات مجلس و حيطه قانوني آن و تواناييهاي يك نماينده مجلس، به تبليغات انتخاباتي پرداخته و استاندارد جديدي را در اين زمينه ايجادكند، ميتواند كلاننگري را از نامزدهاي انتخاباتي آغاز نموده و به رأيدهندگان نيز سرايت دهد و فضا را بهگونهاي سامان و جهت دهد كه راه بر عوامفريبي و موجسواري و تهييج احساسات افكار عمومي و سوء استفاده از مطالبات و انتظارات خُرد آنها ببندد. اين مهم، شدني است، به شرط آنكه همه نامزدها، به نوعي ايثار كنند و از خير جمع كردن آرا به شيوه نادرست مبتني بر وعده و وعيدهاي توخالي بگذرند.