یک ساندویچ خوب
نویسنده : حکیمه سادات نظیری
اجتماعی
«کاش به رویم نمی آوردند». همه ما در لحظات خاصی این جمله را درون خودمان تکرار کرده ایم. همان وقتی که کسی انتقادی بی پرده را پیش رویمان گذاشته و نه راه پس داشته ایم نه پیش. گاهی هم خودمان شاکی از معایب دیگران، به اجبار سکوت کرده ایم تا مبادا به تریش قبای کسی بربخورد یا نتوانیم از پس درست انتقاد کردن بربیایم.
اما اینروزها طبق اصول روانشناسی، روش کارآمدتری هم وجود دارد که کار مارا خیلی ساده می کند. انتقاد ساندویچی. باید یک ساندویچ لذیذ درست کنیم که طرز تهیه اش را خیلی مختصر برایتان آورده ام:
یک نان باگت مرغوب از حسن، اول کار می گذاریم و بعد انتقادمان را می نشانیم بغل دست همان باگت. بعد یک نان باگت تپل دیگر هم می چینیم. حالا یک ساندویچ خوب داریم که انتقادش لای دوتا نان باگت حسن و خوبی، پوشانده شده. دل را نمی زند و به مذاق بیشتر ادمها خوش می اید. اینطور انتقاد کردن نه تنها پذیرش افراد را بالا می برد بلکه انگیزه تغییر هم به انها می دهد.
از خودتان بپرسید، در برابر ادمی که خوبی هایتان را هم میشناسد، و حالا دست گذاشته روی یکی از عیب هایتان، پذیرش بیشتری ندارید؟!
انتقاد خوب از "من" یا "ما" شروع می شود. برای مثال می گوییم : ما از اینکه کلاس ادبیات دانشگاه دیرتر تشکیل میشود دچار مشکل شده ایم، امکان دارد تغییری صورت بدهید؟!
وقتی انگشت اتهاممان را بی پرده به سمت کسی نبریم، با لبخند صمیمانه تری مواجه می شویم. دست کم فضای خوبی شکل داده ایم از تواضع برای بیان انتقادمان.
در کتاب "چگونه انتقاد پذیر باشیم" که به کوشش جمعی از نویسندگان گرد امده، ۶ مرحله پیشنهاد می شود تا از منافع انتقادهای دیگران بهرهمند شویم
یکی از این ۶ مرحله، مرور مزیت هایی است که بازخورد گرفتن از دیگران برایمان فراهم میکند.
مزیت هایی مثل آشنایی با توقعات دیگران، مهارت های خودمان و نواقص یا قوت هایشان.
شاید در این صورت روزی به جای جمله « کاش به رویم نمی اوردند»، جمله بهتری داشته باشیم.
مثل «چه خوب شد که زودتر فهمیدم».
|