1403-02-021403-02-12bool(false) زباله‌گردی شغلی که شغل نیست! همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : چهارشنبه ، 12 ارديبهشت 1403

Today : Wed, May 1, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  135508 تاریخ انتشار:  1402-09-01 - 09:50 تعداد بازدید:  135
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

طلای کثیف، در رکود اقتصادی چاه نفت است
زباله‌گردی شغلی که شغل نیست!

نویسنده : سمانه جهانگیری عرش

اجتماعی


 شاید 60 سال سن داشته باشد؛ کلاه پشمی‌اش را تا روی پیشانی اش کشیده است، ماسک سیاهی به صورتش زده است. که البته لحظه‌ای آن‌را زیر چانه می‌برد؛ و لباس رنگ‌و‌رو رفته و پاره‌‌ای هم به تن کرده که به نظر می‌رسد مدتی است رنگ آب به خود ندیده‌است.

وقتی به باکس زباله می‌رسد دستکشی می‌پوشد، اما فقط کف دستش را می‌پوشاند و انگشت‌هایش کاملاً بیرون می‌ماند.

کمی باکس زباله را برانداز می‌کند آنگاه تا کمر درون مخزن زباله خم می‌شودو با آرامش جست‌وجو می‌کند، چند دقیقه بعد، گونی بزرگی که روی زمین گذاشته بود را به دوش می‌گیرد و راهی آن طرف خیابان می‌شود؛ جایی که مخزن دیگری از زباله وجود دارد.

آن طرف خیابان، پسر جوانی که کنار مخزن زباله ایستاده، جعبه‌های پلاستیکی میوه را کنار مخزن گذاشته و به کمک پیرمرد می‌آید.

به سراغش می‌روم از علت کارشان که می‌پرسم پیرمرد با صدای گرفته می‌گوید: «بدبختی!» و سکوت می‌کند.

مهدی نگاهی به پدر انداخته و خطاب به من با لحن تندی می‌گوید: شما کار بهتری سراغ دارید؟

پیرمرد گونی زباله را روی زمین می‌گذارد و می‌گوید: کار دیگری نیست که انجام بدهیم، از این راه نان در می‌آوریم.

گویی پدر و پسر تمایل چندانی برای ادامه صحبت ندارند و چند دقیقه بعد گونی به دست، دور می‌شوند.

به‌دنبال این سوژه مردی را کنار باکس دیگری از زباله می‌بینم، چوب نسبتاً بلندی به دست گرفته و داخل سطل زباله مشغول جست‌وجو می‌شود.

چند بطری آب معدنی، یک بطری خالی شیر و چند قوطی نوشابه نتیجه چند دقیقه جست‌وجوی مرد میان‌سال در این سطل زباله است.

سوار گاری موتوری شده و قصد حرکت دارد که صدایش می‌کنم، با چهره متعجب مرا نگاه می‌کند.

توضیح می‌دهم که خبرنگار هستم و از کارش می‌پرسم؛ می‌گوید: والا... خانم! اگر بشود اسمش را «کار» گذاشت!

چهره‌اش را با دستمالی می‌پوشاند و دستی به صورتش می‌کشد و از گاری موتوری سه‌چرخ خود پیاده می‌شود؛ دست‌ها را در جیب کاپشن مشکی که از کنار جیب راست تا درز زیپش پاره شده، فرو می‌بردو می‌گوید: هفت، هشت سالی می‌شود که از این راه نان در می‌آورم.

وی ادامه می‌دهد: درامد زیادی ندارم اما با همین کار، اجاره خانه و خرج خانواده‌ام را تأمین می‌کنم.

در جایی دیگر خم شدن خانمی میان‌سال در درون باکس زباله توجه مرا به خود جلب می‌کند کمی دیدن این تصویر برای‌مان غم انگیز است چرا که او همراهش دختری دارد که 9 یا 10 سال به نظر می‌رسد.

علت زباله‌گردی را از او جویا می‌شوم، همسرش مریض است دیسک کمر دارد و مجبور است خرج خانه بدهد.

می‌گوید: دخترم را با خود همراه کردم تا به کمک من بیاید و کمی در حمل کردن ضایعات کمکم کند.

از او می‌پرسم مگر مدرسه نمی‌رود که جواب می‌دهد: "سارا شیفت بعد از ظهر است و ابتدای صبح با خودم می‌آورم و نزدیک به ظهر که می‌شود خانه‌مان می‌رویم."


پیش از این، افراد بی‌سرپناه در میان زباله‌ها به دنبال مواد خوراکی و مواد قابل استفاده می‌گشتند، اما این شکل جدید از زباله‌گردی، یعنی زباله‌گردی به عنوان یک شغل، که افرادی به استخدام یک پیمانکار دربیایند و روزانه ۱۰-۱۲ ساعت به این کار اشتغال داشته باشند، قطعاً پدیده‌ای نوظهور است که عمری کمتر از 7 یا 8 سال دارد.

زباله‌گردها براساس وزن زباله‌هایی که جمع‌آوری می‌کنند حقوق می‌گیرند به همین دلیل کودکانی که وارد این کار می‌شوند برای به دست آوردن کمی پول بیشتر، بار زیادی را بر روی شانه‌های نحیف خود حمل می کنند تا به مقصد برسند.

 ساعتی هم صحبتی با یک زباله گرد

بار اول که برای این کار قرار بود بروم خودم را کامل پوشاندم تا کسی مرا نبیند راستش خیلی سخت بود. اصلاً نتوانستم دست به کیسه‌ها بزنم. نزدیک نیمه شب رفتم که کسی مرا نبیند. به سراغ سطلی در خیابان مهدیه که خلوت بود، رفتم .آخر حس کردم چون آن خیابان پر از اغذیه فروشی است احتمالا پس‌ماند پلاستیکی حاصل از ظروف یکبار مصرف زیاد باشد. پر بود از کیسه آشغال. کیسه‌ها را از سطل درآوردم و خالی کردم کف پیاده‌رو. چراغ موبایلم را گرفتم روی زباله‌ها. مقوا و قوطی و پلاستیک را لابه‌لای پوشک کثیف و تفاله میوه و آشغال سبزی می‌دیدم ولی نمی‌تونستم دست بزنم. بوی گندش حالم را به‌هم می‌زد.

 بار اول کف خیابان گریه کردم

راستش بار اول کنار همان زباله‌ها بالا آوردم. کمی دورتر کف خیابان نشستم و به حال خودم گریه کردم .

همان وقت، آقایی از راه رسید. مرا نگاه کرد پرسید پدر جان دنبال چیزی می‌گردی؟ چی باید می‌گفتم؟ داخل این زباله‌ها دنبال نان می‌گشتم؟ دنبال پول؟

فردای همون شب، یک جفت دستکش با خودم آوردم و رفتم سراغ همان خیابان. آن شب، 60 کیلو زباله جمع کردم و پول خوبی هم گرفتم .

حالا سه سالی می‌شود که مشغول به این کار هستم و توانستم برای خودم یک پراید قراضه بگیرم که کارم را راحت‌‌تر می‌کند.

حالا هر روز از ساعت ۴ و ۵ عصر از خانه بیرون می‌زنم و تا دو ساعت بعد از نیمه شب، اتاق پرایدم؛ غیر از همان تکه جای راننده، لبالب از از بطری پلاستیکی و مقوای کارتن و قوطی فلزی پر می‌شود که ظهر فردا آن‌ها را می‌برم گاراژ ته خیابان چاپارخانه و یا پل هوایی می فروشم.

او حساب می‌کند که با پول بنزین و گاهی جریمه راهنمایی رانندگی، درامد خالص هر شبش، 400 تا 300 هزار تومان است.

تعریف می‌کند که این چند سال و به‌ویژه این اواخر، ماشین شخصی و آدم‌های «معتبر» که زباله بازیافتی بار ماشین‌شان کرده‌اند و برای فروش آورده‌اند را نیز زیاد دیده است. و حالا این کار برایش عادی و یک شغل است.

متأسفانه نبود شغل، هزینه‌های بالا در زندگی مدرن امروزی و در کنار آن اعتیاد و... باعث شده که هر روز شاهد چنین صحنه‌هایی در شهر باشیم.

البته ناگفته نماند که وجود مافیا در خرید زباله‌های خشک هم دور از ذهن نیست چرا که هیچ‌گاه سرنخی از درامد و مجموعه‌ای که در نهایت طلای کثیف همدان به آنها می‌رسد خبری به چشم نمی‌خورد و مسئولان هم هر بار در مصاحبه، از زیر بار پرسش های مربوط به آن شانه خالی می کنند.

 650 نفر زباله گرد در همدان

وجود 650 زباله گرد در همدان آماری است که مسئولان شهری آن‌را گزارش دادند و گفته‌اند که تعدادی(تعداد مشخص نشد) پیمانکار هم متولی خرید زباله‌ها هستند تا با تفکیک نوع زباله، آن‌ها را تحویل کارخانه‌های بازیافت در شهر همدان یا شهرهای دیگر بدهند.

 مافیای زباله در همدان هنوز ناشناخته است

تأسف‌بار است اگر بدانیم طبق آمار موجود از 10 درصد زباله قابل بازیافت در سطح شهر همدان، 8درصد آن نصیب زباله‌گردها و 2 درصد باقی‌مانده عاید شهرداری می‌شود و به تعبیر بهتر، اکنون سود اصلی حاصل از زباله‌های با ارزش به‌عنوان فرصت طلای کثیف به جیب یک یا چند مافیا که مدیریت زباله‌گردها را بر عهده دارند می‌رود و دراین‌بین شهرداری و شورای اسلامی شهر همدان عنوان می‌کنند همه مشکلات به بحث اقتصاد بازمی‌گردد . درحالی که می‌توانند با برنامه‌ریزی و ارائه طرح،برای تفکیک از مبدأ، سرمنشأ اصلی زباله‌گردی را بخشکانند.

البته سال‌های گذشته بحث در مورد وجود یک مافیای خرید زباله در شهرداری، از سوی کارشناسان محیط زیست مطرح شد که مانع اجرای طرح بهروب در همدان می‌شد.

زباله‌گردهایی که در خیابان‌ها پرسه می‌زنند، آخرین حلقه و معلول نهایی این سیستم مافیایی و پیچیده‌اند که قربانی صاحب‌گاراژهای خرد، دلال‌های جزء ،و پیمانکاران می‌شوند.

 هیچ نهادی پاسخگو نیست

نهادهای سیاست‌گذار شهری به خوبی از وضعیت زندگی و معیشت این زباله‌گردها آگاهی دارند، یا دست‌کم اگر کوچکترین اراده‌ای در کار باشد، آگاهی از این وضعیت اصلاً دشوار نیست. با وجود این هیچ نهاد و دستگاهی تمایلی ندارد به این مسأله ورود کند، چرا که به گفته برخی از مسئولان ورود به این مسئله و صحبت از تغییر سازوکارهای بازیافت زباله و پسماند، موضوع خطرناک و دردسرسازی است.

 


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com