چند روزی است که ماجرای اسیدپاشیهای سریالی به روی چند زن اصفهانی بحث داغ مخافل مختلف است. نهادها و دستگاههای قضایی و امنیتی کشور بر دستگیری و مجازات عاملان این جنایت تأکید دارند و شخص رئیسجمهور هم قول داده با عاملان این جنایت برخورد شدید شود.
هیچ شک و تردیدی در غیرانسانی بودن و جنایتآمیز بودن این پدیده شوم وجود ندارد و همگان آن را محکوم میکنند، اما آنچه در این روزها شاهد آن هستيم سوءاستفاده دشمنان خارجی نظام جمهوری اسلامی و اذناب و دنبالههای داخلی آنها از این ماجراست.
روزنامهها و نشریات بیگانه از عربی گرفته تا غربی هریک سعی کردند از دید خود به ماجرا نگاه کنند و آن را تفسیر كنند. روزنامه و نشریههایی مانند گاردین، الجزیره، العربیه، نیویورک تایمز، تایم و دیلی میل به پوشش جانبدارانه اسیدپاشی در ایران پرداختند، به عنوان نمونه العربیه مقالهای با عنوان "هفته سیاه برای ایران" منتشر کرد و در آن با گره زدن اعدام اراذلواوباش و قاتلان با ماجرای اخیر اسیدپاشی سعی کرد ایران را از منظر عدم رعایت حقوق بشر به چالش بکشد.
الجزیره نیز تیتر "پیامی برای روحانی" را برای گزارش اسیدپاشی خود برگزید و سعی کرد مخالفان دکتر روحانی را عامل اسیدپاشی معرفی کند.
"دیلی بست" هم با شیطنت خاصی تیتر زد: "اسیدپاشی روی زنان رعب و وحشت را در ایران گسترش داد." این در حالی است که منشأ پیدایش این پدیده ضد اجتماعی خود اروپا و آمریکا بوده است و بنا بر اعلام آمارهای غربی پدیده شوم اسیدپاشی یا آن طور که غربیها میگویند "حمله با اسید"پدیدهای جهانی است که متأسفانه در تمامی قارهها اتفاق میافتد و مختص قاره یا کشور خاصی نیست.
اسیدپاشی جنایتی جهانی است
این پدیده در کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان از جمله امریکا، انگلیس، کانادا و بلژیک و استرالیا رایج است و همین موضوع منظوردار بودن رسانههای غربی از بهرهبرداری سیاسی و ضد ایرانی از اسیدپاشی در ایران ثابت میکند. در واقع دوربینهای رسانههای بیگانه روی ایران زوم شده است تا از این ماجرای غیرانسانی اجتماعی بهرهبرداریهای سیاسی کنند.
وقتی برای جستجو در مورد "اسیدپاشی" به سراغ ویکی پدیا میروید در بخش انگلیسی اطلاعات زیادی در این خصوص میتوان پیدا کرد. اما وقتی به بخش فارسی آن مراجعه میکنید و انتظار دارید ترجمه اطلاعاتی که به انگلیسی داده شده را ببینید در کمال ناباوری میبینید که فقط در مورد اسیدپاشی در ایران (!) به شما اطلاعات میدهد و حتی فقط به معرفی قربانیان ایرانی این حادثه وحشتناک میپردازد.
تاریخچه اسیدپاشی در جهان
در قرن ١٨ ميلادى اسيد سولفوريك، كه در طول تاريخ با نام ويتريول شناخته شده، براى نخستينبار در ابعاد صنعتى در دهه ١٧٤٠ ميلادى و در انگلستان توليد شد و به محض اينكه دسترسى به آن آسان شد، در اروپا و آمريكا براى مقاصد خشونتآميز مورد استفاده قرار گرفت. در دهه ١٨٣٠ ميلادى، يك روزنامه چاپ گلاسگو اسكاتلند در يكى از شمارههاى خود نوشت كه اسيدپاشى به امرى رايج در بخشهايى از كشور تبديل شده، لكه ننگى براى شخصيت ملى مردم اسكاتلند است.
افزون بر استفاده از اين سلاح، در نزاعهاى كارى، اسيد سولفوريك در اختلافات خانوادگى نيز به سلاحى شيطانى مبدل شده بود. براى مثال، در سال ١٨٦٥، نيويورك تايمز گزارش داد كه مردى حسود پس از چندبار تهديد صورت همسر خود را با اسيد سوزانده است. در مواردى ديگر در سده ١٩ و ٢٠ ميلادى، برخی زنان بر صورت مردان اسيد پاشيدهاند. اسيدپاشى نهتنها به عنوان راهى براى وارد آوردن دردى جسمانى بر افراد استفاده شده است بلكه جذابيت ظاهرى فرد را نيز از بين مىبرد.
در ميانه سده بيستم ميلادى، در آمريكا و در پى سختتر شدن قوانين فروش اسيد و افزايش اختيارات زنان، استفاده از اسيد به عنوان سلاح خشونتهاى خانگى رفته رفته كمرنگ شد. اما در اواخر سده بيستم و اوايل سده ٢١ ميلادى اسيدپاشى در نقاط ديگر جهان رونق گرفت.
شاید کمتر کسی باشد که بداند مبدأ اسیدپاشی به روایتی اروپا و به روایتی دیگر امریکا بوده است.
گروهی از مورخان معتقدند كه پدیده اسیدپاشی نخستينبار در سال 1879 در فرانسه گزارش شد که در آن سال 16 مورد اسیدپاشی که به آن vitriol اطلاق میشد از سوی زنانی به صورت زنان دیگر ثبت شده است.
اما مورخی به نام "رابرت استف" نخستين اسیدپاشی را به سال 1865 و توسط زنی به نام "مارگارت بویل" در فیلادلفیا، ایالت پنسیلوانیا، میداند. این جرمی رایج در امریکا بود و در اروپا نیز اتفاق میافتاد.
براساس اعلام "اتحادیه" نجات یافتگان اسید ASTI سالانه هزار و 500 مورد اسیدپاشی در جهان رخ میدهد و بین 75 تا 80 درصد قربانیان زنان هستند که 30 درصد آنها زیر 18 سال سن دارند. جف شاه، مدیر اجرایی این نهاد معتقد است كه موارد بسیاری هم گزارش نمیشود. او میگوید: «بیشتر قربانیان به دلیل ترس از انتقام، موارد را به پلیس گزارش نمیکنند.»
دليل اسیدپاشی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است ولی دلایل اصلی آن انتقام، شکست عشقی، اختلافات خانوادگی و حسادت ذکر شده است.
در میان کشورهای اروپایی، بیشترین آمار اسیدپاشی در بلغارستان، یونان و انگلیس گزارش شده است. همچنین گزارشها نشان میدهد در ایتالیا هم اسیدپاشی رو به افزایش است.
اما رسانههای غربی بیشتر از اینکه موارد اروپایی اسیدپاشی را گزارش کنند روی مناطق دیگر مانند جنوب آسیا و کلمبیا متمرکز شدهاند.
اسیدپاشی در انگلیس
آمارهای سازمان ملی بهداشت انگلیس نشان میدهد که در سالهای 2012 - 2011 میلادی 105 مورد "حمله با مواد سوزاننده" در این کشور رخ داده است، اما این مقوله موارد دیگری جز اسید را هم پوشش میدهد. سال گذشته نیز در مجموع 130 نفر قربانی اسیدپاشی در انگلیس در بیمارستان درمان شدند.
اسیدپاشی در آمریکا
اسیدپاشی در امریکا هم قربانی میگیرد، ظاهراً علت اصلی اسیدپاشی در این کشور "حسادت"، به زیر کشیدن رقبا و مسائل خانوادگی است.
کیسی جوردن، جرمشناس امریکایی در مورد وقوع اسیدپاشی در امریکا در گفتوگو با شبکه خبری انبیسی با اشاره به اینکه "حسادت" یکی از عوامل ارتکاب این بزه است، گفت: اگرچه ما در سالهای گذشته مواردی از اسیدپاشی را در امریکا داشتیم اما موارد بسیار معدودی رسانهای شدهاند. باید توجه کافی به این موضوع شود تا نشان داده شود این موضوع در حال تبدیل شدن به معضل است.
بلژیک
سال 2009 خبر وحشتناکی در روزنامههای بلژیکی منتشر شد؛ خبر اسیدپاشی به یک زن 45 ساله؛ در این حادثه دلخراش فرد مهاجم چند بار روی صورت این زن اسید پاشید. نام این زن پاتریشیا لوفرانس است. او که زمانی مادری زیبا و مهربان برای 3 فرزندش بود حالا میگوید که هر کسی که برای اولینبار او را میبیند فکر میکند که او یک هیولاست!
بنگلادش و هند
در بنگلادش پس از سال 1999 سه هزار مورد اسیدپاشی گزارش شده است که اوج آن در سال 2002 بود که 262 مورد به ثبت رسید.
از سال 2002 آمارها کاهش یافت و در سال 2011 میلادی به 91 مورد رسید. در این کشور 82 درصد قربانیان زنان هستند.
در بنگلادش در سال 2002 میلادی 492 مورد اسیدپاشی گزارش شده بود اما با اعمال قوانین سفت و سخت و تشدید مجازاتها این تعداد سال گذشته به 75 مورد رسید.
در هند نیز 72 درصد قربانیان اسیدپاشی زنان هستند. هند یکی از بالاترین میزان اسیدپاشیها را در جهان دارد. اتحادیه مذکور تخمین میزند سالانه هزار مورد اسیدپاشی در این کشور اتفاق میافتد.
در پاکستان هم سالانه 250 تا 300 مورد اسیدپاشی گزارش میشود. پاکستان هم قوانین سفت و سختی اعمال کرده است و در سال 2011 تعداد گزارشها 300 درصد افزایش داشت.
کلام آخر
همانطور که میبینیم در آمارهایی که نهادها و سازمانهای خارجی از آسیا ارائه کردهاند نامی از ایران به عنوان کشوری که دارای موارد اسیدپاشی چشمگیری باشد دیده نمیشود، اما از کشوری مانند انگلیس نام برده میشود. اما حالا چه میشود که نام ایران از سوی رسانههای معاند با آب و تاب مرتباً اعلام میشود و هیچ اشارهای به تعداد اسیدپاشی در انگلیس و اروپا نمیشود؟ پاسخ این سؤال کاملاً ساده است. پاسخ را باید در اهداف و مقاصد سیاسی رسانههای خودفروخته جستجو کرد. آنها تلاش دارند جمهوری اسلامی را خشن(!) معرفی کنند و از "نمد اسیدپاشی کلاهی برای خود ببافند"!