پسري كه به گفته خود 10 سال از بهترين روزهاي زندگياش را معطوف به كشتي كرد، پسري كه از نوروز تا نوروز در بيشتر روزهاي سال در اردو بود و تورنمنتهاي مختلف، كشتيگيري كه تمرينات سخت و طاقتفرسا را در دوران متمادي به جان ميخريد و زحمات بي مواجب ميكشيد، چارهاي نداشت جز تسليم برابر سرنوشت و بازي روزگار!
سخن از صادق گودرزي است. نامدارترين قهرمان تاريخ ورزش همدان كه در ويترين افتخارات خود عناوين و مدالهاي مختلفي را جا داده و مايه مباهات مادستان است. مردي كه ثابت كرد با اتكا بر توانمنديهاي او و همبازيانش در سالهاي اخير به جرأت ميتوان گفت كه پسران افسانهاي كشتي ايران تنها شاگردان «حبیبا... بلور» در مسابقات جهانی ۱۹۶۱ یوکوهاما نبودهاند و هستند نفراتي چون صادق گودرزي كه با درخشش بيچون و چراي خود القابي چون موفقترين آزادكار ايران در يك دهه اخير را مال خود كنند. او گردنآويز مدال برنز و نقره جهاني بود و در المپيك 2012 لندن هم بر سكوي نايب قهرماني ايستاد. ناگزير، گودرزي امروز آلبوم خاطرات را ورق ميزند و حسرت ميخورد، تا همين چند سال پيش نصف تيم ملي بود اما امروز از روي تشك رفتن عاجز است!
بعد از المپيك لندن روزگار بر وفق مرادش كوك نشد كه نشد! اواسط سال 92 پزشكان به او اعلام كردند مصدوميتي كه تا چند ماه قبل آن را جدي نگرفته بود كار دستش داده و بايد به ناچار دنياي قهرماني را بوسيده و كنار بگذارد.
خودش ابتدا خيلي ماجرا را مثل هميشه جدي نگرفت. چند روز بعد و در اواسط آذرماه 92 وقتي 2 پزشك مهر تأييد بر خداحافظي او زدند، نايبقهرمان المپيك تازه فهميد كه سرآغاز فصلي جديد در زندگياش گشوده شده است.
MRI رنگی صادق گودرزي نشان ميداد كه مهره گردنش آسيب ديده و او ديگر قادر نيست بهصورت حرفهاي ورزش را ادامه دهد. به اين ترتيب درست در روزهاي كه گودرزي در اوج بود و سن زيادي نداشت كشتي را به صندوقچه خاطرات زندگي خود سپرد و به حكمت الهي به گفته خودش احترام گذاشت.
نايبقهرمان جهان كه يكي از افتخارات كشتي ايران به لحاظ مدالآوري محسوب ميشود اين روزها در سازمان ورزشي شهرداري تهران مشغول به كار است و سخت پيگير امور مربوط به تحصيلات است. مصدوميت و خداحافظي اجباري از كشتي، وضعيت كشتي همدان، نبرد تاريخي با جردن باروفس نابغه كشتي آمريكا و... بهانهاي شد تا با صادق گودرزي پهلوان نامي همدان به گفتوگو بنشينيم.
خواندن اين گفتوگو خالي از لطف نخواهد بود:
براي كشتيگيري كه آرزوي بزرگي چون كسب طلاي المپيك را در سر ميپروراند دوري اجباري از كشتي تا چه حد اذيتكننده بود؟
من تمام زندگي خود را پاي كشتي گذاشته بودم و چندين سال در سطح اول حرفهاي اين رشته كار كردم. طبيعي است فردي كه به مدت زيادي در اوج باشد و مدالهاي مختلفي كسب كند دوري هميشگي آن هم در سن و سالي كه ميتوانستم به افتخارات بيشتري دست پيدا كنم سخت و غيرقابل تحمل باشد.
باور اين مسأله كه صادق گودرزي ديگر نميتواند روي تشك برود براي خيليها سخت بود. با اين اتفاق چگونه كنار آمدي؟
مجبور به كنار آمدن با اين مسأله بودم. مصدوميت براي ورزشكاران حرفهاي امري طبيعي است و من هم از اين قاعده مستثنا نبودم. اما مدتي كه گذشت به اين باور رسيدم كه اين اتفاق حكمت الهي بوده و من هم بايد به آن احترام ميگذاشتم.
همان روزها نسبت به كم توجهي مسئولان انتقاد داشتي. اين انتقادات بيشتر متوجه كدام سازمان بود؟
چندين بار درخصوص اين مسأله صحبت كردهام و ديگر دوست ندارم حرفهاي گذشته را تكرار كنم. اما مسئولان بايد بدانند ورزشكاري كه پول زيادي از بيتالمال را صرف هزينههاي خود كرده نياز به حمايت دارد. از من گذشت، اما اميدوارم مسئولان از اين پس براي ساير ورزشكاران بخصوص جوانان چارهانديشي كرده و راحت آنها را رها نكنند. مجلس در اين زمينه ميتواند طرحي تصويب كند و حمايت از ورزشكاران حرفهاي را كه جواني خود را صرف افتخارآفريني كشور كردهاند را در اولويت قرار دهد. شايد آن روزها مسئولان ميتوانستند با پزشكان مجربي درخصوص مصدوميت من صحبت كنند و بيشتر مرا مورد توجه قرار دهند كه متاسفانه چنين نشد.
خيليها ميگفتند صادق گودرزي اگر مصدوم نميشد توانايي شكست «جردن باروفس» را داشت. اين اتفاق ميتوانست رنگ واقعيت بگيرد؟
نميتوان از بيرون درخصوص كشتي و نتيجه آن نظر داد. بحث جردن باروفس يا كشتيگيران ديگر نيست. من در تمامي شرايط براي پيروزي گام به تشك مسابقه ميگذاشتم. من و باروفس در جهاني استانبول و فينال المپيك لندن در اوج آمادگي به هم رسيديم و اتفاقات طوري رقم خورد كه نتوانم برابر او موفق باشم.
گويا از شرايط موجود رضايت داري؟
چند سال كارمند سازمان ورزشي شهرداري تهران هستم و براي توسعه ورزش همگاني از هيچ تلاشي دريغ نميكنم. همكاري با نفراتي چون مهدي اميرآبادي بازيكن سابق استقلال تهران و سيد جلال عسگري كه از افراد مؤثر ورزش استان به شمار ميرود لذتبخش است.
نوار موفقيتهاي كشتي استان مدتهاست كه پاره شده، به اعتقاد صادق گودرزي دليل افت ورزش اول استان چيست؟
هميشه گفتهام كشتي همدان عقبه خاصي ندارد و افتخارآفرينيهاي ورزش اول استان مديون كشتيگيران نهاوند و ملاير است. با تمام احترامي كه براي همدانيها قائلم و اين 2 شهرستان هم زيرمجموعه استان هستند اما نبايد فراموش كنيم كه همدانيها قهرمان جهاني نداشتهاند و بزرگان كشتي استان از دل 2 شهرستان نهاوند و ملاير بيرون آمدهاند. متأسفانه به مرداني چون عزيز سيف، تورج ظفري، فرامرز سماوات و سعيد گودرزي بياهميت شدند و چرخ سازندگي در كشتي استان متوقف شد. به اين نخبهها بها ندادند تا كشتي همدان پشتوانهاي نداشته باشد.
با اين اوصاف هيأت كشتي استان مقصر اصلي ناكاميهاست؟
بله؛ رئيس هيأت كشتي استان فردي باتقوا، متشخص و بااخلاق است، اما توانايي رياست در هيأت را ندارد. به عنوان بهترين كشتيگير استان و عضو كوچكي از خانواده بزرگ كشتي از جلال صابريون تقاضا دارم كه كشتي را به اهلش بسپارد تا دوباره كشتي در همدان پويا و زنده شود.
مشكل اصلي هيأت كشتي كجاست؟
نخست اينكه چرخه اقتصادي هيأت فعال نيست. دوم اينكه رئيس هيأت كشتي استان نميتواند خانواده كشتي را دور هم جمع كند و بدتر اينكه هيچ قهرمان و عنوانداري امروز در هيأت كشتي همدان فعاليت نميكند.
حرف پاياني؟
اين انتظار ميرود كه مسئولان نگاه ويژهاي به كشتي داشته باشند و قهرمانان و گوش شكستهها را دور هم جمع كنند تا دوباره كشتي همدان احيا شود. در غير اين صورت نبايد انتظار نتيجهگيري و موفقيت داشته باشيم.