■ با مدل مطلوب شورا فرسنگها فاصله داریم.
شورای شهر در نخستین اقدام باید افکار عمومی را با خود همراه کند
■ در مدیریت شهری سلسله مراتب وجود ندارد پس به نظر میرسد که مدیریت سلسله مراتبی باید احیا شود
بررسی سابقه 5 دوره از شورای شهر نشان میدهد که در بسیاری مواقع اعضای آن به شعارهای پیش از انتخاب خود عمل نکردهاند که کارشناسان مهمترین دلایل آن را نبود ساختار مدیریتی درست در کشور و ناآگاهی مردم در انتخاب فرد اصلح عنوان میکنند.
بسیاری از کاندیداها رزومه و برنامههای بلندبالایی را برای تبلیغ و معرفی خود ارائه میدهند و تعداد بیشتری برنامهای برای ارائه به مردم ندارند، آنها بدون اینکه با وظایف شورای شهر آشنا باشند قولهایی به مردم میدهند که یا قابلیت اجرا توسط آنها را ندارند و یا توان به سرانجام رساندن را ندارند.
با این حال از شیوههای تبلیغاتی، مشکلات موجود در ساختار مدیریتی و ناآگاه مردم استفاده کرده و رأیها را به سمت خود جلب میکنند. ادامه این روند سبب شده تا در نهایت مدیریت شهری عملاً با خواست و سلیقه مردم جور نباشد و مسیری را طی کند که نارضایتیهای مردمی از شهر و نیمهکاره ماندن بسیاری از پروژهها را به دنبال داشته باشد.
در صورتی که به نظر میرسد مشارکت مردمی در تصمیمگیریها برای شهر باید به اندازه میزان مشارکت آنها در انتخابات موثر باشد. اما سیاستزدگی، حکمرانی، آشنا نبودن با چالشهای شهری، دیدگاههای از بالا به پایین و نداشتن برنامه توسط اعضای منتخب شورای شهر سبب شده تا مردم آن را شورای شهر تلقی نکنند و بخش عمدهای از اعتمادها سلب شود.
اکنون کارشناسان همدانی درباره مشخصههای شورای شهر خوب و نحوه آشنایی با وظایف آنها و انتخاب اصلح در وبیناری با موضوع «شورای شهر ششم همدان باید چگونه باشد؟» اظهارنظر کردهاند که در ادامه میخوانیم.
سجادزاده: به افراد چندبعدی نیاز داریم
به نظر میرسد مدل مدیریت شهری که در شهرها به خصوص شورای شهر حاکم است شاید نتواند در درازمدت به حکمروایی مطلوب شهری که دکتر ایزدی مطرح کرد و همه به دنبالش هستیم پاسخ بدهد. وظایفی که شورای شهر دارد فقط به مدیریت شهری ختم نمیشود و مسائل مختلفی را دربر میگیرد. سالهای سال است وقتی در جلسات شورای شهر به عنوان کارشناس حضور داریم رنج میبریم چون مدیریت یکپارچه شهری وجود ندارد. هر کدام از سازمانها و ارگانها ساز خودشان را میزنند. به عنوان مثال در بخش بافت تاریخی مشخص نیست میراث فرهنگی چقدر وظیفه دارد و شهرداری باید چه اقداماتی انجام بدهد، همزمان مشاورانی روی این موضوع کار میکنند که هر کدام از دستگاههای مختلف آمدهاند و هیچکدام از کار دیگری خبر ندارند. از طرفی افرادی که برای شورای شهر انتخاب میشوند چالش دیگری است چون بر مبنای رأیهای فردی بالا میآیند پس هماهنگ شدن این افراد به سختی صورت میگیرد یا اصلاً با هم هماهنگ نمیشوند. به قول دکتر سروش از دوره اول هر چه دورتر میشویم با چالش بیشتری برای انتخاب مواجه میشویم.
به جرأت میتوان گفت نمونه موفقی از مدیریت یکپارچه در شوراهای کشور نداشتهایم. پس به نظر بنده ابتدا باید بازنگری کلانی در مدیریت صورت بگیرد.
در گذشته مدیریتهای بومی موفقی داشتهایم که باید توجه بیشتری به آن داشت در غیر این صورت انتظار زیادی نمیتوانیم از مدیریت شهری داشته باشیم.
یکی دیگر از آسیبهای جدی که از گذشته وجود داشته اغنای افکار عمومی است.
واقعیت این است که شورای شهر به جای حکمرانی، باید حکمروایی شهری بکند. این موضوع فقط به شورای شهر مربوط نمیشود. به عنوان مثال در طرح جامع دیدیم که در بحث الحاق روستاها و بسیاری موارد دیگر که شورای شهر هم اختیاراتی داشت اما هماهنگیهای لازم صورت نگرفت تا جایی که طرح جامع بدون تأیید شورا و با یکسری چالشها تصویب شد. این نشان میدهد که مدیریت شهری تنها به شورای شهر ختم نمیشود. چون نخست اینکه اعضا هماهنگی لازم را با هم ندارند. دوم اینکه مدل انتخاباتی نادرست است. سوم؛ به نظر میرسد اختیارات موجود برای مدیران شهری کفایت نمیکند.
بهنظرم شورای شهر بیش از آنکه مدیریت سختافزاری باشد باید نرمافزاری باشد، چون بحث اصلی در مدیریت شهر، مشارکت مردمی است و شورای شهر واسط میان مردم و عوامل اجرایی است تا اقنای افکار عمومی در همه بخشهای شهری صورت بگیرد. اما آیا تمام اتفاقات از جمله بلندمرتبهسازیها، پیادهراهسازیها، پلها، بلوارها و... که در شهر صورت گرفته، افکار عمومی را قانع کرده است؟ آیا شورای شهر زمینه مشارکت مردم در پروژهها ر ایجاد کرده است؟ نمونه بارز آن طرح جامع بود که نه تنها مردم، بلکه متخصصان، کارشناسان و حتی شورا هم نقشی در آن نداشتند.
بنده فکر میکنم با مدل مطلوب شورا فرسنگها فاصله داریم.
شورای شهر در نخستین اقدام باید افکار عمومی را با خود همراه کند. در این مسیر هم راههای زیادی وجود دارد، به عنوان مثال مرکز مطالعات شورای شهر که میتواند نقش مهمی در اقنای افکار عمومی و مشارکت مردمی داشته باشد بسیار کمرنگ است. و مرکز مطالعات که میتواند بازوی شورای شهر باشد در حد دکوری است و جلساتی که برگزار میکند در حد صحبت و کاغذ باقی مانده بدون اینکه شهرداری از آنها مطلع شود.
سه رویکرد مهم که میتواند به کیفیت طراحی شهری و شهرسازی شهری کمک کند tdo, tnd, tdr است. یعنی رویکرد محلهمحوری یکی از مسائلی است که برای اهلیتبخشی به اعضا مهم است و در صورت اجرای آن مدل مدیریتی بسیار هموارتر میشود. چون از محله آغاز میشود و به شورای شهر میرسد و اگر با مردم صحبت شود متوجه میشویم که مردم از ترافیک و خودروی زیاد در شهر آرامش ندارند. بحث سوم هم tdr است که همان اقنای افکار عمومی است که در شهر به آن توجه نمیشود.
در مدیریت شهری سلسله مراتب وجود ندارد پس به نظر میرسد که مدیریت سلسله مراتبی باید احیا شود. یعنی از محله به ناحیه، از ناحیه به منطقه و سپس شهر یا کشور منتقل شود.
یکی از چالشهای استان که نشأت گرفته از مدل مدیریت در کشور است این است که همه چیز را بخشنامهای کردهایم و برای درد همه شهرها یک نسخه میپیچیم. اینکه همه آییننامهها و قوانین از بالا به پایین است و کاری با منطقه جغرافیایی، اقلیم و فرهنگ ندارد، درد امروز مدیریت است. بنابراین مفاهیمی که در حکمروایی شهری مطرح است و مرکز مطالعات شورای شهر باید درباره مدل حکمروایی در شهرها مطالعه کنند یک مسأله اساسی است چون واقعیت این است که شهر ایرانی یک مدل اجتماعی است.
متأسفانه رویکرد ما شهری نیست و باید یک بازنگری کلان صورت بگیرد. که مسلماً با این شیوه مدیریتی دور تسلسل باطلی را داریم و با این احوال فرقی نمیکند که اعضای شورای شهر چه کسانی انتخاب شوند.
مهمترین کمکدهنده به مردم برای انتخاب بهتر حساسیتبخشی به آنهاست مردم باید آنقدر به محیط حساس شوند که مطالبهگری کنند این هنری است که تا وقتی به وجود نیاید حتی اگر اعضای شورای شهر هم بخواهند به اهدافشان نمیرسند.
در جمعبندی بگویم که با انتخاب افراد یکبعدی خطر میکنیم. بنده به اینکه هر عضو شورا در زمینهای خاص تخصص داشته باشد معتقد نیستم، بلکه افراد جامعالشرایط هستند که میتوانند به شهر ما کمک کنند. اینکه فردی نه فقط دارای سرمایه تخصصی، مالی یا سیاسی باشد بلکه دارای سرمایه اجتماعی باشد بهتر از بقیه میتواند کار کند. چون پشت چنین افرادی اعتماد و ظرفیتهایی وجود دارد که مردم میتوانند اعتماد بیشتری به آنها داشته باشند.
اگر حال شهرهای ما خوب نیست دلیلش این است که حال ما آدمها خوب نیست و بخشی از آن هم به این علت است که حال مدیریت شهری خوب نیست.
وفایی: بعضیها برای رزومهسازی به شورا میآیند
شورای شهر با شکل جدید در کشور به نظرم بسیار جوان است و جای تجربه زیادی برای رسیدن به شورای ایدهآل دارد. بنابراین باید از تجربه کشورهای توسعه یافته در این زمینه استفاده کنیم که مجبور نباشیم تمام این تجربیات را خودمان کسب کنیم.
اشکالات زیادی در شورای شهرهای کشور وجود دارد که بخش زیادی از آن را اساتید مطرح کردند. به نظر بنده موردی که باید به آن توجه ویژه داشته باشیم بحث قوانین و مقرراتی است که شوراهای اسلامی شهرها دارند. بسیار دیده میشود که کاندیداها در حین تبلیغات قولهای فراوانی برای انجام میدهند بدون اینکه مطلع باشند در حیطه اختیارات شورای شهر هست یا خیر.
به نظر بنده موردی که باید برای انتخاب اعضای شورا در قانون اصلاح شود این است که حتماً باید سابقه مدیریتی در رزومه خود داشته باشند تا با بحثهای مدیریتی آشنا باشند و بدانند وقتی وارد شورا میشوند مشکلات و مسائلی که پیش رو است، چیست یا حتی اگر این سابقه را ندارند یک دوره آموزشی فشرده 6-3 ماهه را قبل از تحویل شورا از اعضای قبلی، بگذرانند تا با مفاهیم اولیه مدیریت شهر آشنا شوند.
همانطور که دکتر سجادزاده هم گفت اعضا باید با ادبیات اولیه مدیریت آشنا باشند. وقتی اعضای شورا انتخاب میشوند اغلب با این ادبیات آشنا نیستند و به آنها آموزش هم نمیدهیم که باعث میشود فکر کنند باید در تمام مسائل شهر دخالت کنند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که حضور در شورای شهر را برای رزومهسازی میخواهیم دوستی را دیدم که در رزومه خود 14 مورد را عنوان کرده بود که 11 مورد آن مربوط به حضور در شورای شهر قبلی بود. نوع نگاه افرادی که میخواهند وارد شورا شوند بسیار مهم است. اگر آنها میخواهند برای انجام کار بیایند که حتماً باید با آمادگی قبلی وارد شورا شوند. به نظر من بسیاری از آنها با مفاهیم اولیه وظایف شورا آشنایی ندارند.
مکانیزم انتخاباتی هم به نظرم قابلیت اصلاح دارد. با شرکت حدود 307 نفر در انتخابات و چاپ عکس و پوسترهای زیبا برای انتخابات به نظرم دردی از مردم دوا نمیکند. به نظرم باید با روشی پیش برویم تا افرادی که برای انتخابات ثبتنام میکنند به عنوان مثال توسط گروهی از شهر معرفی شوند یا به قول سجاد زاده محلات مختلف نمایندههایشان را معرفی کنند. که افرادی خودشان را برای ثبت نام اقدام نکنند. به هر حال باید برای این روش فکر و تصمیمگیری شود.
شخصاً به این نتیجه رسیدهام که سیستم انتخاباتی در ایران دچار مشکلی است که باید آسیبشناسی شود و نحوه انتخاب و برخورد با اعضای شورا را تغییر بدهیم.
عضو شورای شهر تا زمانی که وارد شورا شود خودش را محتاج مردم میداند اما وقتی برای شورا انتخاب میشود ارتباطش را با مردم به طور کامل قطع میکند در حالی که نماینده شورای اسلامی وظیفهاش این است که نظر مردم را دریافت کند و برای مدیریت شهری منتقل کند.
اعتقادم این است که سیستم انتخاب شهردار مشکل اساسی دارد. درست است که شهردار به خاطر انتخاب وامدار اعضای شورای شهر میشود و اعضا هم چون هر کدام وابسته به طیف سیاسی خاصی هستند بنابراین شهردار باید به خواسته همه آنها پاسخ مثبت بدهد.
اگر بخواهیم شورای شهر سیاستزده نباشد یعنی به شناخت خوبی از جامعه نرسیدهایم. بنده فکر میکنم برای اینکه تأثیرگذاری اعضا در این مورد کاهش پیدا کند باید تعداد آنها افزایش پیدا کند.
11 نفر نماینده در شورای شهر نمیتواند نماینده همه اقشار یک شهر 600 هزار نفری باشد. این مکانیزم را باید تغییر بدهیم. به نظرم همان کاری که در شورای تهران انجام شده در همدان هم انجام شود اما با کمی تغییرات. یعنی به جای اینکه ابتدا شورای شهر تشکیل شود و بعد شورای محلات ابتدا شورای محلات انتخاب شوند و سپس پارلمان شهری شکل بگیرد.
به نظر بنده حتی شهردار هم نباید توسط اعضای شورا انتخاب شود، در شهرهای بزرگ باید توسط مردم انتخاب شوند تا به عنوان قوه مجریه شهر و پارلمان شهری به عنوان قوه مقننه شهر در کنار هم کار کنند. به نظر میرسد علاوه بر اینها یک سیستم نظارتی به وجود بیاید و از منتخبین سؤال بپرسد و عملکردشان را دائم زیر نظر بگیرند.
NGOها را در بخشهای مختلف و تشکلهای مردمی باید فعال کنیم در جلسات پرسش و پاسخ مدام از اعضای شورا سؤال بپرسند و آنها هم مکلف به پاسخگویی باشند.
به قول دکتر سروش برنامهمحوری این نیست که شورای شهر در هر دورهای که انتخاب میشوند قرارداد یک پروژه واحد را ببندند و پروژه بعد از چند دوره هنوز به سرانجام نرسیده باشد. چنین برنامههایی به درد خودشان میخورد چون اگر شدنی بود نیاز نبود چندین بار قرارداد آن بسته شود.
اعضای شورای شهر باید برنامه بدهند و در رابطه با به سرانجام رسیدن آن سؤال پرسیده شود و آنها هم پاسخگو باشند.
به نظر بنده میزان صداقت افراد در اجرای برنامههایی که ارائه میدهند مهم است. ما باید بررسی کنیم ببینیم این افراد در رزومه خود چقدر به مردم بها دادهاند بخصوص آنها که رزومه روشنی دارند به عنوان مثال کارنامه اعضای شورای پنجم که برای دوره ششم هم کاندید شدهاند قابل بررسی است که چقدر عملکرد و چقدر شعاری عمل کردهاند عملکردشان آیا صداقت را به ما القا میکند یا خیر. یا عملکرد کاندیداهایی که سابقه مدیریتی داشتهاند به راحتی قابل بررسی است پس به نظر من مردم باید رزومهها را ببینند و اگر فردی واقعاً صادق است و به اینکه به شعارها و برنامههایش عمل کند میتوان امیدوار شد، میتواند گزینه خوبی برای شورای شهر باشد. مورد دیگر این است که به نظر میرسد افرادی که سابقه مدیریت در شهر بیشتری دارند باید سهم بیشتری در شورا داشته باشند.
سروش: کاندیدا باید اهلیت شهر داشته باشد
عضو شورای شهر باید چه صفاتی داشته باشند؟ این موضوع همان حکمروایی در شهر است که مدیریت در کشور دچار مشکل ساختاری است و تبدیل به یک اپیدمی شده شاید هم بتوانیم، بگوییم به ژنتیک ما تبدیل شده است. آقایون درباره علت این اتفاق باید صحبت کنند اما میبینیم که معمولاً درباره معلول بحث میکنند. در کشور وزارتخانههای مختلف به وجود آمده در صورتی که وقتی به کشورهای توسعهیافته نگاه میکنیم، میبینیم آنها چنین وزارتخانههای عریض و طویل و دفتر و دستک ندارند. دولت آنها کاری با مسکن و راهسازی ندارد. در گذشته ایران هم زیرساختها را مردم میساختند، آبانبار، مسجد، مرکز محله و مدرسه را شهروندان میساختند، آنها بودند که شهر را شهروندان میساختند. به نظرم 30 سال باید صبر کنیم تا وضعیت بهبود پیدا کند.
بنده هیچ امیدی به شورای شهر آینده ندارم، شما لیستهای کاندیداها را ببینید که چه افرادی احساس تکلیف کردهاند تا به شورای شهر بیایند.
حالا ما یکسری صفات را برای اعضای شورای شهر مطرح میکنیم اما آیا مردم به فردی با چنین ویژگیهایی رأی میدهند؟ خیر. پس وقتی وارد بحثهای جدی میشویم، میبینیم که ساختار انتخاباتی هم مشکل دارد.
در حالحاضر موضوع جدی که مطرح است این است که خیلی از کاندیداها اهلیت شهر را ندارند یعنی اهل شهر نیستند. قانون میگوید کاندیداها با فلان تعداد سال در شهر ساکن بوده باشند اما اهلیت یعنی اینکه از کودکی در کوچههای این شهر بزرگ شده باشند و با چالشهای آن زندگی کرده و آشنا باشند. قصه این شهر را مرور کرده و واقعاً به این شهر تعلق داشته باشند. انسانهایی که اهلیت شهر داشته باشند میتوانند CBS و آینده شهر را در ذهن خود بسازند و بر اساس تجربه چشماندازی را برای همدان تعریف کرده کنند که به خواست شهروندان نزدیک است. چون آنها میخواهند در نهایت شهردار را انتخاب کنند و شهردار کسی است که باید همه برنامهها را اجرا کند.
تغییر کاربری باغات، فضای سبز، زیرساختهای سبز و سلامت شهری موضوعاتی است که تقریباً کسی در انتخابات به آنها توجه نمیکند. کسانی که میخواهند وارد شورای شهر شوند باید به این گونه مسائل معتقد باشند.
در دوره اول شورا معتمدین شهر انتخاب شدند و اتفاقاً عملکردشان هم بد نبود چون مردم تشخیص داده بودند که آنها معتمد شهر هستند و باید به آنها رأی بدهند اما در دورههای بعد شاهد بودیم افراد فقط برای ورود به پارلمان شهری از هم سبقت میگیرند که نتایجش را هم میبینیم، که نتیجهاش این میشود که افرادی وارد شورا میشوند که چیزی از هنر و هویت نمیدانند اما یکباره میشود رئیس کمیسیون گردشگری و میگوید محور توسعه باید گردشگری شود. ولی نمیداند که گردشگری شدن به این شکل نیست، وقتی نمیتوانیم یک خانه قدیمی را مرمت و نگهداری کنیم پس این صحبتها چیزی غیر از شعار نیست. چون موضوع گردشگری شدن از بدنه مردمی بیرون کشیده شده اما مردم را در آن دخالت ندادهایم.
با این حال اگر تمام کارشناسان بنشینند و از بین 307 کاندیدای اسن دوره، 11 نفر را با مشخصههایی که اساتید نام بردند انتخاب کنند و آنها وارد شورا بشوند قطعاً این افراد نمیتوانند عملکرد مناسبی داشته باشند چون ساختار مدیریتی کشور غلط است. پس چون ساختار انتخابات، آموزش عمومی، آموزش شهروندی صحیح نبوده و برای شهرها چشماندازی نشده هرکسی هم وارد شورا شود نمیتواند مردم را به هدفشان برساند.
بسیاری از افراد در کشورهای توسعهیافته چند بعدی هستند یعنی میبینیم یک پزشک درباره معماری هم اطلاعات دارد اما افرادی وارد شورای شهر میشوند که خلاقیت ندارند و یکسری اطلاعات درجشده از ما در رسانهها دریافت میکنند و آن را در جلسات خود مطرح میکنند. پس به نظر میرسد چند سالی طول میکشد تا مشکلات ساختاری حل شود.
اگر طیفهای مختلف با تخصصهای متفاوت برای شورا انتخاب کنیم خوب است اما هر عضوی از شورا اگر تخصص ویژهای هم نداشته باشد باید تیم مشاورهای کنار خودش داشته باشد.
نکته بعدی این است که وقتی کسی به عنوان شهردار انتخاب میشود آیا مردم طی نامه یا روش دیگری نقطهنظرات خود را به ایشان مطرح کردهاند؟ مردم باید مسائل و مشکلات شهر را ببینیم و آنها را مطرح و سپس مطالبه کنیم
ایزدی: شورای شهر باید حکمروایی شهری کند
دو موضوع مهم را میتوان از شوای شهر انتظار داشت یکی حکمروایی است که انتظار داریم اعضای شورای شهر اصول حکمروایی خوب شهر که ادبیات و جایگزین تمام شکلهای سنتی مدیریت شهری را در برمیگیرد را انجام بدهند. اعضای شورای شهر 9 اصل را در قالب حکمروایی خوب شهری رعایت کنند یعنی بر اصل مشارکت اعتقاد داشته باشند. به شفافیت، قانونمداری پایبند باشند. عدالت محوری، اصل چهارمش باشد، پاسخگو بودن را به عنوان ملاک جدی برای رسیدن به حکمروایی خوب شهری قرار بدهد. مسئولیتپذیر باشد و بر پایه اثربخشی و کارآیی عمل کند. بینش راهبردی داشته باشد که متأسفانه این مورد در بین مدیران شهری زیاد دیده نمیشود و جهتگیری توافقی داشته باشد.
در گام دوم کسی که وارد شورای شهر میشود حتماً باید با چالشهای شهر آشنا باشد. بنده 6 چالش جدی در همدان شناسایی کردهام. یکی از بحثهای جدی زیرساختهای سبز و ارتقاء شاخصهای زیست محیطی است که نیازمند بازنگری و مطالعه است. شهری که به هزار چشمه معروف بوده امروز ببینید به چه روزی افتاده.
دومین چالش در همدان حاشیهنشینی است و با اینکه شهر مرزی نیستیم اما پا به پای شهرهای مرزی از حاشیهنشینی رنج میبرد. بنده در بین کاندیداهایی که این همه شعار میدهند ندیدم کسی درباره حاشیهنشینی یا زیرساختهای سبز برنامه بدهد یا صحبتی بکند.
موضوع سوم بحران هویت است که با نابود شدن آثار تاریخی ثروتهای فرهنگی در حال نابود شدن هستند که در این بحث هم حساسیت خاصی در بین کاندیداها و اعضای شورای شهر ندیدهام.
موضوع چهارم توجه به فضاهای شهری است امروز در دنیا توسعه و تجهیز فضای عمومی را به عنوان یکی از بحثهای جدی قرار دادهاند و مدیران شهری ما هم این بحث را یک موضوع جدی قلمداد کنند.
موضوع پنجم گردشگری و آموزش عالی و سلامت است که باید به عنوان شاخصهای توسعه مدنظر قرار بگیرند و نهایتاً کارآفرینی و اشتغال است که استان از کمبود آن به شدت رنج میبرد.
پس اصول حکمروایی خوب شهری که منش عضو شورای شهر را تعریف میکند و توجه به توسعه شهر همدان از انتظاراتی است که از اعضای شورای شهر ششم داریم.
یکی از نکاتی که برای انتخاب کاندیداها باید به آن توجه شود این است که اهل کدام منطقه از شهر هستند و با کدام مناطق آشنایی دارند. این بسیار مهم است یک فرد نمیتواند نماینده مردم تمام نقاط شهر باشد. یک زمان در تهران «شورایار» ایجاد شد که افراد منتخب نماینده 2 یا 3 منطقه بودند و فقط برای آنها کار میکردند چون با آن مناطق آشنا بودند پس این یک مسأله مهم برای اداره شهر به شمار میرود.
حالا مردم باید همه اینها را بررسی کنند و برای انتخاب اصلح تصمیم بگیرند.
* 4 شاخص را بررسی میکنم
ما نباید توقع داشته باشیم که اعضای شورا هر کدام دارای تخصصهای ویژهای باشند آنها باید یک بدنه مشورتی در حوزههای مختلف به خصوص در محورهای اساسی که چالش شهر هستند کنار خود داشته باشند تا از نظرات آنها استفاده کنند. اما انتظار داریم کسی که وارد شورا میشود دغدغه این موضوعات را داشته باشد.
بنده قبل از رأی دادن 4 شاخص را درباره کاندیداها بررسی میکنم یکی اینکه کاندیداها چقدر به چالشهای اصلی شهر همدان توجه کردهاند. دوم اینکه افراد موردنظر چقدر از شاخصهایی که از آنها نام بردیم برخوردار هستند. سوم؛ بنده به دلیل نداشتن بلوغ سیاسی در کشور، به شدت از لیست، اصلاحطلب و اصولگرا پرهیز میکنم.
حسینی: شورای آینده از سیاست زدگی به دور باشد
شورای شهر در دورههای گذشته قطعاً زحماتی کشیده و فعالیتهایی داشتهاند اما با توجه به ظرفیتهای موجود، اقدامات انجامشده در شأن همدان نبوده است. اما میتوانیم از شورای ششم این انتظار را داشته باشیم که افراد برنامه محور انتخاب شوند و متناسب با تخصصی که دارند اظهارنظر کنند.
یکی از مشکلاتی که در دورههای قبلی دیده میشد سیاستزدگی و جناحبندی سیاسی بود که تأثیر زیادی بر تصمیمگیریها داشت. که بخشی از این مشکلات به خاطر نداشتن استقلال مالی شهرداری است چون استقلال مالی استقلال سیاسی ایجاد میکند.
بخش دیگری از مشکلات مربوط به سیاستزدگی به خاطر نبود مدیریت یکپارچه است و هر روز میبینیم که اختیار شورا و دامنه فعالیتشان کمتر میشود. امروز میبینیم که مردم شورای شهر را بیشتر شورای شهرداری خطاب میکنند و دلیلش هم به دامنه اختیارات برمیگردد.
به نظرم خیلی از مسائل و مشکلات موجود به خاطر تک بعدی بودن اعضای شورای شهر است.
امیدواریم اعضای شورای ششم نگاه متفاوتی داشته باشند و مباحث را تخصصی و علمی پیش ببرند و از سیاستزدگی دور باشند.
در کنار اینها مسائل اقتصادی است که زمینهساز بسیاری از مشکلات شده است به نظرم در دوره جدید باید توجه بیشتری به بودجهریزی شود و به خاطر تردید در تحقق هزار و650 میلیاردی که برای شهرداری در نظر گرفته شده باید یک مقدار انقباضی نوشته شود.
امیدوارم در دوره جدید همبستگی شکل بگیرد تا انتظارات مورد نظر برآورده شود.
برای اینکه شورای شهر جدید دچار سیاستزدگی نشود باید آگاهیرسانی عمیقی در رسانهها صورت بگیرد تا مردم انتخاب درستی داشته باشند چون میبینیم اغلب لیستهایی که شکل گرفته با داشتن پشت پردههایی بسته شده در صورتی که اگر این لیستها بر اساس توانمندی کاندیداها شکل بگیرد، میتواند شورا را به سمت مسیر درست هدایت کند.
پاره کردن پوستر یک طیف از کاندیداها نشان میدهد که تقابل از همین حالا آغاز شده و با پاره کردن بنرها نمایان شده است و وقتی پیش از ورود به شورا چنین اقداماتی را انجام میدهیم یعنی در شورا هم اخلاق حرفهای نخواهیم داشت. پس برای فرهنگسازی همه باید اقدام کنیم و رسانهها هم روشنگری کنند تا از موانع فردی عبور کنیم. به نظرم اگر یک بار این موانع را پشت سر بگذاریم، میتوانیم به شورای ایدهآل نزدیک شویم.
کارشناسان:
دکتر حسین سجادزاده
مدیر گروه طراحی شهری دانشگاه بوعلیسینا- مدیر گروه طراحی شهری
دکتر سیدمهدی وفایی برنامهریز شهری
دکتر محمدمهدی سروش
تئوریسین معماری و شهرسازی اسلامی
دکتر محمدسعید ایزدی
استادیار معماری (گرایش مرمت شهری) دانشگاه بوعلیسینا
دکتر سید مجتبی حسینی
کارآفرین و کارشناس اقتصادی- کاندیدای دوره ششم شورای شهر همدان