همدان به عنوان یکی از کهنشهرهای ایران از دیرباز مهد تاریخ و تمدن بوده و وجود این زمینه در پرورش نخبگان سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار بوده است. یکی از نخبگان مشروطه كه موجب بیداری ایرانیان شد، سيد جمالالدين اسدآبادی است که در سال 1245(ﻫ.ق) در اسدآباد متولد شده بود.
سید جمالالدین را یکی از ارکان فکری مشروطه در ایران میدانند و اغلب منابع در بيان دلایل فکری و مبارزاتی شکلگیری انقلاب مشروطه در ایران و آشنایی مردم با اندیشههای جدید، نقش، افکار و آراي سید جمالالدين را تأثیرگذار دانستهاند. از جمله اقدامات وي در اتحاد مسلمانان، بیداری آنها، پیشرفت و ترقی کشورهای اسلامی، ایراد خطابه و سخنرانی، تألیف کتاب و رساله، انتشار نشریه، رفتوآمد به کشورهای مختلف اسلامی و فرنگ، دیدار با سران و اندیشمندان بلاد اسلامی بوده است.
شاید بتوان گفت مستقیمترین و بیشترین تأثیر سید جمالالدين در حرکت مردمی منجر به انقلاب مشروطیت، نقش و اقدامات وي در جریان تحریم تنباکو که محصول همراهی مردم و روحانيان بود و دیگر اقدام وي را ميتوان ترور ناصرالدین شاه توسط یکی از شاگردانش دانست. در 28 رجب 1307 ناصرالدین شاه در لندن در مذاکراتی با تالبوت امتیاز توتون و تنباکو را به وی واگذار کرد. سید جمالالدین با اطلاع از این امتیاز مردم را علیه آن بسیج کرد. سید جمالالدين در نامهای مفصل به میرزای شیرازی علاوه بر بیان اوضاع ایران و شرح قرارداد رژی و استقرار بیگانگان در کشور اسلامی از میرزا میخواهد با استفاده از نفوذ معنوی علما و مراجع در بین مردم علیه این امتیاز اقدام عاجل كنيد. بدون شک نامه سید جمال به میرزای شیرازی تأثیر بسیاری بر وي در دادن فتوای تحریم توتون و تنباکو به ایرانیان داشت.
از نکات دیگری که نام سید جمال را با نهضت مشروطه گره زده است ارتباط وي با برخی از روحانيان و روشنفکرانی است که در رأس انقلاب مشروطه بودهاند و در انقلاب سهم زیادی داشتهاند. اینان در برههای از روند مبارزاتی خود با حکومت، ظلم و ستم و برقراری آزادی و قانون تحت تأثیر سید جمال قرار گرفته و با وي رفتوآمد داشتند. از جمله روحانیان میتوان به سید محمد طباطبایی از علمای بزرگ تهران و از رهبران مذهبی مشروطه که از نوجوانی با سید جمال آشنا بود و از افکار و اندیشههای اصلاحی وي دفاع میکرد، میتوان به شیخ فضلا... نوری و ملکالمتکلمین اشاره کرد و از جمله روشنفکران دیگر میتوان شیخ علی قزوینی و میرزا آقاخان بردسیری را نام برد. به نظر میرسد قصد سید جمال در ارتباط با علما و روشنفکران ایرانی، یک ارتباط دوسویه با همفکری و همراهی مردم و همراه کردن این 2 طیف در مبارزه با استبداد در سایه اتحاد این قشرها بود. چاپ و انتشار نشریههاي گوناگون از جمله روزنامه "عروةالوثقی" در پاریس، نشریه "ضیا"الخافقین" در لندن، روزنامه "حبل المتین" با حمایت و تشویق سید جمال در هند از دیگر اقدامات وي در بیداری ملل مسلمان بود. سید جمال در یک ترسیم کلی مبارزاتی برای جهان اسلام، ملل شرق را به بیداری و قیام دعوت میكرد و در این راه استراتژی خود را بر 3 پایه بیداری شرق، بازگشت به اسلام و وحدت مسلمانان قرار داده بود و هدفش از مبارزه در ایران را رفع ظلم و ستم، از بین بردن استبداد و مستبد، ترقی و پیشرفت و استقرار آزادی و قانون قرار داده بود.
سید جمال ابتدا در پی این بود که استعمار از کشورهای مسلمان زدوده شود، سپس مدینه فاضلهای را مطرح میکند که مسلمانان در ظل آن به سعادت برسند. وي در توضیح بنیانهای این مدینه فاضله گفته است: 3 خصلت عامل پایداری هیأت اجتماعیه و اساس محکم مدنیت هستند و بدون آنها هیأت اجتماعیه برهم خواهد خورد، نخست، اعتقاد به اینکه انسان فرشتهای زمینی و اشرف مخلوقات است، دوم اینکه یقین کند که امت وي اشرف امتهاست و دست آخر اینکه انسان به این عالم آمده تا تحصیل کمال كند و سپس به عالمی افضل منتقل شود. هر یک از این خصال، آثاری دارند؛ از جمله انسانها از اینکه مانند گرگ همدیگر را پاره کنند اجتناب خواهند کرد، در میدان فضایل از هم سبقت خواهند گرفت و به علوم و صنایع روی آورده، سعی خواهند کرد از خیانت و دروغ بپرهیزند و اموالشان را از طریق مشروع به دست بياورند. وی تمایل داشت اسلام را دین سختکوشی بداند و به همین دلیل به فریضه جهاد بسیار تأکید میکرد.
وي در راه مبارزه با استبداد از تمام وجودش گذشت. به بصره، ترکیه و... تبعید شد، ولی مبارزه سرسختانه با استبداد را هرگز فراموش نکرد و با تربیت شاگردان بزرگ توانست با نسلهای آینده ارتباط فکری برقرار کند و همین شاگردان که جزو نخبگان ایران شدند در پیروزی مشروطه بر استبداد نقش مهمی را ایفا کردند.
نگاهی گذرا به زندگی سید جمالالدین اسدآبادی
«از 5 سالگی به فراگيری دانش نزد پدر خود پرداخت و به دليل استعداد و نبوغش، بزودی با تفسير قرآن آشنا شد. برای ادامه تحصيل به قزوين و سپس به تهران مهاجرت کرد و در سال1256(ﻫ.ق) عازم نجف شد و از محضر 2 مرجعتقليد بزرگ وقت، شيخ مرتضی انصاری و ملاحسينقلی درجزينیهمدانی بهره برد. سيدجمال در سال1260(ﻫ.ق) بنابر دستور شيخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنايی با علوم جديد سعی کرد تا مردم و بخصوص مسلمانان را عليه استعمار انگلستان بسيج کند اما به دليل سلطه همهجانبه انگليسيها پس از يک سال و نيم آنجا را ترک و عازم عثمانی شد كه با حسادت علمای درباری آنجا مواجه شد به مصر مهاجرت كرد. سيد جمالالدين اسدآبادی در مصر توانست يک نهضت فکری ضداستعماری و ضدانگليسی را پايهگذاری کند و تشکيلاتی به نام انجمن مخفی را به وجود بياورد، اما بر اثر فشار انگلستان مجبور به ترک مصر شد. حرکت سيدجمال، توسط شاگردانش از جمله شيخ محمد عبده دنبال و در سالهای بعد زمينهساز قيام مردم مصر عليه استعمار انگلستان شد. سيد جمال پس از ترک مصر، مدتی در هند اقامت كرده و سپس راهی اروپا شد. در پاريس با همکاری محمد عبده اقدام به انتشار روزنامه "عروة الوثقی" كرد و به پاسخگويی به "ارنست رنان" که مقالههايي عليه اسلام در يکی از روزنامههای پاريس مینوشت، پرداخت. نخستین وسیله ارتباط سید جمالالدین با ناصرالدین شاه قاجار مقالههايي بود که وي در این روزنامه منتشر ميكرد. مقالههاي مزبور در طبع شاه ایران تأثیر گذاشت و سید به تهران احضار شده و به عضویت مجمع شورای سلطنتی انتخاب شد. به طوری که عقاید وي همواره در شخص شاه تأثیر زیادی داشت. این مسأله موجب تحریک حس حسادت امینالسلطان شد و به اين دليل سفیر عثمانی را وادار کرد تا تقاضای تبعید سید را کند؛ زيرا وي میدانست که شاه از لفظ "قانون" متنفر است به شاه چنین گوشزد كرد که سید موجب اغتشاش و ناامنی شده است و به واسطه اختیار و انتشار قوانین ثابت، از هندوستان، مصر و ترکیه هم تبعید شده است. به این ترتیب وجود چنین شخصی با داشتن عقاید انقلابی در ایران خطرناک بود. ناصرالدین شاه هم با امینالسلطان موافقت كرد و در نتیجه سید جمالالدین از ایران تبعید شد.
سید جمالالدین، ناصرالدین شاه را در سفر سومش در اروپا ملاقات کرد. ناصرالدین شاه در این هنگام با درنظر گرفتن فعالیت چشمگیر سید فکر کرد که بودن وی در خارج، از اقامتش در ایران خطرناکتر است و به همین سبب وي را همچون مهمان عزیزی با خود به ایران آورد. سید اینبار از موقعیت استفاده كرده و انتشار عقاید انقلابی خود را آغاز كرد و با توجه به موقعیت زمانی چنان به شدت عقاید وي منتشر شد که نزدیک بود در اثر آن انقلابی ایجاد شود. ناصرالدین شاه خواست وي را دستگیر کند، ولی سيد فرار کرده در شهر ری در مقبره حضرت عبدالعظیم بست نشست. وی مدت 7 ماه در آنجا ماند و در این مدت همواره شاه را تهدید ميكرد و خلع وي را از سلطنت تبلیغ میکرد. سید جمالالدین سرانجام در منزل خویش که نزدیک مقبره حضرت عبدالعظیم در شهر ری بود، دستگیر و دوباره در سال1307(ﻫ.ق) از ایران به ترکیه تبعید شد. پس از مدتی ترکها هم وي را به بصره منتقل کرده و در آنجا زیرنظر قرار گرفت. سيد جمال سرانجام با یک کشتی بخاری از بصره فرار کرد و در لندن به نزد میرزا ملکمخان اصفهانی رفت و در آنجا روزنامه "قانون" را با همکاری یکدیگر به زبان فارسی تأسیس کردند و پیشنهاد تدوین قانون اساسی و مجلس شورای ملی را مطرح كردند. پس از مدت كمي سلطان عثمانی از نفوذ و تأثیر این روزنامه دچار وحشت شد و درصدد برآمد تا سید جمالالدین را بار دیگر به قسطنطنیه دعوت كند و بدین طریق وي را زیرنظر بگیرد. سید جمالالدین به دعوت عثمانی به قسطنطنیه رفت. پس از مدتی توقف در این شهر هرچند با وی مانند میهمان رفتار میشد اما حق ترک آنجا را نداشت. پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری به دست میرزارضا کرمانی یکی از یاران و پیروان صدیق سید جمالالدین در1313(ﻫ.ق)، دولت ایران تقاضای تسلیم فوری سید جمال، میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی و میرزا حسنخان خبیرالملک را كرد که از طرفداران دانشمند و پرحرارت استقرار حکومت قانون و مشروطه در ایران بودند و در استانبول به سر میبردند. سلطان عثمانی دستور داد 3 نفر اخیر را به دست مأموران سرحدی ایران تسلیم كردند، ولی از تسلیم سید جمالالدین به دولت قاجاریه خودداری کرد. سرانجام در1314(ﻫ.ق) وي را مسموم كردند و جنازهاش را در قبرستان مشايخ اسلامبول به خاک سپردند. بنابر درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد وي، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و درسال 1323(ﻫ.ق) پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل و در دانشگاه کابل دفن شد.
رئیس فرهنگ و ارشاد شهرستان اسدآباد