خبر بهتآور این است که مرکز ملی فرش ایران با یکی از مجموعههای نامأنوس وزارت صمت بهنام «دفتر صنایع خلاق و ورزشی» ادغام شده است!. اما نکته قابل تأمل و تأسفبار خبر این است که در واقع مرکز ملی فرش ایران که حدود 2 دهه پیش برای نجات هنر و صنعت اصیل فرش از رکود و فراموشی تشکیل شده است، به حاشیه رانده شده و استقلال عمل خود را از دست بدهد.
امروز به حاشیه راندن متولی اصلی و قانونی فرش ایران یعنی خط بطلان کشیدن بر یکی از اصیلترین و جهان شمولترین هنر و صنعت ایرانی که روزگارانی نه چندان دور به عنوان هنر و صنعتی مولد و اشتعالآفرین، صادرات اول ایران به تمام کشورهای اروپایی و آمریکا را تشکیل میداد و ارزآورترین محصول ایرانی محسوب میشد. در اوج صادرات محمولههای فرش دستباف ایرانی به کشورهای ثروتمند جهان، صادرات نفت از کشورمان در درجه دوم اهمیت قرار داشت و جهانیان مردم هنرمند و خلاق ایرانی را به لحاظ اصالت، زیبایی و شگفتیهای هنر قالی دستباف ایران میشناختند. تا قبل از رکود صنعت و اقتصاد فرش دستبافت، بیش از ۱۲ میلیون ایرانی بدون احتساب جمعیت خانوادههایشان، به تولید و تجارت محصولات متنوع فرش دستباف در شهرها و روستاهای مناطق مختلف کشورمان اشتغال داشتند و رونق اقتصاد سنتی کشورمان به خاطر رونق بازار فرش دستباف ایرانی در جهان بود. حادثه بزرگ رکود فرش دستباف به علت اهمال و ضعف سیاستگذاریهای مسئولان صنعت فرش کشور در حفظ موقعیت این صنعت در بازارهای جهانی اوایل دهه ۷۰ اتفاق افتاد و پس از آن بهتدریج فعالان هنر و صنعت فرش از ریسنده، بافنده، رنگرز، رفوگران زبردست، باربر، پیلهگران محلی، بازاریان، بازرگانان و میلیونها شاغل غیرمستقیم در چرخه اقتصادی صنعت فرش دستباف، از چنین اشتغال پایدار و مولد رویگردان شده و برای تأمین معیشت و گذران زندگی جذب کار و کسبهای واسطهای و کاذب نظیر دست فروشی و جمعآوری ضایعات شدند.
همزمان با رکود بازار داخلی و صادرات فرش دستباف ایرانی کشورهای بیگانه با فرصتطلبی و سیاست ورزیهای هوشمندانه به این فکر افتادند تا تولیدات بیکیفیت فرش خود را با طرح و نقشه و نام و اعتبار فرش ایران راهی بازارهای جهانی نمایند.
نباید از نظر دور داشت که سوسوی بیرمق اقتصاد فرش ایران در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا در تمام ۲۰ سال گذشته به لحاظ تلاش و تکاپوی مرکز ملی فرش ایران بوده است و بهجای اینکه تصمیمسازان وزارت صنعت و معدن و بازرگانی درصدد تقویت مرکز ملی فرش برآیند، اینک آخرین میخ را بر تابوت صنعت فرش کوبیده و بدینسان صورت مسألهای را که از حل و فصل آن برای احیای موقعیت اقتصاد جهانی فرش ایران عاجز بوده اند، با ادغام آن در یک دفتر بینام و نشان بهطور کامل پاک میکنند !.
با وجود رکود وکسادی بازارهای داخلی و خارجی فرش دستباف، هنوز هم امید بازگشت رونق و شکوه به اصیلترین بازار سنتی ایران وجود دارد، هنوز هم میتوان با یک برنامهریزی و همه جانبهنگری مدبرانه هنر و صنعت فرش دستباف را به اشتغال اول کشور تبدیل کرد. فرش ایران بخش مهمی از شناسنامه و هویت ایرانی در جهان شناخته میشود و حیف است بیشتر از این به حاشیه رانده شود.
نجات فرش ایران با تقویت و حمایت از مرکز ملی فرش امکان پذیر خواهد بود و ادغام آن در یک دفتر زیر مجموعه وزارتخانه به منزله یک آزمون و خطای دیگر است، آزمون و خطاهای مکرر که تاکنون بسیاری سرمایه و منابع ملی و داشتههای پرافتخار کشورمان را به باد فنا داده است .