یکی از علت های کم رنگ شدن پیوستگی های فرهنگی در جامعه امروز ایرانی فاصله گرفتن از سنت های دیرینه و آداب و رسومی است که در روزگاران طلایی خود پایه های مستحکم زندگی اقوام این مرز و بوم کهن را تشکیل می داد .
امروزه دگرگونی های شدید اجتماعی و گرایش قشرهای مردم به شیوه های به ظاهر مدرن زندگی، موجب سست شدن بسیاری پایه های اخلاقی و تربیتی شده است. این یک امر اجتناب ناپذیر در تمام جوامع انسانی است که سنت ها و آداب رسومی که نسل های گذشته در یک کشور را به هم پیوند میداد و سرمشق زندگی سالم و باور پذیر تلقی می شد، در گذر زمان دچار تغییرات و فراموشی شود و با شیوه های به اصطلاح مدرنیسم جایگزین گردد. اصطلاح محاوره گونه ای است که می گویند، گذشته ها گذشته و دیگر بر نمی گردد، اما این واقعیت تلخ را هم باید پذیرفت که، اجداد و نیاکان ما صرف ننظر از خیلی سختی ها و بیماری ها و امکانات محدودی که داشتند، ولیکن با پیروی از باورهای فرهنگی و سنتی خود زندگی به مراتب راحتری را می گذراندند و الگوهای باور پذیری برای ارتباط با دیگران و دنیای پیرامون خود داشتند. سنت ها و باورهای فرهنگی ارزشمندی که پایه هنجارهای اجتماعی را تشکیل می داد، در برهه کنونی از تاریخ جامعه ایرانی غیر قابل بازگشت است، چون بسیاری تار و پود های سنت های ارزشمند اقوام ایرانی از هم گسسته و نابود شده و چونان آب رفته ای است که دیگر به جوی باز نمی گردد !.
با این حال و اما می شود خاطرات برجای مانده از آداب و رسوم و مراوده های اجتماعی منسوخ شده را بصورت کتاب قصه تدوین ساخت و چنین قصه ها را برای نسل های امروزی بازگو کرد، چه بسی سادگی و بی پیرایگی و اثرات زندگی ساز آداب و رسوم گذشتگان ما در اذهان و ایده نسل های نو نیز نقش ببندد و در انتخاب راه و حرکت درست برای زندگی موثر واقع شود. مصداق آداب و رسوم و باورهای شفاف فرهنگی نسل های گذشته ایرانی، فراوان و هزار، هزار است و در هر مورد از رفتار و تربیت و ایده های اجتماعی نسل امروز قابل بیان و یادآوری و توصیه به عمل و تصمیم درست می باشد.
در این باره جایگاه از دست رفته بزرگتر های فامیل و لزوم تأسی از توصیه و راهنمایی و آینده نگری بزرگان، همچنین اخلاق و روش های خداپسندانه در کار و کاسب و امانت داری در خدمت به مردم، رعایت حقوق مردم از جمله همسایه و رفیق راه، احترام به پیش کسوت و ریش سفید در تمام عرصه های کار و مسئولیت، شاهد و ناظر دانستن آفریدگار عالم در اعمال و رفتار تمام کارهای فردی و اجتماعی، تعهد و تقید بر پاکیزگی و تقوا و رعایت حریم اخلاقی دیگران، از باور ها و مرام انسانی و آزادگی مردان و زنان با حیا و خداشناس مرز و بوم ایرانی است که از فراز و نشیب های دشوار و هزاران ساله عبور کرده و دست در دست نسل های حاضر گذاشته اند. یکی از ویژگیهای مثال زدنی نسل های گذشته ایرانی که ریشه در سنت های اقوام این سرزمین دارد، پایبندی به فرهنگ ازدواج و شیوه انتخاب همسر و افتخار کردن بر راه و رسم درست سنت ازدواج و همسرگزینی است که باعث استحکام زندگی مشترک و وفاداری همیشگی به همسر و خانواده میباشد.
متأسفانه در جامعه امروز ما خیلی از معیار های درست برای زندگی زناشویی بهم ریخته و دگرگون شده است.
درست است که در برهه کنونی از اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی، اقتصاد خراب و بی سامان از جمله فقدان شغل مناسب و ناکامی در تهیه مسکن و امکانات اولیه زندگی باعث تاخیر در امر ازدواج جوانها و بالارفتن سن ازدواج و در نهایت تجرد دایمی دختران و پسران میشود، اما این واقعیت تلخ را هم باید بپذیرفت که، بسیاری دیدگاه غلط و بدبینی و تلقی نادرست از همسرداری موچب کاهش آمار ازدواج و از دست رفتن سرمایه جوانی دختران و پسران می باشد و الا بسیاری از پسران و دختران در سن ازدواج هستند که شغل مناسب و دائمی دارند، یا از درامد کافی و وسع مالی خوب برخوردار هستند، خانه و مسکن مستقل بنام خود دارند، ماشین خوب وگران قیمت سوار می شوند و دهها ویژگی دختر پسند و پسر پسند را صاحب هستند، اما تن به ازدواج نمیدهند، چون معلوم نیست از زندگی خود چه میخواهند و ازدواج یعنی چه ؟!
قدیم ها رسم بود که خانواده پسر بعد از شناسایی دختری خوب، با هماهنگی خانواده دختر خانم
به خواستگاری او می رفتند و این خانواده دختر بود که پس از خوش و بش، محترمانه از میهمان های ویژه خود سئوال می کردند که، بسلامتی آقا داماد چه کاره است، یا شغل او چیست؟
و اما بدبختانه امروز یکی از آفتهای دامنگیر ازدواج و مقدمات تشکیل زندگی زناشویی این است که، خانوادهای بعد از اینکه بفکر میافتند برای پسر مجرد خود همسر انتخاب کنند، ابتدا چند خانواده دختر دار را شناسایی کرده و زنگ میزنند که ببخشید شغل دختر خانم شما چیست تا ما با اجازه بیاییم خواستگاری؟!