کار از روستای خیاط‌باشی‌ها، نان و نام برای تهرانی‌ها همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 14 ارديبهشت 1403

Today : Fri, May 3, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  133248 تاریخ انتشار:  1402-04-24 - 09:16 تعداد بازدید:  389
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

کوک‌هایی که تسهیلات نمی‌دوزند
کار از روستای خیاط‌باشی‌ها، نان و نام برای تهرانی‌ها

مادستان


 بیخ گوش شهر نه! بیخ گوش کار سکنی گزیدند و خبرگیِ دست دارند و چیرگی بر مشکلات. بیخ گوش آب نه! بیخ گوش خشکسالی چرخ تولید را به صدا در آوردند و صبح خروس‌خوان را به شب پرستاره دوختند. شهری نه! روستایی هستند و خیاط‌باشی، خیاط‌باشی‌ها زن و مرد ندارند، نوجوان و مسن هم ندارند، همه دستی بر آتش دوخت و دوز دارند و امتحان پس داده‌اند.

خیاط‌باشی‌ها زن و مرد ندارند، نوجوان و مسن یا کم‌تجربه و باتجربه هم ندارند، همه یکدست دستی بر آتش دوخت و دوز دارند و امتحان پس داده‌اند.

اهالی روستای خیاط‌باشی، از حول و حوش سال ۷۰ کار و بارشان با نخ و سوزن پیوند خورده و بهترین پوشاک بزرگسال و بچگانه را با سر انگشتانشان تولید می‌کنند.
تولید نه! دوخت و دوز، خیاط‌باشی‌های روستای کهن دستجرد فقط خیاط هستند یعنی زحمت دوخت را می‌کشند اما هنر دوخت و دوزشان به نامشان نیست، کار و تولیدی و سود کمی آن طرف‌تر تخس می‌شود و به کام دیگری است.

خیاط‌باشی‌های دستجرد دیوار به دیوار خانه‌هایشان پای کار تولید پوشاک ایستادند و کارگاهی خانوادگی و محله‌ای بنا کردند و مزدی‌دوزند.

دهه ۷۰ نه! هنوز هم مزدی‌دوزند انگار که آهنگ پیشرفت قصد نواختن ندارد در این دیار، هنوز هم مزدی‌دوزند و حساب و کتاب کوک‌هایشان با دخل و خرج‌شان نمی‌خواند.

خیاط‌باشی‌ها یک روستا را قُرق کردند و دلشان به نخ و سوزن و رفت و آمد پدال چرخ‌هایشان خوش است اما بی‌نام و نشان و گمنامِ گمنام.

بیش از ۳۰۰ کارگاه صنعتی و نیمه صنعتی خیاطی در روستا فعال است که بعضی‌ها خانوادگی و بعضی هم کارگاهی با جذب اهل روستا مشغولند. جدا از تعدادشان همگی مزدی‌دوزند، اگر دقیقا بگویم ۹۵ درصد کارگاه‌های دستجرد سری‌دوز هستند، یکی دو مورد هم تولیدی شدند و در سطح وسیع‌تری فعالیت می‌کنند.

اهالی توانمند دستجرد دغدغه‌هایی هم دارند مثل دغدغه دریافت تسهیلات که با هزار و یک بروبیا آیا بشود آیا نشود! هر چند  امسال هیچ یک از دوزندگان موفق نشدند تسهیلات دریافت کنند. گلایه دیگر، متناسب نبودن هزینه‌های اولیه کار با دستمزد است، سال به سال حتی ماه به ماه افزایش قیمت مواد اولیه آوار می‌شود بر سر دوزندگان اما حقوق و دستمزدشان افزایش پیدا نمی‌کند.

به زبان ساده بگویم؛ حیف و صد حیف از این همه نیروی کار با تجربه که در ۳۰ سال هیچ پیشرفتی نکردند و نامشان سر زبان‌های تولید پوشاک نیفتاده.»

یکی از پیشکسوتان خیاطی روستای خیاط‌باشی‌ها، مجید مهری است که در به در و کارگاه به کارگاه سراغش را می‌گیریم و رشته کلام را به دستش می‌دهیم، او هم به موهای سپیدش اشاره می‌کند و می‌گوید: «۳۰ سال است که خیاطی می‌کنم و عمر روی این کار گذاشتم؛ تا سال ۷۲ تهران بودم ولی تصمیم گرفتم به روستا برگردم و به قول اخبارگوها مهاجرت معکوس کنم، هر چه تجهیزات و چرخ داشتم با خودم آوردم روستا و همین جا مشغول شدم.

خلاصه که هزینه دوخت برای تک تک اهالی زیاد شده و مزد دریافتی کم، واقعا زحمت دوخت پای ماست و سود جای دیگر، همین باعث شده بعد از ۳۰ سال کار هنوز دوزنده باشیم. صبح تا شب پای چرخ کار می‌کنیم دو شیفت و سه شیفت ولی چه سود؟ اگر سرمایه داشتیم یا سرمایه‌گذار گذرش به روستا می‌افتاد، می‌شد با تجربه‌ای که در برش و دوخت داریم تولیدی راه بیاندازیم.

مشکل اصلی دستجرد نبود سرمایه است، این روستا با این حجم تولید پوشاک که شاید حدود ۲۰ درصد پوشاک بچگانه کشور باشد حرف برای گفتن دارد؛ ما همت می‌کنیم ولی کاش مسؤولان هم از خیاط‌ها حمایت کنند، مثلا پارچه و نخ تعاونی بدهند تا وارد تولید شویم.

در همسایگی چرخ‌های زهوار دررفته کارگاه‌های نُقلی خانگی دستجرد، نبش خیابان اصلی روستا، رامین دستجردی، جوان با آتیه را می‌بینیم که پشت چرخ تکیه زده. جوانی که تند تند یاد روزگار نوجوانی‌اش چسبِ پدال و چرخ و نخ و سوزن را سَر می‌کشد و هر لحظه نامی از «توماس سنت» طراح چرخ خیاطی را می‌برد و می‌گوید: «روستای ما نسبت به روستاهای اطراف بزرگ‌تر و پرجمعیت‌تر است نیروی کار هم به وفور داریم، اصل کار دوخت هم در دستجرد انجام می‌شود پس نیروها کاربلد هستند اما دستمزد ۲۰ هزار تومانی برای دوخت یک شلوار که ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان فروخته می‌شود یک جوری است.

درد روستای دستجرد و امثال ما اینجاست که به نیروی کار حرفه‌ای اهمیت داده نمی‌شود، فقط قسمت ظاهری تولید دیده می‌شود. این را من نه! پوشاکی که در دستجرد دوخته می‌شود، چند دست می‌چرخد و دوباره در بازار روستا به اسم تهران به اهالی فروخته می‌شود ثابت می‌کند.

 دستمزد بِلِ باریک با چک‌های مدت‌دار

کوچه پس کوچه‌های روستا را باز گز می‌کنیم و این کارگاه و آن کارگاه را نظاره گر می‌شویم، کارگاه‌های بی‌آلایش و روستایی که سادگی از سر و رویشان می‌ریزد و همت، زن و مرد هم ندارد پدال‌ها به پاها بسته شده و عزم از سر انگشتانشان می‌لغزد.

داخل کارگاه‌ زنانه دستجرد می‌شویم و پی جوی مسؤول خیاط‌باشی‌ها که دست مریم کاشفی را در دستمان می‌گذارند و او هم بی‌معطلی و بی‌سوال سفره دل باز می‌کند و می‌گوید: «بعد از فوت شوهرم حرفه‌ای مشغول خیاطی شدم، کارگاه کوچکی دست و پا کردم و مثل بقیه اهالی کنار چهار و پنج نفر خانم کار کردیم و نان‌آور شدیم.

هفت سالی می‌شود، حسابی کارکشته شدیم و از پس خودمان برمی‌آییم، حظ کار خانوادگی هم که گفتن ندارد خیلی موقعیت خوبی است چه برای خانم‌ها و چه برای آقایان. سختی‌هایی هم هست و مهم‌تر از هر چیز نبود حمایت بیشتر به چشم می‌آید ولی خدا را شکر کار هست و مشغولیم این به همه مشکلات می‌ارزد.

 شغل در دستجرد یعنی خیاط‌باشی

اما پایان کلام این روستاگردی نیم روزه ختم می‌شود به نوجوانی که از کارگاه اول پی ما می‌دود و گله به گله می‌گوید از من هم مصاحبه بگیرید، انگار که حرف‌ها برای گفتن دارد و خیلی منتظر مانده تا صدایش شنیده شود.

صدایش می‌زنم، تا بشنود و پشت چرخش بنشیند و حرف دلش را بگوید؛ سوال پرسیده نپرسیده، تندی می‌گوید: «چهار سال است که بعد از مدرسه در زمستان و کل تابستان مشغول خیاطی هستم؛ اول وردست بودم ولی حالا یاد گرفتم و ۷۰، ۸۰ درصد کار را خودم انجام می‌دهم.

وارد شدم و می‌توانم از پس کار بربیایم البته در دستجرد کاری هم به جز خیاطی نداریم، شغل یعنی همان خیاطی به همین خاطر خیلی از هم سن و سالان من مشغول خیاطی هستند.

همه‌ اهالی روستا از کوچه بِلِ باریک صدای این نوجوان فریاد شد، باشد تا مسؤولان و نمایندگان به گوش باشند و پا به رکاب و عزمی کنند برای برند دستجرد.

 


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

اخبار مرتبط
 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com