درست 26 آبانماه سال 59 بود كه داوطلبان ايثار و شهادت از كهنديار استان همدان براي كمك به حفظ كشور بپا خاستند تا در عمليات سوسنگرد نقشآفريني كنند و بار ديگر غيورمردي و شجاعت مردمان اين استان را به كل جهان اثبات كنند. جنگ عليه ايران اسلامي براي تصاحب شهرها و روستاها تمامي نداشت، دشمن بعثي قصد داشت از هر قسمت به كشورمان حمله كند و خاك اين ديار را به تسلط خود درآورد. اما كمي اين طرفتر مرداني از قبيله استقامت با پاي تعهد بر ايران اسلامي و امام عزيزشان ايستاده بودند و تا آخرين قطره خون از كشورشان دفاع ميكردند.
سوسنگرد در 2 مرحله محاصره شد، يكي اوايل جنگ كه در كوتاهمدت اين محاصره شكسته شد و ديگري از سمت حميديه، هويزه و... كه تيمهايي از استانهاي غرب و ساير مناطق كشور بهويژه استان همدان با فرماندهي ناصر احمديان در سوسنگرد مقاومت ميكردند. هرچند آن زمان ارتش، سپاه و نيروهايي كه داراي انسجام باشد، شكل نگرفته بود، اما داوطلبان جنگ و جبهه بسيار زياد بودند و وقتي براي آنها فرماندهي تعيين ميشد، فرمانده جلوتر از سربازش در خط مقدم حضور مييافت و مشتاق شهادت ميشد.
تيم همدان متشكل از 11 نفر از جمله شهيد مسگريان، اسلاميان، مرادخاني، حجتي فروش، قاسمي و برخي ديگر، چون وفايي و محمودي كه برخي مرحوم شده و برخي در قيد حيات هستند، بود.
لشكر 10 زرهي عراق، سوسنگرد را محاصره كرده بود. گروههاي 10 و 12 نفره استانها براي حراست از اين منطقه تمام تلاش خود را ميكردند. كمبود امكانات اوليه، وسايل جنگي و مهمات كار را براي نيروها سخت كرده بود. آن زمان رئيسجمهور وقت اعتقادي به نيروهاي مردمي نداشت. داوطلبان با توجه به اينكه حفظ سوسنگرد را هدف اصلي خود قرار داده بودند كمبود مهمات را مانع ايثار نميديدند. آن زمان شهيد ناصرالدين نيكنامي، اهل سرابِ تبريز و عضو انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا كه از همرزمان شهيد چمران بود، در خوزستان مستقر شده و گروه استانها كه هر كدام فرمانده و يا سرپرست داشتند تحتنظر وي عمليات و شبيخونها را مديريت ميكردند.
شب اربعين بود. بچهها احساس كردند كه بايد عملياتيانجام شود. كمبود مهمات كار ما را دشوار كرده بود با پيگيري فرمانده (نيكنامي) سرانجام مهمات رسيد و آن شب بچهها نماز شكر را بجا آوردند و دعاي زيارت عاشورا را با شور خاصي قرائت كردند. عمليات آن شب كه سبب پيروزي ما شد عمليات اربعين نام گرفت و به همين دليل آن شب در ذهن همه ماندگار شد.
كمكهاي دكتر چمران به همراه كمكهاي مردمي همه و همه روح شجاعت را در سربازان ميدميد. حماسه سوسنگرد، حماسه عشق و ايمان در برابر دشمن و سياهي بود.
كمبود امكانات ما را دچار مشكل كرده بود. همه ميخواستند كه هرچه زودتر محاصره پايان يابد. امام خميني(ره) دستور داد قواي ويژهاي از اهواز حركت كند و با كمك نيروهاي مردمي سوسنگرد را حفظ كنند.
قصد يك عمليات را داشتيم. ناصرالدين نيكنامي كه به سمت شناسايي منطقه رفته بود بين سوسنگرد و هويزه شهيد شد و وقتي بچههاي همدان خبر شهادت وي را شنيدند نامهاي نوشته و آن را با خون خود امضا كردند كه تا آخرين نفس از سوسنگرد محافظت خواهند كرد.
اين محاصره 48 ساعت طول كشيد. شب عمليات باران زيبايي شروع به باريدن كرد. نيروهاي ايراني مجهز به مهماتِ لازم نبودند اما امداد غيبي به ياري ما آمد و با بارش باران تانكهاي دشمن كه به سمت ما حركت ميكردند در گلولاي فرو ميرفتند و اين كار ما را راحت و مانع حركت رو به جلوي آنها ميشد. آن شب ما پيروز شديم و سوسنگرد آزاد شد.
راوی: ناصر احمديان