6 نامزد حاضر در دوره دوازدهم انتخابات رياستجمهوري علاوه بر چالشهاي عمومي كه همگي با آنها مواجه هستند، داراي «چالشهاي اختصاصي» متعددي هستند كه ممكن است به «پاشنه آشيل» آنها مبدل شده و باعث كاهش آراي آنان يا حتي مانع پيروزي آنها در انتخابات گردد.
در اين نوشتار به طور اختصار به برخي «چالشهاي اختصاصي» هر يك از نامزدهاي حاضر در اين دوره از انتخابات پرداخته شده است كه حايز اهميت و جالب توجه ميباشد.
هاشمي طباء: اين نامزد انتخابات رياستجمهوري، داراي چالشهاي اختصاصيِ متعددي است كه «فقدان برنامه» و «نداشتن طرح عملياتي مشخص» از آن جمله است. البته مهمتر از همه اينها، عدم موفقيت در جذب درصد قابل توجهي از آراي افكار عمومي است كه باعث شده تا وي اساساً در معادلات انتخاباتي مورد توجه تحليلگران قرار نگيرد.
ميرسليم: نامزد اختصاصي حزب «مؤتلفه اسلامي» از تشكلهاي ريشهدار، قديمي و سنتي «اصولگرايان»، در اوايل تبليغات انتخاباتي در وضعيتي مشابه «هاشميطباء» بسر ميبرد. او با طرح ديدگاهها و نظراتش در برنامههاي مختلف تبليغاتي بويژه «مناظرهها»، تا حدودي مورد توجه افكار عمومي قرار گرفته است. حتي برخي تحليلگران بر اين باور هستند كه «ميرسليم»، همان «نامزد اصلح» در بين 3 نامزد «اصولگرا» است و اگر مقبوليت و رأيآوري وي در بين «مخالفان روحاني» بالا بود، ميتوانست يك تنه مقابل «رئيسجمهور» مستقر قرار گيرد. اين همان چالش اساسي است كه «ميرسليم» را از رسيدن به كرسي رياستجمهوري احتمالاً محروم ميكند. در عين حال بعيد نيست كه او د رايام پس از انتخابات، به عنوان تنها كانديدايي معرفي شود كه به دور از هيجان و شعارهاي توخالي، به معرفي خود و ارائه برنامهها و نقد رقبايش پرداخته بود.
جهانگيري: معاون اول «روحاني»، در پي تصميم و خرد جمعي در اردوگاه «حاميان دولت»، در اين دوره از انتخابات رياستجمهوري، نامزد شد و در مقطعي كوتاه پس از مناظره اول بين نامزدها، ميرفت تا از «روحاني» پيشي بگيرد و به مهمترين چالش اختصاصي «رئيسجمهور مستقر» تبديل شود! اين خطر اما كنترل شد و «جهانگيري» همان نقش «پوشش» را بر عهده گرفته و به «روحاني» كمك ميكند تا «دوباره» رئيسجمهور شود.
انصراف او به نفع «روحاني»، از همان ابتداي ثبتنام مشخص و قابل تصور بود اما اينكه اين اتفاق، چگونه رخ دهد تا بهترين بهرهبرداري از آن به نفع «روحاني» صورت گيرد، احتمالاً مهمترين چالش اختصاصيِ اين كانديدا است.
نكته مهمتر اينكه او از ابتدا با انگيزه «رئيسجمهور» شدن وارد رقابتها نشده و اگر بر فرض، معادلات در جبهه «حاميان دولت» بهگونهاي رقم بخورد كه «روحاني» به نفع «جهانگيري» كنارهگيري كند، آيا «جهانگيري» درعمل هم آمادگي لازم براي عهدهدار شدن اين سمت مهم را خواهد داشت؟
البته او از سوابق طولاني و متنوع اجرايي در عرصههاي مختلف برخوردار است و مورد اعتماد نظام هم هست، اما آيا خواهد توانست در چنين موقعيت فرضي، جاي «روحاني» را پر كند؟
روحاني: رئيسجمهور فعلي به همان اندازه كه نسبت به ساير رقبايش از جهات مختلف، ممكن است در موقعيت بهتري قرار داشته باشد، داراي چالشهايي است كه بعضاً گرچه براي ساير نامزدها جزو «چالشهاي عمومي» محسوب ميشوند، اما براي «روحاني» اين چالشها، «اختصاصي» هم هست و ممكن است گريبانگير او و دولتش شود.
«وضعيت اقتصادي» و «ركود» حاكم بر كشور، گرچه به آن گونهاي كه «مخالفان دولت» ميگويند، نيست اما به صورت كامل هم قابل انكار نيست.
«روحاني» در صورتي ميتواند براي بار دوم هم رداي «رياستجمهوري» بر تن كند كه بتواند رأيدهندگان را در زمينه قابل قبول بودن «عملكرد اقتصادي» خود، اقناع نمايد. حقوقهاي موسوم به «نجومي»، مشكلات صندوق ذخيره فرهنگيان، اتمام اشرافيگري و مواردي از اين قبيل، از جمهله مواردي هستند كه رقباي «روحاني» يا طرح آنها، سعي در بهرهبرداري تبليغاتي از آنها جهت كاهش آراي وي دارند كه شايد نتواند مانع پيروزي «روحاني» شود اما كم يا زياد، سبد آراي او را تحت تأثير قرار ميدهد.
قاليباف: «2 بار شكست و ناكامي» در ادوار قبلي انتخابات رياستجمهوري در كنار «ترديد» در زمينه «قابليت اجرا» داشتن وعدههاي اين نامزد رياستجمهوري مخصوصاً وعده «ايجاد 5 ميليون شغل» و «5/2 برابر كردن درآمد كشور»، از جمله «چالشهاي اختصاصي» شهردار تهران است. او كه با توجه به احتمال بسيار زيادِ پيروزي «اصلاحطلبان» در انتخابات شوراي شهر تهران، بايد از «شهرداري» هم وداع كند، شيوهاي را كه «احمدينژاد» مشخص گرديد، دوباره امتحان ميكند و سعي در ايجاد چالشهايي براي ساير نامزدها دارد كه دامان خود او را هم گرفته است. از جمله اينكه اين روزها موضوع هزينههاي ميلياردي او در انتخابات سال 84 كه حتي اعتراض برخي همرزمان سابقش را در قالب نامه چند «سردار» برانگيخته بود، مجدداً مطرح شده، همچنين ابهاماتي هم در مورد پرونده «املاك نجومي» در رسانهها طرح شده و حتي فعاليتهاي اقتصادي فرزندش نيز مورد سؤال قرار گرفته است. ضمن اينكه عملكردش در شهرداري تهران نيز از جهاتي زير سؤال رفته است.
رئيسي: مهمترين چالش اختصاصي اين نامزد كه به زعم برخي تحليلگران «نامزد نهايي» اصولگرايان است، «نداشتن كارنامه اجرايي» به معناي خاص است. او نه يك روز در «دولت» بوده و نه يك روز نمايندگي «مجلس» را بر عهده داشته است. برخي مخالفانش حتي معتقدند وي «رجل سياسي» نبوده و داراي اين شرط قانوني كه براي داوطلبان تصدي رياستجمهوري الزامي است، نميباشد. «رئيسي» از يك طرف داماد آيتا... علمالهدي (امامجمعه مشهد» است و از سويي ديگر به رغم اينكه اعلام كرده كه به صورت «مستقل» وارد رقابتها شده، اغلب نيروهاي «احمدينژاد» و حاميان «رئيسجمهور سابق»، اينك در ستادهاي انتخاباتي او فعال ميباشند و بين برنامهها و مواضع و شعارهاي اين دو، مشابهتهاي زيادي ديده ميشود.
حالا که آخرین مناظره برگزار شده است جایگاه و رتبه کاندیداها در جذب آرا تغییر کرده است ودر 5روز آینده تحرکات جامعه سرنوشت کشور را برای 4 سال رقم خواهد زد.