سال 95 بیش از فوتبال، تماشاگر ورشکستگی فوتبال ایران بودیم، فوتبالی که در خرید بازیکن ابر میلیاردر است و در پرداخت مطالبات آه در بساط ندارد.
در فوتبال ایران تیمها وقتی به فیرپلی مالی - یا بازی منصفانه مالی- نمیگذارند و هر چه میخواهند بازیکن میخرند، قدرتهای مقطعی میگیرند، برای تیمهای دیگر چالشهای جدی میسازند و آخرش این فاجعههایی را رقم میزنند که تراکتورسازی و استقلال رقم زدهاند.
از فدراسیون فوتبال که تصمیم گرفته بازیکن و مربی خارجی تازهای به فوتبال ایران نیاید، باید پرسید که مگر این باشگاهها با بازیکنان و مربیان ایرانی رفتار مالی بهتری دارند؟ تراکتورسازی، استقلال یا سپاهان و پرسپولیس و تیمهایی که به منابع مالی دولتی یا عمومی دسترسی دارند، تیمهای متمول فوتبال ایران محسوب میشوند که در پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان چندان با بحرانهای جدی مواجه نمیشوند. ما در این فوتبال تیمهای کوچک و خصوصی داریم که سالهای سال بدون پول و بدون منابع مالی روشن تیمداری میکنند، به بدهیهای خود میافزایند و دست بازیکنان و مربیانشان هرگز به مطالبات نمیرسد. برخورد کمیته انضباطی هم با این باشگاهها عجیب است، رای به نفع بازیکن و مربی صادر میشود اما ساز و کاری برای دریافت این مطالبات از تیمهای بدهکار وجود ندارد. عجیبتر اینکه همین بازیکنان و مربیان باید مالیات قراردادهایی را که پولش را دریافت نکردهاند، بپردازند.
واکنش فدراسیون اگر در مقابل محرومیت استقلال و تراکتورسازی از پنجره نقل و انتقالات این است که ممنوعیت استخدام بازیکن و مربی خارجی را تعیین کند، چرا واکنشی در مقابل بدهیهای سنگین تیمها به بازیکنان و مربیان ایرانی نشان نمیدهد؟
فدراسیون فوتبال اگر بخواهد همچون فیفا با پروندههای شکایت بازیکنان و مربیان ایرانی برخورد کند و حکم به محرومیت تیمهای بدهکار بدهد، بعید است برای لیگ فصل آینده 2 تیم باقی بماند که مجوز نقل و انتقال بازیکن و مربی داشته باشد. تیمهای ایرانی را دیگر نمیتوانیم بدهکار بدانیم، آنها تیمهای بزهکاری هستند که دیگر کار را به جای عجیبی رساندهاند.
بدهی روی بدهی. از پرداخت هم خبری نیست. تیمداری با حداقلها، با اهدافی نامعلوم.
"بخش خصوصی واقعی" از 100 قدمی این فوتبال هم رد نمیشود. چرا؟ دلیلش روشن است، چون تیمهای در ظاهر متمول، دولتیها و صنعتیها و خصوصیهای تردیدبرانگیز، چیزی از فوتبال باقی نگذاشتهاند. میپرسید چگونه؟ این هم روشن است، با قراردادها و ولخرجیهای دیوانهوار و قدرتی عجیب در پرداخت نکردن بدهیهای انباشته.
این قدرت در پرداخت نکردن مطالبات از کجا میآید؟ آیا این کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نیست که این قدرت را به تیمهای بدهکار میدهد؟
در سالهای اخیر تیمهای خصوصی را مرور کنیم. نام داماش با پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی امیر منصور آریا عجین شد و نام راهآهن با پرونده اختلاس بابک زنجانی. مالک استیل آذین هم که همواره خبر بازداشتش میرسد و تکذیب میشود. این کارنامه بخش خصوصی در فوتبال ایران است. تیمهای خصوصی دیگری که به این اختلاسها متصل نیستند، آه ندارند که با ناله سودا کنند.
این چه رسمی در فوتبال ایران است که تیمهایی قدرتمند با بدهیهای سنگین ساخته میشوند و فدراسیون فوتبال با آنها مماشات میکند؟
2 پرونده از بدهیهای استقلال و تراکتورسازی به فیفا رفته و این 2 تیم از پنجره نقل و انتقالات محروم شدهاند اما 200 پرونده در فدراسیون فوتبال خاک میخورد، نه تیمی محروم میشود و نه مدیری بازخواست میشود که چرا این بدهیهای بزرگ و پرداخت نشدنی را پدید آورده و چرا بازی منصفانه مالی را زیر پا گذاشته است.
مدیران تیمهای دولتی و صنعتی در فوتبال ایران برای موفقیتهای بیمقدار و مقطعی خود هر بلایی بر سر باشگاه خود و بر سر فوتبال ایران میآورند. آنها "بخش خصوصی واقعی" و نه سرمایهگذاران اختلاسگر را از فوتبال گریزان میکنند و به بیاعتباری مالی در فوتبال دامن میزنند. ملالی هم ندارند و با ادا و اطوار مدیریت از ساختار باشگاه و روشهای مدیریت خود حرف میزنند.
فوتبال ایران از این روند مرگبار خسته است، از این اقتصاد بیمار خسته است و راه گریزی نیست. فوتبال ایران ورشکسته شده و فدراسیون فوتبال میان این همه بحران راهی پیدا نمیکند جز مماشات و مدارا و جز لاپوشانی بحرانها.
فوتبال 95 ایران شاید نتایج خوبی گرفت اما خسته از این بحرانهاست. فوتبال ایران کمرشکسته است و آن را حتی یارای زمزمه هم نیست. فوتبال ایران در سالی که گذشت روزهای سختی را پشت سر گذاشت تا ثابت شود محبوبترین رشته دنیا، در ایران خسته از ناملایمتیهاست.