دعوا در لیست ۱۰جـرم اول ایـران همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 7 ارديبهشت 1403

Today : Fri, April 26, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  62605 تاریخ انتشار:  1394-06-12 - 05:45 تعداد بازدید:  973
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

بی‌‌فرهنگ‌ شده‌ایم یا بحران‌های اقتصادی عصبی‌مان کرده‌اند؟
دعوا در لیست ۱۰جـرم اول ایـران

حوادث

  افزایش خشونت و آماری که توسط رسانه‌ها منتشر می‌شود نشان می‌دهد که خشونت در جامعه ایرانی افزایش یافته است به طوریکه بررسی ۸۰ عنوان خبر وقوع قتل منتشر شده در فاصله یکم فروردین‌ماه تا آخر تیرماه ۱۳۹۴ نشان می‌دهد بر اساس اخبار منتشر شده دست‌کم ۹۳ نفر در این مدت به قتل رسیده‌اند.از طرفی محمدباقر الفت، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه به تازگی با اشاره به اینکه منازعات جزو10 جرم نخست در کشور است، گفته: «به صورت جدی شاهد افزایش آمار خشونت شهروندان در سنین و جنسیت‌های مختلف هستیم.  استفاده از آلات ضرب و جرح مانند قمه، چاقو، شمشیر و سلاح گرم در منازعات نشان می‌دهد که این پدیده اجتماعی از حالت عادی خارج شده و به سمت برخوردهای پر خطر و آسیب‌زننده تغییر مسیر داده است.»
اما دلیل این خشونت‌ها چه می‌تواند باشد؟ آیا مردم ما فرهنگ برخورد با یکدیگر را آموزش ندیده‌اند یا اینکه فقر و مسائل اقتصادی تحمل آنها را کاهش داده است؟
در همین زمینه خبرآنلاین میزگردی را با حضور دکتر مصطفی فروتن رفتار‌شناس اجتماعی و دکتر مزدک دانشور،‌ انسان‌شناس پزشکی برگزار کرده است.
مشروح این میزگرد را می‌خوانید:
در4ماه گذشته 80 حادثه قتل اتفاق افتاده است که 93 نفر در این حوادث کشته شده‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد درصد خواستگاران مجرم بالا بوده است. ازطرفی معاون قوه قضاییه هم اعلام کرده که منازعات جزو 10 جرم نخست ایران است.
  به نظر شما به خاطر افزایش مشکلات اقتصادی که در جامعه وجود دارد مردم ما عصبی‌ترشده‌اند یا اینکه اکنون به موضوع دقیق‌تر توجه می‌کنیم تصور می‌کنیم که خشونت نسبت به گذشته بالا رفته است؟
دانشور: ابتدا اجازه بدهید تعریفی در رابطه با خشونت داشته باشیم، هرچند که تعریف جامع در این مورد دادن کارسختی است.
 در مکتب جامعه‌شناسی انتقادی که من هم خود را متعلق به آن می‌دانم، خشونت را بر 2 نوع تقسیم می‌کنند: خشونت عامدانه و دیگری ساختاری.
اگر عملی که منجر به وارد آمدن آسیب به بدن و روان یک نفر باشد خشونت عامدانه است. اما خشونت ساختاری به سادگی خشونت عامدانه به چشم ما نمی‌آید و از چشم ما پنهان می‌ماند.
 خشونت ساختاری طبق تعریفی که در کتاب"خشونت درجنگ وصلح "شده به معنای نیروهای ساختاری هستند که آسیب بدنی و روانی به افراد می‌زنند بدون آنکه عامل و کنشگر مشخصی داشته باشند. یعنی وقتی خشونت ساختاری وارد می‌شود روابط بین انسان‌ها را زهرآگین وآلوده می‌کند و می‌تواند به صورت خشونت عامدانه خود را بروز ‌دهد.خشونت ساختاری فقر، محرومیت، نابرابری و از همه مهمتر تبعیض درجامعه است.
 فروتن: اما من به عنوان یک روانشناس شناخت‌گرا به این موضوع نگاه می‌کنم و اساساً بر این باورم که هر رفتاری به رویکردهای شناختی باز می‌گردد یعنی باورهایی که از یک اتفاق می‌گیریم ماشه‌چکان افکار می‌شود و آن را به هیجان می‌رساند و منتج به فعل می‌شود.
 بر این اساس عامل خشونت ناکامی است یعنی هرگاه خشونتی اتفاق می‌افتد پیامی از یک ناکامی است. این ناکامی مستقیم یا نامستقیم است.
 فقر مادی خانواده موجب می‌شود فرد از داشتن یک امکان تحصیل خوب باز بماند یکی از این مصادیق است. از طرفی دیگر درخانواده‌های کم جمعیت معمولاً افراد ساکت هستند اما وقتی تعداد بالا می‌رود هیجانات بیشتر می‌شود و این همان مصداق ضرب‌المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر است، بنابراین بالا رفتن جمعیت شاید عامل خشونت است، البته من آمار مستندی ندیدم که رابطه بین جرم وجمعیت را مشخص کند اما هر اتفاقی اکنون به راحتی آنالیز می‌شود و اخبار اعلام می‌شود که در این رابطه هم اخباری وجود دارد.
 آقای دکتر شما هم رابطه بین افزایش جمعیت وخشونت را قبول دارید؟
دانشور: مطلقاً نه! به نظر من رویکردهای جمعیت‌شناسانه و رفتار‌شناسانه نسبت به خشونت رویکرد تقلیلگراست.
 بررسی‌ها نشان می‌دهد در جوامعی که در محلات روابط اجتماعی بین افراد قوی‌تراست، همبستگی و روابط اجتماعی بیشتر است خشونت کمتری وجود دارد حتی اگر تراکم جمعیت بالا باشد، بنابراین من تنها با عامل جمعیت در افزایش خشونت مخالفم کما اینکه در ژاپن، شهر توکیو تراکم جمعیتی بالایی دارد اما میزان قتل در این کشور در میان کشورهای توسعه‌یافته خیلی کم است؛ این به خاطر همبستگی و پایین بودن نابرابری است. در صورتی که در آمریکا چون نابرابری بالاست میزان قتل هم زیاد است.
فروتن: منظورم این نبود که ضرورتاً افزایش جمعیت منتج به بالا رفتن خشونت می‌شود اما یک متغیر تعیین‌کننده اثبات‌کننده است.
آقای دکتر به بحث‌های نرم‌افزاری به خوبی اشاره کردند اما وقتی به تفاوت جوامع اشاره کردند به رویکرد نظام یکپارچه و رویکرد نظام فرهنگی اشاره کردند چون به تفاوت نگرش‌های بین جوامع توسعه‌یافته اروپایی و آمریکا اشاره می‌کند اما تمام این شهرها می‌تواند آبستن یکسری حوادث باشد مثلاً در برخی استان‌های کشور به خاطر شرایط اقلیمی زمینه خشونت بالاست که این نرم‌افزاری است و انسجام اجتماعی و متغیرها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
اما متغیرجمعیت که من گفتم لزوماً عاملی برای خشونت نیست اما یک متغیر تأثیرگذاراست. وقتی 5 دانش‌آموز سرکلاس دارید مسلماً با 20 نفر متفاوت است و حتی بر کیفیت آموزش هم تأثیر می‌گذارد و من خودم این تجربه را دارم. اما برای اینکه چرا خشونت‌های اجتماعی بالا رفته چند عامل وجود دارد و هر کس از نگاه خودش دلایل را عنوان می‌کند.
 به نظر من یکی از دلایل این است که تاب‌آوری آسیب‌دیده است. مثلاً من تحمل می‌کنم که شما برای من کاری انجام دهید اما وقتی امیدم را از دست می‌دهم ممکن است خشونت نشان دهم.
 مهارت تاب‌آوری به خاطر ناامیدی به برابری و همسانی فرصت‌هاست چون همه تلاش می‌کنند که از فرصت‌ها استفاده کنند اما وقتی به ناکامی می‌رسند امکان خشونت وجود دارد و سعی می‌کند به هر طریقی به فرصت‌ها برسد.
  به نظر شما این ساختار از ابتدا مشکل داشته یا اینکه اکنون بیشتر شده است؟
دانشور: همانطور که در اخبار هم خواندید سونامی که در ژاپن آمد یکی ازمرگبارترین سونامی‌ها بود اما وقتی تصاویر مردمی را که در صف ایستاده بودند تا کمک‌های دولتی دریافت کنند، می‌دیدید متوجه می‌شدید که بسیار منظم ایستاده بودند.
حال آنکه وقتی در بم که تراکم جمعیت کمی دارد زلزله آمد حتماً تصاویر را دیدید که مردم چطور بدون تاب‌آوری همدیگر را کنار می‌زنند و چطور هجوم می‌آورند برای گرفتن یک پتو یا یک چیز کوچک.
من ابتدا گفتم که خشونت ساختاری امکان تبدیل به خشونت عامدانه را هم دارد یعنی بنیان زهرآلود کردن یک جامعه خشونت ساختاری است.
وقتی جامعه با نابرابری، فقر و محرومیت مسموم شد آدم‌ها این سم را به هم منتقل می‌کنند. بیشترین دلیل خشونت که در آمریکا آورده شده"حرمت شکنی"است. یعنی افرادی که خشونت ورزیده‌اند، به نوعی اشاره می‌کنند که حرمت و ارزش وجودی‌شان خدشه‌دار شده است.
 این شکسته شدن اعتبارمی‌تواند با پاشیدن گل ولای عبوری از ماشین پورشه باشد یا جواب نه به خواستگاری،یا....
همه این موارد خشونت ساختاری است که به خشونت عامدانه "ترجمه" می‌شود.
 در جوامع نابرابرتر افراد حرمت و شخصیت خودشان را از منابع محدودتری می‌گیرند.
 فردی که کار وحرفه موجهی دارد وقتی به محل کار می‌رود به او احترام می‌گذارند، وقتی خواستگاری می‌رود به او حرمت می‌گذارند و درخانواده هم برای او احترام قائل می‌شوند. بنابراین وقتی در خیابان با این فرد برخورد شود وی همه آن پشتوانه‌ها را دارد و اتفاقی برای حرمت او نمی‌افتد؛ اما وقتی کسی این پشتوانه‌هاراندارد، چیزی در زندگی ندارد و آشفته ازفضای جامعه و اقتصاد، تکیده وتنهاست، کوچکترین امری می‌تواند او را عصبانی کند.
 در زمان جنگ با وجود اینکه شرایط اقتصادی مردم بهتر از اکنون نبود، اما بیشتر مشکلات را تاب می‌آوردند و همبستگی داشتند، چرا؟
دانشور: چون نابرابری کمتر بود. حتماً فیلم عروسی خوبان را دیده‌اید... ابتدای فیلم عروسی خوبان با حرکت یک آرم ماشین بنز آغاز می‌شود و در ادامه بر شعارهای روی دیوارها تأکید می‌کند که این به خوبی تضاد را نشان می‌دهد.
 از زاویه آرم بنز شعارهایی برای جامعه مستعضف خوانده می‌شود مثل اینکه ما یک موی کوخ‌نشینان را به کاخ‌نشینان نمی‌دهیم و...
 فرهنگی که آن زمان از بالا ارائه می‌شد برابری طلب و ضد تفاخر و سرمایه‌دار بود. بسیاری از بازاریان جرأت نداشتند بنزشان را بیرون بیاورند و به حجره خود بروند.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com