کودکان بزرگترین و مهمترین سرمایههای یک کشور هستند و تربیت آنها سرمایهگذاری سودمندی برای دولتها محسوب میشود و خانواده، مدرسه، رادیو، تلویزیون و کتاب از نخستین عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری شخصیت کودکان است.
سینمای کودک و نوجوان کشور ما اکنون چندسالی است بهدلیل کمرنگ شدن و ضعیف شدن نقش فیلمسازان کودک، نتوانسته تاکنون نوستالژی ماندگار و خاطرهانگیزی را برای مخاطبان و کودکان دو دهه گذشته رقم بزند. اهمیت سینمای کودک و نمایشها متناسب با هر رده سنی چه از جنبه آموزشی و چه از جنبه خلاقیت، میتواند در رشد و توانمندسازی کودکان نقش بسزایی داشته باشد، در همین نمایشهای سرگرمکننده مفاهیم آموزشی گنجانده میشود که میتواند انسانیت و توانمندی را به آنها بهصورت غیرمستقیم آموزش دهد و به آنها نتایج و تبعات منفی کارهای نادرست را تفهیم کند.
مرور خاطره حس خوبی را در همه آدمها زنده میکند و اگر این خاطرات از جنس خاطرات کودکی باشد شادی عمیقی را به دل مینشاند. کارتون یا همان برنامههای کودک بخش جداییناپذیری از کودکی است که با دیدن چندبارهاش هنوز هم ذوق عجیبی را در آدمی ایجاد میکند.
چهکسی فیلمهای خونه مادربزرگ، النگدولنگ، کلاهقرمزی و پسرخاله و دهها کارتون و برنامههای عروسکی که از جنس کودک و همراه با شادیهای کودکانه بوده را فراموش میکند. فیلمسازان و برنامهسازانی که فضایی صمیمانه و توأم با خوشی را با همین آثار نمایشی و شخصیتهای محبوب آنها، بچهها را پای جعبه جادویی کوچک مینشاندند و سرگرمشان میکردند.
بسیاری از پدر و مادرهای امروز در مرور خاطرات کودکیشان از برنامههای کودک جذابی که آن روزها از تلویزیون پخش میشد و این روزها خبری از آن نیست، صحبت می کنند. این بهدلیل حس خوب مرور نوستالژی است که هنوز هم بچههای دیروز با مرور آن جانی دوباره میگیرند.
بهطور مثال اگر بخواهیم یکی از برنامههای دهه پیش را بررسی کنیم سریال عروسکی «خونه مادربزرگ» است که میخواهد راههای ساده دور هم بودن و راه رسیدن به یک زندگی شاد و مسالمتآمیز را در کنار خانواده و دوستان آموزش دهد، اینکه بچهها چطور همسایگی و همخانگی را در کنار عزیزانشان تجربه کنند و یاد بگیرند که حقوق دیگران را رعایت کنند، بهطور کلی پیام اصلی این مجموعه صلح و دوستی و اتحاد است.
متأسفانه در دهه 80 و 90 اهمیت به کودکان و و سینمای کودک بسیار کمرنگ بوده و به جز معدودی آثار و برنامههای نمایشی آن طور که باید و شاید به دغدغههای کودکانه بپردازد و به رشد و خلاقیت کودک کمک کند، بهگونهای که بتواند روحیه کودکان را با استفاده از این برنامههایی که بیشتر جنبه آموزشی دارد تقویت کند، اشاره نشده و تا حدودی انگشتشمار بوده است.
امروزه به فرهنگسازی و توجه به نیازهای اصلی کودکان کمتر شده و به سمت پخش انیمیشنها و کارتونهای غربی که حاوی سبک زندگی غربیهاست پیش رفته است و همچنین بیشتر جنبه تبلیغاتی برای سازنده دارد و شاید هم دلیل اصلی آن کمشدن فعالیتهای افراد متخصصی است که در زمینه ساخت برنامه برای کودکان، خردسالان و نوجوانان کار میکردند.
هرچند که امروزه با راهاندازی شبکه اختصاصی پویا تا حدودی توانستند کودکان و خردسالان را به برنامههای خود جذب کنند، اما آنطور که باید و شاید با زندگی کنونی و دغدغههای روزمرهشان تطبیق ندارد و انیمیشنها و کارتونهای خارجی که بسیار متنوع هستند و تعدادشان هم زیاد است، جزو الگوها و قهرمانان مورد علاقه بچهها خواهد بود، بع وجود اینها بهنظر میرسد که کودکان امروزی تا چند سال آینده نوستالژی چندانی نخواهند داشت.