یکی از لازمههای زندگی انسانها در عصر مدرن، «شغل» یا «حرفهای» است که برای خود برمیگزینند و این گزینش میتواند برحسب مؤلفههایی مانند علاقهمندی و میزان درآمد باشد، با این همه، کسب درآمد یکی از ملزومات زندگی است که از طریق شغل و حرفه افراد بهدست میآید.
هر شغل و حرفهای هم برای خود شاخصههایی دارد که بدون درنظر گرفتن آنها نمیتوان در آن حرفه اشتغال ورزید. برای مثال یک پزشک باید مدارج علم پزشکی و دورههای خاص آن را در دانشگاه بگذراند، در غیر اینصورت نمیتوان او را پزشک نامید.
سایر حرفهها و مشاغل نیز از این قاعده مستثنی نیستند و میبایست دانش، تخصص، تجارب و در مواردی تحصیلات آن رشته را داشت تا کسی بتواند به آن حرفه اشتغال ورزد.
یکی از شغلها و حرفههایی که مانند هر شغل دیگری، دانش، داشتهها شرایط و الزامات خود را میطلبد، «روزنامهنگاری» است. «انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران»، در بند دوم آئیننامه نحوه پذیرش عضو در این انجمن در تارنمای رسمی خود نوشته: «روزنامهنگار در این آئیننامه، شخصی است حقیقی که مشمول قانون کار جمهوری اسلامی ایران بوده و در تحریریه نشریات استان تهران شامل تمامی روزنامهها، هفتهنامهها، ماهنامهها، فصلنامهها، سایتهای خبری، خبرگزاریها و نشریاتی که دارای مجوز فعالیت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشمول ماده یک قانون مطبوعات هستند (بهجز بولتنها و نشریات داخلی) مشغول بهکار بوده و در فرایند مستقیم تهیه، تنظیم، تحلیل، تفسیر و ترجمه اخبار، مطالب و اطلاعات فعالیت میکنند. کارکنان، بولتنها و سایتهای داخلی ادارت، مؤسسات، شرکتها و نهادهای دولتی و غیردولتی مشمول این آئیننامه نیستند و نمیتوانند عضو انجمن شوند».
اگر این تعریف که توسط یک نهاد صنفی برای عضوگیری اعلام شده را ملاک قرار دهیم، بهراحتی میتوان اهالی این حرفه را از کسانی که چنین شرایطی ندارند، تشخیص داد.
با ورود به عصر ارتباطات و شکوفایی تکنیکی رسانهها، موضوع خبردهی و خبررسانی دچار یک دگردیسی بسیار عمیق شد و گردش آزاد اطلاعات توسط کاربران شبکههای اجتماعی با آسانی بیشتری گسترش یافت، فاصلهها بهواسطه ارتباطهای نزدیک بسیار کم شد و رسانههای نوشتاری و مجازی به مدد این اختراع جدید توانستند از کارشناسان بیشتری برای تولید محتوای روزنامهها یاری بگیرند که اتفاقی بسیار خجسته بوده و است. در این میان، کارشناسان حوزههای گوناگون توانستند به مدد قلمهای روان خود، یک پای ثابت روزنامهنگاری شوند و چه بسیار کارشناسان، محققان، کنشگران و تحلیلگرانی که در روزنامهها قلم میفرسایند و به آنها غنای بیشتری میبخشند. با اینهمه، روزنامهنگاری تنها «خوب نوشتن» نیست و نشانهها و داشتههای مهم دیگری باید در کنار هم قرار بگیرند که یک روزنامهنگار متولد شود تا بتواند فشارها، استرسها، پروتکلها و ...را رعایت کند و به آنها الزام آورد تا بتواند در این شغل باقی بماند، بابت آن حقوق بگیرد و معیشت خود را از این راه تأمین کند.
اما متأسفانه در لابهلای فعالیتهای روزنامهنگاران و کنشگران، تحلیلگران و متخصصانی که به یاری روزنامهنگاران آمدند، گروه دیگری نیز رشد کردند که تنها بهواسطه نوشتن در حسابهای شخصی خود در شبکههای اجتماعی خود را روزنامهنگار فرض میکنند و بر همین اساس بهخود حق میدهند که درباره این حرفه بسیار دشوار و تخصصی، نظرات غیرکارشناسی داده و رفتارهایی بهشدت غیرحرفهای، برخلاف رسالت و پروتکلهای این حرفه از خود بروز میدهند.
متأسفانه بسیاری از کاربران نیز با روزنامهنگار فرض کردن این افراد، گفتهها و نوشتههای آنان را برای خود «اصل» فرض میکنند و با باز نشر مطالب این افراد در حسابهای شخصیشان به اشاعه نظرات آنان میپردازند.
باید توجه داشت در زمانهای که بسیاری از مشاغل و حرفهها بهسوی تخصصی شدن گام برمیدارند اینکه فرد یا افرادی بدون داشتن تخصص، دانش و تجربههای لازم، خود را یکی از فعالان یا شاغلان آن حرفه معرفی کنند عملی غیرمسئولانه، غیرحرفهای و البته غیراخلاقی است که به شناسهها و اعتبار آن شغل ضربههای سنگین و غیرقابل جبران وارد میکند آنهم روزنامهنگاری که نقشی بیبدیل در آگاهیبخشی و جهتدهیهای درست و دقیق به افکار عمومی یک جامعه دارند.
در این آشفته بازار اما برخی رسانهها، بهویژه برخی رسانههای برونمرزی، دانسته یا ندانسته، آب به آسیاب «فیک ژورنالیست» یا «روزنامهنگاران غیرحقیقی» میریزند و بدون تحقیق در پیشینه افراد، پس از دعوت از آنان به برنامههایشان، آنان را روزنامهنگار معرفی میکنند آنهم افرادی که حتی تاکنون، تحریریهی یک روزنامه را نیز از نزدیک ندیدهاند چه رسد به اینکه دانش، تخصص و تجربه یک روزنامهنگار واقعی را داشته باشند. وظیفه رسانهها، نهادهای صنفی و روزنامهنگاران متعهد در چنین شرایطی کمک به تصفیه و پالایش این حرفه از کسانی است که خود را بهعنوان روزنامهنگار جا میزنند و بدون تردید در مواقعی که لزومی رخ دهد از آن سوءاستفاده نیز خواهند کرد.
حرفه شریف روزنامهنگاری در ایران هر روز با تهدیدها و تحدیدهای بیشتری از هر سو مواجه است. برای نجات و پیشرفت این حرفه عزم و ارادهای قدرتمند لازم است تا نفسهای روزنامهنگاری بیش از این به شماره نیفتد. با از کار افتادن روزنامهنگاری، فیکها و جعلیها بلافاصله خود را در حرفه دیگری جعل میکنند و برایشان اهمیت ندارد که چه بر سر «ژورنالیسم و ژورنالیست واقعی» خواهد آمد، پس برای رهایی این شغل شریف، وظیفه اهالی آن است که آستینها را بالا زده و افراد جعلی را شناسایی و معرفی کنند که اگر چنین نکنند فردا باید برای اثبات روزنامهنگار بودن خود، اسناد و مدارکشان را به تأیید همین «روزنامهنگاران جعلی» برسانند.
*روزنامه نگار