اين روزها در حالي با آغاز بارشهاي پاييزي، موجي از سيل در شهرهاي کشور به راه افتاده که ما سالهاست با نابودي درختان و مراتع کشور، زمينه ورود و تشکيل آسان سيل را فراهم کردهايم.
يکي از مهمترين عوامل که پوشش خاک را حفظ ميکند و به خاک اجازه جابهجايي نميدهد، درختان هستند. در واقع ريشه و سامانه درختان امکان جابه جايي يا فرسايش خاک را کم ميکنند.
اين در حالي است که در صورت فقدان پوشش گياهي بارندگيهاي رخ داده ضريب ارضي آب را بسيار افزايش داده و قدرت تخريبي آن را افزايش ميدهند. در مقابل سامانه تنه و برگ درختان شدت خورندگي باران که اصطلاحا فرسايش پاشماني نام دارد را ميگيرند و آب باران به نرمي به داخل زمين نفوذ ميکند و سبب افزايش آبخوانها و همچنين بهبود وضعيت چشمهها و سنوات ميشود.
بنابراين هنگامي که رويشگاههاي جنگلها و مراتع بهدليل فشار بيش از حد دام تخريب ميشوند، قطرات باران مستقيما با خاک برخورد ميکنند و فرسايش پاشماني ايجاد ميشود. در حقيقت ذرات خاکدانهها از يکديگر ميپاشند و ديگر امکاني براي نفوذ آب در خاک فراهم نميشود.
اين آب ضريب هرزآب را افزايش ميدهد و آرام آرام بر دامنهها جاري ميشود و بر سرعت خود اضافه ميکند. همچنين گل و لاي و هرچه در مسير عبوري خود را حرکت ميدهد و در دشتها و شهرها، خسارات مهلکي به مال و جان مردم وارد ميکند. در سالهاي اخير بيش از نيمي از وسعت جنگلها را مخصوصا در شمال کشور از دست دادهايم. همچنين برهنگي خاک سبب شده حاصلخيزي سرزمينمان کاهش پيدا کند. علاوه براين ميزان بارندگي بهطور کلي در کشورمان کاهش و متوسط ريزشهايآسماني کم شده است.
در اين ميان اندک رخداد بارندگي رخداده منجر به توليد سيلهاي ويرانگر ميشود. در واقع باران مجال ورود به خاک را پيدا نميکند و همچنين پوششگياهي بهعنوان سپر خاک وجود ندارد تا از وقوع سيل جلوگيري کند. سيلها سبب از بين رفتن بخشي از حاصلخيزترين خاکهاي کشور ميشوند. اين درحالي است که مدت زمان شکلگيري يک سانتيمتر خاک بهطور متوسط 800 سال است. اگر هر سيل صرفا 10 سانتي متر از خاک فرضي را جابهجا کند در اين صورت هشتهزار سال کشور به عقب ميافتد. در واقع صدها سال صبوري کرد تا بتوان خاکي که در اثر يک سيل از بين ميرود را قناعت بخشيد.