رازگشایی ابن‌سینا از فراروانشناسی در اشارات همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 7 ارديبهشت 1403

Today : Fri, April 26, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  119331 تاریخ انتشار:  1400-06-01 - 07:00 تعداد بازدید:  335
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

رازگشایی ابن‌سینا از فراروانشناسی در اشارات

فرهنگی

 بیست‌ویکمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره بوعلی‌سینا به «فراروانشناسی ابن‌سینا» اختصاص داشت که با سخنرانی مهدی عظیمی(دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران) چهارشنبه ۶ مردادماه به صورت مجازی از اینستاگرام مرکز فرهنگی شهرکتاب پخش شد.
عظیمی با اشاره به اینکه باید در این درس‌گفتار از تعریف فراروانشناسی آغاز کرد و اگر وارد تاریخ این مبحث بشویم‌ زمینه بهتری برای بیان فراهم می‌شود، گفت: فراروانشناسی به توصیف و تبیین روندهای ظاهراً غیرعادی شناخت و کنش برخی از انسان‌ها نسبت به اشیا و اذهان می‌پردازد. در قرن نوزدهم و در بیشتر کشورهای انگلیسی‌زبان‌ جنبشی با نام روح‌باوری به وجود آمد، این‌ جنبش بر 3 باور استوار بود ابتدا آنکه روح افرادی که فوت کرده‌اند وجود دارند و پس از مرگ همچنان باقی هستند، دوم اینکه ارواح مردگان توان ارتباط با زندگان دارند و سوم اینکه تمایل ارتباط با مردگان را هم دارند.

 ارتباط با ذهن فراتر از حواس پنجگانه است
در همان قرن ‌نوزدهم بسیاری همین راه سوم را پیمودند و تلاش کردند با روش علمی به بررسی دقیق این ادعا بپردازند، در ابتدا به این موضوع پرداختند که آیا مواردی واقعی وجود دارد و اگر چنین است چه تبیینی می‌توان برای آن قرار داد. این پژوهش‌های پراکنده سرانجام به تشکیل 2مجموعه ختم شد: یکی انجمن روح‌شناسی لندن و دیگری انجمن روح‌پژوهی آمریکا شکل گرفت تا بتوان به آسانی دانشمندان را جمع کرد و در این‌باره پژوهش کرد. از دهه ۱۹۱۰ میلادی دانشگاه استنفورد و دوک وارد این ‌حوزه شدند و با اختصاص بودجه و آزمایشگاه از این روش حمایت کردند، البته این دانشگاه‌ها تمرکزشان بیشتر روی 2 موضوع بود؛ یکی ادراک فراحسی و دیگری پدیده روان‌جنبانی.
در ادراک فراحسی شخص ادعا دارد که ارتباط ذهن با ذهن فراتر از حواس پنجگانه است که گاهی به آن حس ششم ‌هم گفته‌اند. 4 قسم مهم آن را می‌توان دور‌آگاهی، پیش‌آگاهی، پس‌آگاهی و نهان‌بینی از طریق مجاری غیرعادی دانست. دورجنبانی یا روان‌جنبانی عبارت است از تأثیر ذهن بر جسم بدون دخالت فرایند فیزیکی، یعنی من با دست خودم ارتباط برقرار می‌کنم که لیوانی را بردارم، اما در روان‌جنبانی بدون ابزار فیزیکی و تنها ذهن چنین می‌کنیم.
پژوهش در باب پدیده‌های فراهنجار به 2 دوره قابل‌تقسیم است: دوره انجمن‌ها و دوره دانشگاه‌ها، در دوره انجمن‌ها پژوهش‌ها کیفی، اما در دانشگاه‌ها روش پژوهش کمی است.

 فراروانشناسی علمی که روی پدیده فراهنجار تحقیق می‌کند
جوزف بنکس، راین را به عنوان بنیانگذار دوره نوین علمی در فراروانشناسی تلقی می‌کند. 3 کار مهم تاریخ فراروانشناسی را به «راین» نسبت می‌دهند: ابتدا تبدیل روش‌های کیفی به کمی از طریق تأسیس آزمایشگاه و به‌کارگیری فنون آماری. دومین کار برای دلالت بر این تغییر روش‌شناختی راین پیشنهاد کرد که به جای روح‌پژوهی، اصطلاح پاراسایکولوژی را به کار ببرند که به فضای علم نوین نزدیک‌تر بود. سومین کار وی هم، آن بود که مجله‌ای به نام فراروانشناسی تأسیس کرد که دستاوردهای این دوره علمی در آن منتشر شود، این تاریخچه زمینه مناسبی فراهم می‌کند که وارد تعریف فراروانشناسی شویم.
ساده‌ترین تعریف از فراروانشناسی آن است که ما از تعریف اشاری یا بالمثال استفاده کنیم در این صورت می‌توانیم بگوییم فراروانشناسی، قلمرو مطالعاتی و پژوهشی است که بر روی پدیده‌های فراهنجار تحقیق می‌کند، این پدیده‌ها شامل دورآگاهی، پیش‌آگاهی، پس‌آگاهی، نهان‌بینی، دورجنبانی و پدیده‌های مربوط به مرگ مثل تجربه‌های نزدیک به مرگ، تناسخ، میانجیگری و تجربه بیرون از بدن است.
 بین خود فراروانشناسان هم بر سر یک تعریف مفهومی واحد، اجماع وجود ندارد، اما سعی می‌کنم با استفاده از توصیفی که ماکس دیزووار، یکی از فراروانشناسان معروف که اصطلاح پاراسایکولوژی را برای نخستین‌بار به کار برده و راین بعدها آن را به وام گرفت و توسعه داد تعریفی ارائه کنم.
دیزووار می‌گوید اگر به وسیله پیشوند فراچیزی را که ورا یا مغایر با امر متعارف باشد، توصیف کنیم، شاید بتوان پدیده‌هایی که بیرون از روند عادی حیات درونی قرار می‌گیرند، فراروانشناختی و علم آن را فراروانشناسی بنامیم.
کلیدی‌ترین مفهومی که در این میان وجود دارد، مفهوم حیات درونی است. حیات درونی یعنی آن چیزی که من به تعبیر شیخ اشراق، به علم حضوری از خود می‌یابم که مهمترین شاخصه‌های چنین دریافتی 2 چیز است: شناخت و کنش. یعنی من خود را به عنوان یک فاعل شناسنده و کنش‌گر می‌یابم، اما متعلق شناخت و کنش من چیست؟ جهان و اذهان دیگر است.
روند عادی حیات درونی یعنی چه؟ شناخت و کنش هر فرد نسبت به جهان و اذهان دیگر شامل 4 قید است: زمان، مکان، حواس پنجگانه و قوانین فیزیکی. برای مثال من اکنون کتابی را که پیش روی من است از طریق بینایی خودم و تحت قوانین نیرو و جاذبه می‌توانم بردارم، بخوانم و محتوای آن را متوجه شوم این روند عادی و روتین من است که مقید به زمان، مکان، حواس پنجگانه و قوانین فیزیکی است، اما من در شرایط عادی نمی‌توانم از محتوای کتابی که قرن‌ها پیش از میان رفته است آگاه شوم، یعنی نمی‌توانم از قید زمان فراتر بروم یا مثلاً از کتابی که در قسمتی دیگر از دنیا وجود دارد مطلع شوم چون در مکان دیگری است یا کتابی را نمی‌توانم در تاریکی بخوانم، زیرا باید در چارچوب‌های حواس باشم.
علاوه بر اینها من از افکار نویسنده کتاب جز آنچه که بر روی کاغذ ثبت شده است اطلاعی ندارم. اکنون فرض کنید اگر شرایطی پیش آید که یکی یا همه قیود شکسته شود روند عادی حیات درونی من نقض و شکسته شده است، پدیده‌های این گونه اگر وجود داشته باشند پدیده‌های فراهنجار هستند و قلمرویی که به اینها می‌پردازد فراروانشناسی است.
در حوزه متافیزیک اگر فراروانشناسی بتواند از اثبات ادعای خویش برآید یک دستاورد مهم خواهد داشت و آن نفی ماتریالیزم است و نشان می‌دهد جهان ما منحصر به ساحت ماده نیست، اگر در فلسفه ذهن چنین کند مهمترین دستاوردش نفی فیزیکالیزم است و اثبات دوئالیزم است.
یعنی اینکه ما انسان‌ها منحصر به بدن نیستیم و کنش و شناخت ما مربوط به جسم و فیزیک ما نیست و در حوزه فلسفه دین می‌تواند امکان زندگی پس از مرگ را باز کند.
 درون‌مایه‌ کتاب اشارات و تنبیهات فراروانشناسی است
ابن‌سینا حدود8 قرن پیش از تأسیس انجمن روح‌پژوهی در انگلستان و آمریکا، فراروانشناسی را در آخرین فصل کتاب اشارات و تنبیهات بنیاد نهاده ‌است.
عنوان این آخرین فصل«اسرار الآیات» است.
آیات در اینجا مراد غرائب است به‌ویژه غرائبی که از اولیا صادر می‌شود و البته اختصاصی به آنها هم ندارد. اگر بخواهیم این غرائب را معادل‌سازی امروزین کنیم به نظر همان پدیده‌های فراهنجار است. ابن‌سینا در این فصل می‌خواهد کشف‌الاسرار کند. اگر بخواهیم برای رازگشایی و کشف اسرار معادل‌سازی امروزی بگذاریم ابن‌سینا به‌ نوعی می‌خواهد تبیین کند، بنابراین نمط دهم اشارات به معنای امروزین کلمات، معادل تبیین پدیده‌های فراهنجار است. 3 پدیده اصلی موردتوجه خاص ابن‌سینا در این نمط است: زیست بی‌آب و غذا، حرکت کردن غیرعادی اجسام و اخبار از غیب است.
به اجمال اشاره‌ای می‌کنم به برخی از اشارات ابن‌سینا در این فصل که این 3 پدیده را به‌طور خاص بررسی کرده است. درباره‌ پدیده اول می‌گوید: اگر این خبر به تو رسید که عارفی از همان غذای اندکی که می‌خورده، برای مدتی امساک کرده و زنده مانده است، به آسانی تصدیق کن و لجاجت نکن، این را از راه‌های شناخته شده طبیعت به حساب بیاور. یعنی ابن‌سینا می‌تواند در چارچوب طبیعیات خودش برای این پدیده تبیینی ارائه کند. و در 3 بخش مقدمات مختلف را مورد بررسی قرار می‌دهد تا پدیده‌ زیست بی‌آب و غذا را تبیین کند.
دومین پدیده، پدیده‌ افعال غیرعادی شامل حرکت دادن غیرعادی اجسام است، ابن‌سینا در این‌باره می‌گوید: اگر به تو این خبر رسید که عارفی می‌تواند چیزی را به حرکت درآورد یا خودش را به حرکت درآورد به شکلی که این نحوه فعل، حرکت دادن یا حرکت کردن از عهده مثل او بر نمی‌آید با انکار تمام‌عیار با آن مواجه نشو. اگر خوب در راه‌های طبیعت دقت کنی راهی به سوی سبب آن پیدا می‌کنی. یعنی به عنوان یک طبیعی‌دان می‌تواند این پدیده را در چهارچوب طبیعیات خود آن را تبیین کند.
سومین پدیده، پدیده‌ پیش‌آگاهی است، ابن‌سینا در این خصوص هم می‌گوید: اگر به تو خبر رسید عارفی از غیب یا امر پنهان خبر دارد و به نحو پیش‌آگاهانه بیم یا مژده‌ای به تو داد آن را تصدیق کن و انکار نکن. باور آن برای تو دشوار نیاید. این پدیده در طبیعت علل شناخته شده‌ای دارد. ابن‌سینا در طی ۱۶ فصل پدیده‌ پیش‌آگاهی را تبیین می‌کند و امکانش را توضیح می‌دهد و البته تبیین او فلسفی است نه علمی و مبتنی بر علم‌النفس و متافیزیک است.

 ابن‌سینا در کتابش پدیده‌ها را از هم تفکیک می‌کند
در فصل دیگری، نکته ارزشمند دیگری ابن‌سینا می‌گوید و آن تفکیک بین مقام توصیف و تبیین است، آیا اصلاً پدیده‌های فراهنجار وجود دارند یا خیر؟ آیا این ادعاها تردستی و جادوگری است یا واقعاً وجود دارد؟ این مربوط به مقام توصیف و قدم اول بحث است و ربطی به مقام تبیین ندارد. پس از اینکه برای ما معلوم شد حداقل برخی از این پدیده‌های فراهنجار در شرایط کنترل‌شده‌ آزمایشگاهی و علمی اثبات‌ شده‌اند، مقام تبیین پیش می‌آید. که علت چیست؟ آیا یک روح یا عامل غیرمادی دخالت دارد یا فرایندهای ناشناخته‌ طبیعی دخیل هستند؟ ابن‌سینا یک فصلی به وضوح این 2 مقام را از هم تفکیک می‌کند و می‌گوید: این پدیده‌ها چیزی نیست که راه قائل شدن به آنها یکسری گمان‌ها و احتمال در اثر مشاهدات باشند. اینها تجربه‌های مکرری بودند که خودم مشاهده کرده‌ام و عینیت آن برای من محقق شده و بعد به سراغ مقام تبیین‌شان رفتم.
ابن‌سینا در ادامه پدیده‌های دیگری را مطرح می‌کند که جنبه فرع دارند. می‌گوید: شاید خبرهایی از عارفان برسد که این خبرها شبیه امور غیرعادی باشند و به همین دلیل تمایل پیدا کنید که آنها را تکذیب کنید به‌طور مثال عارفی طلب باران کرد و باران بارید، یا برای فردی طلب شفا کرد و چنین شد، یا اینکه نفرینی کرد و زمین آنها را بلعید یا اینکه برای آن‌ها دعا کرد و مرگ‌ومیر احشام و سیل و طوفان از آنها منصرف شد، یا اینکه درنده‌ای برابر آنها رام شد یا پرنده‌ای نرمید یا پدیده‌هایی که ممتنع صریح نیستند یعنی آشکارا ناممکن نیستند. اگر چنین چیزهایی شنیدید توقف کنید و عجله‌ای نکنید چون که این طور پدیده‌ها در رازهای طبیعت عللی دارند، یعنی ظاهرشان غیرطبیعی است، ولی من ابن‌سینا می‌توانم نشان دهم که اینها در چارچوب روندهای علّی طبیعت عمل می‌کنند. در ادامه ابن‌سینا از پدیده چشم‌زخم هم سخن می‌گوید و به نظر می‌رسد این پدیده‌ چشم‌زخم هم از قبیل همین پدیده‌هاست.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com