يكي از شاخصهاي مهم در مديريت شهري امروز، الزام مديران و مسئولان به تأمين ايمني و سلامت شهروندان در ابعاد مختلف است. واقع امر اينجاست كه همين ملغمه آشفته انسان و ماشين موجود در شهرها ميتواند به صورت بالقوه در هر لحظه آبستن رخدادي ناخوشايند باشد؛ كه اميدواريم با تصويب و اجبار به رعايت برخي استانداردها و قوانين در اين حوزه بتوان تا حدودي زمينههايي از آرامش و سلامت را براي شهروندان فراهم كنيم.
گو اينكه تا رسيدن به آن نقطه ايدهآل هنوز راه بسياري پيش رو داريم اما نكته اينجاست كه قطعاً تحقق اين آرمان مستلزم داشتن يك درك و مفاهمه عمومي از معناي ايمني و همچنين الزام به خواست و اجرا از سوي مردم و مديران به صورت همزمان در قالب رعايت يكي از اصول وحقوق شهروندي است كه متأسفانه به دلايل نامشخص و نامعلوم تحقق آن به معني واقعي كمرنگ و يا هميشه با نوسانات و تسهل و تسامحهاي فراواني همراه است. هرچند نبايد فراموش كرد كه اين نيز از عادات ديرينه جامعه ماست كه تا بروز حادثه و يا اتلاف سرمايه و خطرات جاني خيلي جدي به مسائل نگاه نميكنيم و متأسفانه اقدامات بعدي نيز بيشتر در حكم نوشداروي پس از مرگ سهراب تلقي ميشود تا چيز ديگر.
به زبان ساده؛ ما (عامه مردم و خاصه مديران) اگرچه كاملاً به قواعد بازي، شعارها، دستورالعملها و روال اجراي برنامهها آشنا هستيم و عجيبتر اينكه حتي به برخي نتايج كمكاريها نيز وقوف داشته و از ميزان خسارات آن مطلع هستيم اما افسوس كه علت ابتلا به بيماري افزايش صرفي كميت طرحها و پروژهها در مديريت شهري از يكسو و غفلت عمومي و منفعتنگري برخي از مدرم از سوي ديگر هميهش موجب شده كه گاهي درد چوب ندانمكاريها را خيلي سخت بر پشت خود احساس كرده و بيشتر از آنكه از ديگران عبرت بگيريم خود عبرت ديگران شويم.
براي مثال نگرش و بررسي نحوه مسقف نمودن يكي از بازارچههاي ميدان مركزي همدان شايد بهترين دستمايه و بهانه است تا به صورت جدي نگاهي به نحوه ايجاد و رعايت سطح ايمني به برخي از طرحهاي در حال ساخت انداخته و اينكه ببينيم در اين روال و روند چه چيز از همه مهمتر و اولويت ما در خصوص حفظ ايمني و سلامت جان انسانها؛ اموال و سرمايه و يا حفظ يك بافت تاريخي و سنتي در چه مرتبهاي قرار دارد؟
اينكه نفس اين طرح قطعاً به هر دليل مثبت و قابل احترام است و يا اينكه آيا اين پروژه (مسقف نمودن بازارچه) به درخواست شهرداري صورت گرفته و يا جزو برنامههاي ميراث فرهنگي است شايد چندان هم مدنظر نيست. اما نكته قابل تأمل اينجاست كه اين طرح دقيقاً زماني در حال اجراست كه مردم به راحتي از زير شاخه آهنهاي در حال جوش و معلق و در يك كلام سازهاي تقريباً ناپايدار و در حال احداث در حال تردد بوده در حالي كه كارگران نيز با خيالي راحت و طبق روال معمول كار مشغول به انجام اتصالات خويش بودند. بيهيچ مانع علامت هشدار و يا محدوديت در رفتوآمد.
تصور ريزش جرقههاي آتش حاصل از جوشكاري بر سر عابران و اموال مغازهداران از يكسو و خطر وقوع آتشسوزي و يا احتمال سقوط قطعات سنگين آهن از ارتفاع بلند بر سر مردم در پي جابهجاييهاي مكرر در حالي كه عابران نيز دانسته و يا ندانسته از فعاليتهاي بالاي سرشان درحال عبور بودند در كنار وجود برخي از همين دست طرحهاي چالشبرانگيز به مراتب وسيعتر در گوش و كنار شهرمان حايز چند نكته قابل تأمل است.
اينكه با مشاهده اين روال ممكن است اينگونه فرض شود كه ظاهراً رعايت ايمني و حفظ جان و مال مردم در تقدم چندم مجريان اين پروژه قرار داشته و حتي اجراي برخي اقدامات نيز بيشتر در حكم پاك كردن صورت مسأله و دادن جوابي فرمايشي به خواستهاي قانون است و دوم اينكه شايد مردم نيز ديگر با چنين روال و روندي خو گرفته و ديگر خواستار مطالبات و حقوق خود در اين زمينه نيستند چه اينكه در نهايت در صورت وقوع حادثه نيز (ولو به قيمت جان فرد و يا افراد) مورد با تشكيل پرونده و پرداخت ديه و يا خسارت مالي به انضمام توبيخ يك مسئول مربوطه يا غير مربوط خاتمه پذيرفته و باز هم داستان روز از نو آغاز ميشود.
قصه تندباد ناگهاني تهران يا لرزههاي اخير در استانهاي مجاور را به خاطر آوريد و در كنار آن سازه عظيم و چيدمان فلزي موقت پل چهارراه ميدانبار در حال گذر لحظه به لحظه صدها خودرو و انسان از زير آن را در كنار تابلوهاي (اول اميني بعد كار) تصور كنيد، حركت مردم و كار روزمره مغازهداران را در حال كار سقفگذاري بازارچه قديمي، ساخت ساختمانهاي عظيم چند طبقه را در جوار خيابانهاي پرتردد با احتمال سقوط اشيا و مصالح در هر لحظه بر سر عابران و يا گودبرداريهاي آنچناني در جوار منازل مسكوني و يا معابر پرتردد، تيربرقهاي سيماني بيكيفيت كه به مجرد برخورد يك اتومبيل شكسته و فرو ميافتد، سيمهاي آويزان و سيمكشيهاي نيمبند مخصوص روشنايي در معابر و پاركها و يا در نمونه آخر تابلوهاي تبليغاتي بسيار بزرگي كه اخيراً در كنار جادهها بدون در نظر گرفتن فاصله مناسب نصب شدهاند براي ما چه معاني خاصي را به دنبال دارد؟