مصطفی یوسف علیزاده نخستین بازیکن بومی پاس بود که در نخستین سال انتقال این تیم به همدان در لیست پاس قرار گرفت و نخستین همدانی بود که در میان بزرگان آن زمان پاس فرصت بازی پیدا کرد.
این جوان نوپا کاخ آرزوهایش را روی حبابهای نامطمئن فوتبال بنا نهاد و میخواست که روزی برای خود فوتبالیست بزرگی باشد اما چرخ روزگار به مراد این جوان پایینشهری خوب نچرخید و با یک آسیبدیدگی سخت و بیمهری مربیان سبب شد که خیلی زود این کاخ آرزوها فرو بریزد و آینده فوتبالیاش به سراب تبدیل شود.
علیزاده از همان کودکی با فوتبال انس گرفت و درحالیکه تنها 8 سال سن داشت نزد یکی از مربیان سازنده استان به آموزش الفبای فوتبال پرداخت و خیلی زود به اردوهای تیمهای ملی دعوت شد و زیرنظر مربیان بزرگی آموزش فوتبال را فرا گرفت.
دنیای فوتبال این بازیکن بومی، با فراز و نشیبهای زیادی همراه شد؛ وی چون سالها در ترکیب تیم پاس بوده و به نقاط ضعف و قوت این تیم آشناست، اطلاعات وی از این تیم میتواند رهگشا باشد.
یوسف علیزاده پس از مصدومیت و پشتسر گذاشتن ناملایمات، فصل گذشته به باشگاه شهرداری پیوست تا یار و یاور مربی اولیه خود هادی گلمحمدی باشد و الحق نیز بهعنوان یک بازوی قوی در کنار گلمحمدی برای شهرداری تلاش کرد هر چند در طول فصل فرصت حضور در ترکیب این تیم را پیدا نکرد اما با روحیهای بالا در کنار این تیم بود و راهنمای جوانان و نوجوانان تیم شهرداری بود.
همکار ما با این فوتبالیست با اخلاق همدانی گفتوگویی انجام داده که با هم میخوانیم.
فوتبال را از کی و از کجا آغاز کردید؟
فوتبال را از تیم بهزیستی و با حضور در مدرسه فوتبال این باشگاه آغاز کردم.
چگونه با فوتبال و باشگاه بهزیستی آشنا شدید؟
برادر بزرگم بازیکن بهزیستی بود و من نیز همراه وی در تمرین شرکت کردم که با استقبال هادی گلمحمدی مربی بهزیستی مواجه شدم و وی مرا به حضور در مدرسه فوتبال تشویق کرد و دنیای فوتبالیام آغاز شد.
شما به اردوی تیمهای ملی نیز دعوت شدید در این باره بیشتر توضیح دهید؟
من متولد 69 هستم و در 10 سالگی به اردوی تیم ملی زیر 11 سال دعوت شدم و در ردههای مختلف زیر 11 سال زیر 12 سال، زیر 13 سال و زیر 14 سال و نوجوانان زیر 16 سال در اردوی تیم ملی بودم و در مسابقات مقدماتی نوجوانان آسیا زیرنظر محمد احمدزاده فیکس بازی کردم و برای مسابقات نوجوانان مقدماتی جام جهانی در قطر در ترکیب تیم بودم.
در این اردوها با چه بازیکنانی که اکنون از فوتبالیستهای معروف هستند همدوره بودید؟
زمانی که من در اردوی تیم ملی نوجوانان بودم بازیکنانی چون کریم انصاریفرد، بختیار رحمانی، احسان حاج صفی، کاوه رضایی و... همبازی بودم.
به تیم ملی جوانان نیز دعوت شدی؟
در زمانی که نناد نیکولیچ کروات هدایت تیم ملی جوانان را به عهده داشت به این اردو دعوت شدم.
چطور شد که راهی فولاد شدی؟
در اردوهای تیم ملی با 5 پیشنهاد از سوی تیمهای لیگ برتری روبهرو شدم سپاهان و ذوبآهن از اصفهان، فولاد و استقلال از خوزستان و برق شیراز خواهان من شدند اما به دلیل رفاقتی که با بختیار رحمانی و کاوه رضایی داشتم و توجه ویژه فولاد به بازیکنان پایه راهی این تیم شدم و 3 سال برای رده جوانان این باشگاه توپ زدم.
حضورم در تیم ملی و فولاد در مطبوعات استان بازتاب داشت و انگیزه مرا دوچندان کرد.
داستان انتقالت به پاس
چگونه رقم خورد
از همدان در همان سال نخست علی خلف و سیروس رکنی با من تماس گرفتند و خواهان حضورم در پاس همدان شدند که پس از رایزنی کاظم اولیای مدیرعامل وقت پاس با مدیران فولاد رضایت نامه من صادر شد و به جمع سبزپوشان همدانی پیوستم.
نخستین روز حضورت در پاس چطور بود؟
وینگو بگوویچ و مرحوم منصورخان پورحیدری در نخستین جلسه تمرین اطلاعاتی از من گرفتند و چون وینگو خود سالها در فولاد کار کرده بود متوجه شد که از آکادمی فولاد به پاس پیوستم، در آن روز در کنار محمد علوی بازی درونتیمی کردم و وینگو مرا پسندید و با پاس قرارداد بستم.
از نخستین بازی خود در ترکیب پاس بگویید؟
در تیم پاس با وریا غفوری کاپیتان حال حاضر استقلال همپست بودم، در برابر ابومسلم در همدان به میدان رفتم که خداداد عزیزی تیم مشهدی را هدایت میکرد، خیلی انگیزه داشتم در نیمه دوم به بازی رفتم و روی گلی که به ثمر رساندیم تأثیر داشتم و نخستین بازی رسمی خود را تجربه کردم در این بازی استرس بالایی داشتم که با راهنمایی پورحیدری فقید کمی ترسم ریخت.
روند روبهرشدی داشتی و بازیهای خوبی بهنمایش گذاشتی بهویژه مقابل سپاهان، چرا این روند تداوم نداشت؟
پس از نخستین بازی با استقبال علاقهمندان روبهرو شدم که برایم تازگی داشت متأسفانه به دلیل جوانی و نداشتن مشاور خوب توی باد این بازی خوابیدم و مغرور شدم بهطوری که خود را مستحق ثابت بازی کردن میدانستم در بازی با برق و پیش از بازی خود را در ترکیب تیم میدیدیم اما وقتی به من فرصت بازی نرسید خودم را باختم. در نیمه دوم با روحیهای نه چندان مطمئن قدم به میدان گذاشتم که در دقایق پایانی بازی پایم پیچ خورد و ۲ سال از فوتبال دور شدم.
دوران مصدومیت چگونه گذشت؟
وقتی مصدوم شدم روزهای سختی را سپری کردم. من که غرق در امضا دادن و عکس گرفتن بودم و بسیار مغرور شده بودم وقتی پس از مصدومیت کسی حالم را نپرسید افسرده شدم و روحیهام را باختم.
در بازگشت مجدد به فوتبال دیگر نتوانستید علیزاده سابق باشید، چرا؟
برگشت من همراه با روزهای پایانی و اخراج منصوریان همراه شد و پس از آن نیز مدیر روستا کمتر به من میدان داد. در زمان ملاحی نیز اصلاً به جوانان اهمیت ندادند و محمود یاوری اعتمادی به جوانان نداشت.
در پاس از تیمهای دیگر پیشنهاد داشتید؟
زمانی که در پاس بودم آلومینیوم هرمزگان صد میلیون به من پیشنهاد داد که به خاطر پاس قبول نکردم.
چه عوامی سبب سقوط پاس شد؟
سقوط پاس فوتبالی نبود، متأسفانه تبانی برخی از تیمها سبب سقوط پاس شد؛ دلالها در سرنوشت پاس تأثیر داشتند و پس از آن نیز مدیریتهای غلط موجب شد که پاس تا دسته سوم سقوط کند و این برای ما واقعاً تلخ بود.
آیا ما زیرساختهای لازم برای لیگ برتری را داشتیم؟
یکی از دلایل سقوط پاس این بود که ما در مدیریت و پشتیبانی در حد و اندازه لیگ برتر نبودیم و چون پشتیبان و آکادمی درست و حسابی نداشتیم، نتوانستیم سرپا باشیم. در این سالها خروجی پاس با سرمایههای میلیاردی تنها چند بازیکن انگشتشمار بود، درحالی اگر آکادمی خوب داشتیم میتوانستیم نتایج بهتری را رقم بزنیم.
یکبار شانس حضور در پلیاف و در یک قدمی لیگ برتر بودیم چرا صعود نکردیم؟
در دیدار پلیاف با ذوبآهن اگر حمایت میشدیم، میتوانستیم دوباره به لیگ برتر صعود کنیم و درحالیکه ذوبیها برای صعود پاداشهای بزرگی را درنظر گرفتند. در اردوی پاس و پیش از بازی محمدعلی آزاد استاندار وقت، به جای آنکه روحیه ما را افزایش دهد، گفت: ما علاقهای به حضور در لیگ برتر نداریم و این سخنان چون آب سردی بود بر پیگر تیم و این دلیل بزرگی برای ناکامی بود.
با این شرایط آینده پاس را چطور میبینید؟
همدان با این شرایط تا 50 سال دیگر هم رنگ لیگ برتری بودن را نخواهد دید، متأسفانه بازیکنان بومی را فراری دادند چرا باید بازیکنانی چون علی آبادی، عاشوری تبریزی، گلزاری، رضایی و سلمانی در خارج از استان توپ بزنند. متأسفانه ساختار مدیریتی پاس خوب نیست و تا این ساختار اصلاح نشود، موفق نخواهیم بود.
شیرینترین خاطره فوتبالیات چیست؟
حضور در ترکیب پاس در بازی نخست شیرینترین خاطره من است و آن بازی و اتفاقات پس از بازی همیشه بهعنوان یک خاطره شیرین در یاد من میماند.
و تلخترین خاطره
بازی با برق و مصدومیت در دقیقه 95 بازی
آینده فوتبالی خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بازیگری بهدلیل مسائل و حواشی که بهوجود آمد، مصدومیت و غرور نتوانستم به آنچه میخواستم برسم اما قصد دارم دورههای مربیگری را دنبال کنم و از این راه بتوانم تواناییهای خودم را نشان دهم و انشاءا... روزی در کسوت مربیگری بتوانم دین خود را به پاس ادا کنم.
چه توصیهای به جوانان دارید؟
توصیهام به جوانان و نوجوانان این است که هر چقدر رشد و پیشرفت میکنند سر به زیر باشند و اجازه ندهند غرور و مسائل حاشیهای آنها را به بیراهه ببرد.
و حرف آخر
پدر و مادرم برای من زحمات زیادی کشیدند و جا دارد که از این طریق تشکر ویژهای از خانوادهام داشته باشم بهویژه پدر زحمتکشم که نتوانستم زحمات وی را جبران کنم. همچنین از هادی گلمحمدی نخستین مربیام و سایر مربیان تشکر میکنم و در پایان نیز تشکر ویژهای از همدانپیام و خبرنگارش که در شکوفایی من نقش پررنگی داشت، دارم.