پاییز 1397 تفاهمنامه همکاری شورا و شهرداری با فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان پیرامون ایجاد گذر «فرهنگ و هنر» در همدان منعقد شد اما هرگز این گذر در همدان شکل نگرفت. در این طرح قرار بود از فضاهای موجود شهری برای اجرای برنامه های فرهنگی و هنری استفاده شود.
به عبارتی قرار بود مسیری بین هگمتانه و دو آرامگاه بوعلی سینا و باباطاهر برای مردم بومی و گردشگران تعریف شود تا بتوانند با قدم زدن در آن شاهد بافت و معماری تاریخی شهر و جذابیت های هنری همچون دمنوش خانه ها با گالری های نقاشی و نوای موسیقی باشند ، اما هرگز این رویا تعبیر نشد .
در این خصوص ، پیشنهاد داده شد ، مدیریت شهری با اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان جلسه مشترکی را برای مشخص کردن مکان های پیشنهادی ایجاد گذر «فرهنگ و هنر» برگزار کرده و نرم افزار اجرای طرح هم تعریف کند . به عبارتی گذر فرهنگ و هنر با خواست جامعه و اهل هنر، در بافت شهری مناسب و در فرآیندی خود خواسته شکل میگیرد و مدیریت شهری صرفاً نقش تسهیلگر را ایفا میکند.
ترغیب هنرمندان دغدغهمند برای مشارکت در شکلگیری این گذرها، عرضه آثار و محتواهای کاربردی و برگزاری رویدادهای آمیخته با مفاهیم عمیق؛ به مرور به شکلگیری مراکز جدیدی میانجامد که در عین در دسترس بودن، در پرورش ذوق جامعه و ارتقای فرهنگعمومی نقشآفرین خواهند بود.
شکلگیری گذرهای فرهنگ و هنر علاوه بر نقش موثری که در پرورش ذوق جامعه دارند، فرآیند عرضه آثار هنری و کالاهای فرهنگی را نیز تسهیل و موجب رونق کسب و کارهای مرتبط می شوند. در شهرهای گردشگرپذیر، اثر بخشی این گذرها بیش از سایر شهرها خواهد بود و به مرکزی برای معرفی فرهنگ بومی و هنرهای سنتی آن شهر به گردشگران بدل می شوند.
گذر از اصطلاح «گذر فرهنگی»
«گذر فرهنگی» اصطلاحی است که در ابتدای پیدایش، به مکانهای خاص در بافت قدیمی شهرها گفته میشد که معابر مختلف شهرها را به یکدیگر متصل میکردند، اکنون اما گذر فرهنگی از شکل سابق خود خارج شده و تبدیل به اصطلاحی برای تبادلات فرهنگی و سنتی یک شهر یا کشور شده است.
به عبارت دیگر امروزه گذر فرهنگی میتواند هر راه ارتباطی باشد که از طریق اتصال به آن بتوان فرهنگ یک منطقه را به مناطق دیگر معرفی و از رویدادهای فرهنگی منطقهای دیگر، عناصری را دریافت کرد.
اهمیت ایجاد پاویون های (پاتوق های) فرهنگی بر کسی پوشیده نیست ، و قرار بود این پاتوق ها بر اساس اصول شهرسازی و متناسب با فرهنگ شهر ایجاد شود و دارای کارکرد فرهنگی و هنری آن بسیار قوی باشد.
گذر فرهنگ و هنر قابلیت تحقق اهداف فرهنگی را دارد و باید فضای مناسبی برای آن به منظور حضور بیشتر شهروندان فراهم شود.
با توجه به حوزه فرهنگ و بهرهمندی هنرمندان و مردم از فضاهای فرهنگی نه تنها در نوع نگاه، روش و تغییر رفتار و فرهنگ شهروندان مؤثر است؛ بلکه در رونق اقتصادی هم بسیار تاثیرگذار است؛ زیرا با کمک به فعالیت های هنرمندان به ایجاد فضای کسب وکار در این حوزه و اشتغالزایی هم کمک کردهایم.
تربیت زیبایی شناختی جامعه و کمک به پرورش و شکوفایی استعداد و ذوق مردم از طریق تولید آثار هنری فاخر، ارائه محتواهای فرهنگی غنی و برگزاری رویدادهای وزین، همواره از دغدغه های اهالی فرهنگ و هنر بوده است.
کشف و شکوفایی استعدادها
در این زمینه یک کارشناس امور فرهنگی به ایرنا گفت: آثار، خدمات و رویدادهایی که در مرحله آفرینش توام با تامل و دقت خلق شده و عرضه آنها در طول قرنها به شکلگیری مراکز، سالنها و تالارهایی فاخر انجامیده، اقشاری خاص خود را ملتزم به تربیت تخیل دانسته و یا در جستوجوی مفاهیم اجتماعی و فلسفی که در ورای آثار هنری بودهاند به آنها آمد و شد داشتهاند.
امین عارفنیا معتقد است : از سویی عامه مردم در ادوار و جوامع گوناگون نشان دادهاند که از برنامهها و رویدادهای در دسترس که وجه هیجانآفرین و مفرح آنها غالب است استقبال میکنند. برنامهها و رویدادهایی که کمتر به تالارها و سالنها راه داشته و بیشتر در معابر و میادین و یا کافهها و سالنهای عمومی بر پا و با کمترین بها در دسترس مردم بودهاند.
وجه بیتکلف و ارزانبودن دسترسی به هنرهای عامهپسند باعث شده مراکز ارائه این خدمات و رویدادها پر رونق باشند و آفرینندگان و عرضهکنندگان خدمات در این معابر و مراکز همواره بکوشند که بر جنبه سرگرم کننده و هیجانآور آثار خود بیافزایند.
از سویی دیگر در میان سیاستگذاران و برنامهریزان فرهنگی که هدایت، حمایت و نظارت بر فرایند تولید و عرضه آثار فرهنگی و هنری را بر عهده دارند، هریک در این جریانهای هنری جایگاه خاصی داشته است.
از نگاه وی ، ضرورت پرورش ذوق جامعه و ارتقای فرهنگ عمومی از طریق تقویت جنبههای اخلاقی و تربیتی فعالیتهای فرهنگی به حمایت از هنر فاخر و متعالی انجامیده و از منظری ضرورت تامین نشاط اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای عامه مردم، برنامهریزان فرهنگی را از تقابل با ارائهکنندگان هنرهای عامه پسند بر حذر داشته است.
در این بین و از منظر سیاستگذاری فرهنگی میتوان میان بری زد. میتوان هنرهای وزین و خدمات فاخر فرهنگی را به میان مردم برد و میان آفرینشهای والای هنری و ذائقه مردم پیوندی ایجاد کرد و از فضاهای زنده شهرها به عنوان محل تجلی این پیوند بهره برد. بازارچهها، پیاده راهها، کاروانسراها، عمارتها و بناهای تاریخیای که در بافتهای پر رونق شهری واقع شدهاند و نقاط عطف مناسبی برای تعاملات انسانی محسوب میشوند؛ قابلیت پذیرش کسبوکارها و رویدادهای فرهنگی و هنری در کالبد خود را دارند.
در این میان تاکید بر این نکته که برقراری این پیوند و استقرار مشاغل فرهنگی در کالبدهای پر رونق شهری باید کاملاً طبیعی صورت پذیرد و برنامهریزان فرهنگی و مدیران شهری از تحمیل و اقدامات تصنعی اجتناب نمایند ضروری است؛ چرا که تحمیل با روح هنر در تضاد و تقابل است.
به عبارتی؛ ایجاد گذرهای فرهنگ و هنر فرصتی برای دمیدن بر روح شهرهایی است که به سرعت به سمت بدقوارگی و فاصله گرفتن با هویت خود پیش میروند. امید که تلنگری برای توجه بیش از پیش به فرهنگ و هنر و پیشینه غنی شهرها باشد.