توسعه صنعت گردشگری راهی جز پرچمداری و میانداری فعالان و متخصصان این صنعت ندارد و دولت در جایگاه حاکمیتی باید وظایف نظارتی را انجام دهد؛ این رویکرد بخش خصوصی سرمایهگذار و مجری این حوزه را مجبور میکند برای بقا در بازار و حفظ ارزش سرمایه خود، بهرهوری سرمایهگذاری را به خوبی عملیاتی کند.
صنعت گردشگری با همه رقابتهای پیچیده که میان صاحبان صنایع بزرگ و بازیگران عرصه اقتصادی جهان وجود دارد، با همه موجهایی که جهانی شدن در حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایجاد کرده، با همه پشت پردههای اقتصاد سیاسی جهان در لابی کارتلهای بزرگ در بازارهای تو در تو، از صنایع بالادستی، از نفت و پتروشیمی تا خودرو و ارتباطات، اکنون در جایگاه سومین صنعت درآمدزا و ثروتساز جهان ایستاده است.
همین جایگاه و رتبه است که صنعت گردشگری را برای برنامهریزان اقتصادی و توسعه، حتی اگر ظرفیتهای جذب گردشگر و سرمایه را هم نداشته باشند جذاب کرده و تلاش میکنند نخست اینکه، جاذبه مصنوعی برای جلب توجه علاقهمندان به سفر و جهانگردی کشورشان بسازند، دوم اینکه، در تمام برنامههای توسعه و عمرانی اولویتدار، توجه به تجهیز و توسعه زیرساخت و زیربناهای موردنیاز گردشگری را دستکم تا 2دهه آینده در نظر بگیرند و سوم اینکه، مولفههای امنیت و رفاه عمومی را در کنار شاخصههایی مانند کاهش ریسک و افزایش تسهیلات برای جذب سرمایهگذاری فراهم کنند.
این شاخصها و مولفهها در هر کشوری با هر درجه و جایگاه جذابیت گردشگری، اگر مورد توجه قرار گیرد دستاوردهای چشمگیری به صورت مستقیم و غیرمستقیم در مؤلفههای اقتصادی مانند اشتغال، توسعه تجارت و گسترش بازار، درآمد ناخالص ملی کمتر از یک دهه خواهد داشت؛ البته این موارد در سایر صنایع هم امکانپذیر است، اما هم به سرمایه بیشتر و هم به صبر و زمان بیشتر نیاز دارد، که به همین دلیل مدیران راهبردی تلاش میکنند گردشگری را در اولویتهای نخست در سبد برنامهریزیهای کلان سیاستگذاران، تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور خود قرار دهند.
منهای کرونا و با نگاه امیدوارانه به احیای گردشگری پس از واکسیناسیون عمومی در پساکرونا، رونق گردشگری میتواند شتابدهنده جبران رکود و خسارت تحمیلی به اقتصاد جهانی شود، این ذات صنعت گردشگری است که علاوه بر توسعه خود بر سایر صنایع و شاخصهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به صورت مستقیم تأثیر میگذارد؛ این خاصیت در کمتر صنعت پولسازی دیده میشود؛ که بتواند همزمان در بخش اقتصاد - چه کلان و چه خرد - و در حوزه فرهنگ و حتی سیاست و دیپلماسی مؤثر و توسعه پایدار را در دسترس قرار دهد. چنانچه معیار سنجش نرخ رشد اقتصادی هم باشد، گردشگری و همه صنایع وابسته به آن را اگر تنها راه نگوییم، اما مهمترین و مؤثرترین رهیافت برای عبور از رکود بازارهای متصل جهانی از آغاز همهگیری کووید۱۹ تا آینده پساکرونایی میتوان برشمرد؛ ایران نیز به دلیل ظرفیتهای شگفتانگیز گردشگری در همه نوع آن و جایگاه شناخته شدهای که در این حوزه دارد، از این قاعده مستثنا نیست به شرط آنکه الزامات و ضرورتهای برنامه جامع توسعه گردشگری را با رویکرد عبور از بحران - که عمدتاً کرونا و تحریم اقتصادی است- برنامهریزی و عملیاتی کند.
این برنامه علاوه بر همه مقتضیات برنامههای بالادستی در بخشهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، جنبههای اصولی راهبردی و استراتژیک و هماهنگیهای میانبخشی و فرابخشی را هم نیاز دارد و مبنای آن باید بهرهمندی از تجارب گذشته، آزمونها و خطاها و با نگاهی علمی، حرفهایی و تخصصی به صنعت گردشگری باشد؛ و دولت برای چابکسازی ساختارهای عملیاتی برنامه آینده، باید میزان تصدیگری در صنعت گردشگری را تا حد صفر کاهش داده و از دخالت و الغای اندیشههای مدیریتی محدودگرای سیاستزده و صرفا اقتصادگرا، جلوگیری کند.
توسعه گردشگری راهی جز این را نشان نمیدهد که بخش خصوصی پرچمدار و میاندار صنعت گردشگری باشد و دولت در جایگاه حاکمیتی خود فقط وظایف نظارتی خود را انجام دهد؛ این رویکرد بخش خصوصی سرمایهگذار و مجری صنعت گردشگری را مجبور میکند برای حفظ ارزش سرمایه خود، بهرهوری سرمایهگذاری را که مهمترین عنصر کارآمدی برنامههای توسعه است، به خوبی عملیانی کند؛ این شیوه و نگرش علاوه بر آنکه هزینههای سرمایهگذاری را کاهش و کیفیت سودآوری سرمایهگذاری را افزایش میدهد، هزینه سفر را برای گردشگرانی که از زیر آوار زیان کرونا خارج میشوند مقرون به صرفه میکند، این آغاز امید برای رونق گردشگری در جهان پساکرونا است.
البته جذب سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد ایران به طور کلی و در صنعت گردشگری به طور موردی، با موانع زیرساختی ویژه اکوسیستم اقتصادی خاص ایران مواجه است؛ اگر این موانع و خوانها حذف شود، میتوان به توسعه صنعت گردشگری نه در درازمدت، بلکه در میانمدت هم امیدوار بود و ارتقای جایگاه برندهای گردشگری ایران را در بازارهای جهانی تضمین کرد، اما نباید از به کارگیری مدیران متخصص و حرفهایی گردشگری که مدیریت سرمایه و منابع را میدانند و گردشگری را بلد هستند و با فعالیت در اتمسفر اقتصادی ایران با همه فرصتها و چالشها آشنا هستند، غافل بود.