اندر حکایت گرده‌افشانی و ازدیاد نفوس همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 7 ارديبهشت 1403

Today : Fri, April 26, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  109132 تاریخ انتشار:  1399-03-19 - 10:02 تعداد بازدید:  142
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

اندر حکایت گرده‌افشانی و ازدیاد نفوس

نویسنده : ابوعطا

یادداشت


 دوران دانشجویی یک هم‌دانشگاهی به‌نام محمد داشتیم که از قضا اهل یکی از شهرهای نزدیک همدان بود.
این جناب ممد آقا از 5 صبح روی طبقه دوم تخت اتاقی 4 نفره که حدود 8-7 نفر در آن بیتوته کرده بودیم، بیدار می‌شد و با صدای بلند ترانه‌هایی با مضمون «کجایی برادر جان»، «دلم تنگه شقایق» و «تمام بغض میلیچ‌ها» و از این قبیل ترانه‌جات جان‌گداز را پخش می‌کرد و در حین مراسم گریه‌زاری محکم با دودست بر سروکله خود می‌کوبید.
روزهای اول سعی وافری داشتم که به او دلگرمی بدهم و با جملاتی از قبیل «نیمه‌ پر لیوان را ببین»، «دنیا فقط صدسال اولش سخته» و «ما هم بچه بودیم» و از این جور چیزهای مثلاً روانشناسانه او را آرام کنم اما کم‌کم و در ادامه ترم‌هایی که می‌گذشت حس کردم کارهای ممد همچین هم بی‌ربط نیست و این مناسک خودساخته چقدر آرام‌بخش و بلکه گاهی حتی الزامی است.
در روزهای بعد با اینکه مثل او هرروز صبح به صبح عاشق و غروب به غروب فارغ نمی‌شدم، بهانه‌ای در دل خود می‌تراشیدم تا با حضور قلب در مراسم «بر سر کوبان» مشارکت کنم، القصه کار به جایی رسید که تعداد حضار در مجلس ما به چند ده نفر رسید و حجم ترانه‌های انتخابی و پنلهای جانبی هم روز به روز بیشتر و تنوع آن افزون‌تر شد تا به آنجا که کارهایی از قبیل احضار ارواح برای کمک به وصلت عشاق و حلول در مغز زید طرف از طریق ماوراءالطبیعه به لیست فعالیت‌های ممد افزوده شد، از این حواشی که بگذریم ما بدون آن‌که بدانیم یک مکتب مفید روانشناسی تأسیس کرده بودیم که صبح به صبح می‌پذیرفتیم بدبختی و مصیبتی بر سرمان آمده یا قرار است بیاید و بدین ترتیب با خیالی آسوده به استقبال سختی‌های آن روز رفته و از حوادث کوچک و خوشایند شبانه‌روز به‌غایت خشنود می‌شدیم.

حال حکایت برخی مردم ما با مسئولان این‌وری و آنوری و از هر وری، شبیه به مراسم صبحگاهی «بر سر کوبان» و تناول قورباغه در ابتدای روز شده، اتفاق میمونی که مبتنی بر یک خودآگاهی جمعی از بی‌اثر بودن رفت‌وآمد مسئولان و تغییر و تحولات سیاسی رخ می‌دهد و اتفاقاً آرام‌بخش هم هست، این وسط شما که تازه وکیل و وزیر و مسئول شدی این سوپاپ اطمینان را دست‌کم نگیر، بدان و آگاه باش که این حجم از جُک، انتقاد و گلایه و افشاگری کاملاً طبیعی و ضروری است، شما این حرف‌ها را به خودت نگیر که اگر بگیری، حکایت آن لاک‌پشتی را پیدا می‌کنی که با دو تا لک‌لک یا مرغابی ائتلاف کرد به این شرط که با دهان خود چوبی را نگاه دارد و هیچ سخنی نگوید تا او را به برکه‌ای پر آب برسانند اما وسط راه از حرف‌ها و انتقادهای مردم طاقتش طاق شد و گفت: «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» و گفتن این جمله همان و سرنگون شدن از اوج عزت به حضیض خفت همان، بنابراین مسئول عزیزی که به‌تازگی وارد میدان شده‌ای شما کار خودت را بکن اخوی، وسط این شعرخوانی‌ها و شلیک لایحه به این‌سو و آن‌سو نیم‌نگاهی هم به وعده‌های اقتصادی خودتان و برنامه‌های ازدیاد جمعیت در اثر وفور نعمت داشته باش بالأخره واقف هستی که ابناء بشر در ذیل پستانداران طبقه‌بندی‌شده، عموماً گرده‌افشانی نمی‌کنند و مانند سریال‌های صداوسیما هم اگر یک موجود مؤنث از فاصله دو کیلومتری یک موجود مذکر عبور کند، عق زدن و ویار و فرزندآوری رخ نمی‌دهد بلکه این کار مقدماتی نیاز دارد، افراد باید شغل و درآمد و دل‌ودماغی داشته باشند تا قرار و مداری بگذارند، خواستگاری و مراسم آشنایی برگزار کنند، بعد باید چند ده میلیون پول برای برگزاری مراسم و چند ده میلیون ناقابل دیگر برای اجاره یک خانه 40 متری کنار بگذارند که با چند ده میلیون جهیزیه از پیش خریداری شده پر شود و همچنین باید درآمدی هم لابه‌لای قسط و قرض و خرج رفت‌وآمد و قبوض و... باقی بماند که یخچال جهیزیه با گرمی‌جات و سایر چیزهای مقوی پر شود و علاوه بر این‌ها، ساعات کار زوجین هم به‌گونه‌ای باشد که یکی دو ساعت این وسط رخصت دیدار دست دهد و در آن هنگام پس از سیر کردن شکم و پخش آهنگ تایتانیک، این احساس پیدا شود که چقدر بچه داشتن خوب است و پس از آن فلش‌بک به سکانس عُق زدن پشت در توالت را شاهد باشیم، پس برادر من شعر و شاعری در وصف زیبایی‌های یکدیگر را رها کنید، بستنی کیم با نصف حجم قبل شده 15 هزار ریال، دیگر از لواشک و ترشی ویار، قرص آهن و پوشک بچه و شیر خشک و هزینه مهدکودک و سرویس و... ذالک چیزی نمی‌گوییم که نگفتن آن بهتر از گفتن است.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com