دوران بازنشستگی و خیل بازنشستگان در اینجا و آنجای جامعه ایرانی حکایتهایی دارد که به یقین از همه حکایتهای عالم و عالمیان جدا است، حکایتهای تلخی که همین دیروز (5 شهریور ماه) و روز بازنشستگان به بهانه معرفی بازنشسته نمونه برای گروه بازنشستگان موسوم به بازنشستگان کشوری در همدان خودنمایی کرد! با این سوال بزرگ که ملاک انتخاب یک بازنشسته نمونه کدام شاخص است؟! و این سوال برگ زمینهای هم دارد مبنی بر این که حکایت اول بازنشستگی جامعه ایرانی داغ تبعیضی است که از اول استخدام و آغاز حیات کار و خدمت بر پیشانی کارمندان و شاغلان زده میشود و تا پایان عمر باقی میماند و ول کن قربانیان تبعیض نخواهد بود!
دیگر حکایت تلخ بازنشستگان این است که همیشه از آنان سوال میشود بازنشسته کجایی؟ و اگر بخت با بازنشستهای یار باشد و حکم بازنشستگیاش از سوی یک وزارتخانه یا سازمان عریض و طویل و مایهدار و اسم و رسمدار صادر شده باشد، نوع خدمات دوران بازنشستگی او نیز با بسیاری از همسالان خود که در سازمانهای کوچک و شرکتهای درجه دو و سه موی سپید کرده و کمر خم کرده باشند، متفاوت است. نظیر خود صاحب این نوشتار که در طول حدود 10 سال گذشته، کسی از مسئولان سازمان متبوعه نامی و یادی از ما نبرده است که فلانی پس از آن 33 سال دربه دری و آوارگی و مأموریتهای سخت و دشوار در حوادث و بحرانهای درون مرزی و برونمرزی، هستی یا نیستی و روزگار پیری را چگونه میگذرانی؟!
البته عقبه و سرنوشت کارکنان و بازنشستگان یک سازمان بستگی به کیفیت مدیریتهای آن دارد. چرا که هر اداره و سازمانی در هر شرایط اقتصادی و محدودیتهای اجرایی و مالی به راحتی قادر خواهد بود با برنامهریزی درست در روزی به نام بازنشستگان، معدود کارکنان بازنشسته خود را برای تجدید دیدار و تقویت روحیه چنین سالخوردگان دور هم جمع کند و زمینه تجدید خاطرات برای آنان فراهم آورد اما نباید فراموش کرد که همیشه در هر شرایطی در مقابل خیل مدیران با کفایت و توانمند مدیرانی هم هستند که چوب بیکفایتی آنان بر تن سه نسل یک سازمان و شرکت وارد خواهد شد!(نسل در سال اشتغال، نسل بازنشسته و نسل تازه وارد به سازمان)
حکایت دیگر بازنشستگان ما این است که دستهبندی شده و در دو محور موازی با فاصله زیاد از هم یکی به نام بازنشستگان کشوری و یکی دیگر به نام بازنشستگان تأمین اجتماعی سرنوشت خویش را دنبال میکنند.
با این حال هنوز پاسخ آن سوال اول بر بسیاری از بازنشستگان عزیز ما معلوم نیست که واقعاً ملاک انتخاب و معرفی بازنشسته نمونه چیست؟
نکند چنین بازنشسته خوشبختی از بین خیل سالخوردگانی که از روی تنهایی و بیحوصلگی روزگار خود را در سایهسارهای پارکهای شهری میگذرانند، انتخاب میشوند و یا آن بازنشسته حق به جانبی که دائم به کانونهای بازنشستگی خود سرک میکشد و جویای حق و حقوق ضایع شده خود میباشد، در زمره بازنشستگان نمونه قرار میگیرد! و شاید هم آن مدیر لایق و توانمند دیروزی که اگر چه امروز بازنشسته است ولیکن در دوران اشتغال و تلاش بیوقفه خود افراد بازنشسته سازمان خود را نیز از قلم نیانداخته و چه بسا بارها از تجربه و درایت و دلسوزی بازنشستگان خود برای پیشبرد اهداف اداری و سازمانی یاری جسته است.