هفته کتابخوانی بهانهای شد تا یکبار دیگر از این یار جدا افتاده یادی به میان آوریم.
چرا میگوییم یار جدا افتاده؟ مگر این همان یار مهربان نیست که همیشه در کنار ما بود و در کنج دلمان قرار داشت.
اگر تاکنون دیر نشده باشد، وقت آن است تا علتهای قهر کتاب از بسیاری آدمها، حتی آدمهای معروف به اهل کتاب را در وجدان خودمان بررسی کنیم. کتاب متشکل از مشتی کاغذ اتوکشیده است که پیچیده به جلد به فرمهای مختلف است! مفهوم ظاهری کتاب نزد هر کسی یکسان است! آدمهای عامی و بیسواد هم به چنین کالایی کتاب میگویند و دانشمندان هم وقتی مجلدی را به دست میآوردند، آن را کتاب خطاب میکنند اما وقتی کتابی خوانده شود، آن وقت است که یار مهربان لقب میگیرد، همان یار مهربانی که اول حرفمان گفتیم به دلایل زیادی در چنین روزهایی مهجور و غریب و جدا افتاده است. یادمان باشد که واژههای کتاب و کتابخوانی 2 مقوله جدا از هم هستند که متأسفانه هر دو گرفتار چالشهای سنگینی شدهاند. میگویند وجهه فرهنگی کتاب بسیار برجسته و پررنگتر از ظاهر اقتصادی آن است؛ ولیکن این روزها که موضوعات اقتصادی تمام بود و نبود جامعه ما را به چالش کشیده است، سیمای فرهنگی کتاب نیز بهشدت رنگ باخته و به کالایی ورشکسته تبدیل شده است. گرانی و کمبود کاغذ چاپ، گرانی و کمبود مواد و رنگ و جوهر برای چاپ، گرانی و کمبود قطعات اصلی و اساسی برای تعمیر و راهاندازی دوباره دستگاههای چاپ، هزینههای سنگین چاپخانهداری و بالا رفتن دستمزدهای کارگری و دهها رقم عوارض و مخارج پراکنده برای سامان بخشیدن به پروسه چاپ (در تمام موارد منظورمان چاپ کتاب بوده است)، همه و همه از گرفتاریهای امروز دستاندرکاران انتشار کالایی بهنام کتاب است که ممکن است زیباییها و جذابیتهای یک چاپ ناب را تحتتأثیر قرار دهد و توی ذوق مشتری بزند. اینها همه مربوط میشود به گرفتاریهای اقتصادی در حوزه انتشار و ارائه یک کار خوب که متأسفانه وقتی چنین چشمتنگیهایی به ملاحظات سیاسی و مبتلا به عنوانهای جدید و تجدید چاپهای پرمخاطب، آلوده میشود، آنوقت است که چاپخانهها و انتشاراتیهای زیر زمینی وارد عمل میشوند و آش شوربایی طبخ میشود که فقط ببین و دیگر لازم نیست بخوانی، چون تتمه علاقهمندی و عشق به کتابخوانی نیز رنگ خواهد باخت.
اگر تمام مشکلات مربوط به مقوله کتاب تا پیش از ورود به مقوله کتابخوانی، یعنی همان سیاههای که در چالشهای اقتصادی کتاب بدان اشاره شد، یکی یکی بررسی و مرور و تیکگذاری شود، آن وقت است که میشود کیفیت و وضعیت کتابخوانی و احترام به شأن یار مهربان را با فراغ بال بیشتری در مظان قضاوت و دقت نظر و آسیبشناسی قرار داد!
واقعیت این است که مفهوم کتابخوانی فقط ورق زدن یک کتاب و پرداختن به موضوع آن نیست، با تعریفی جامعتر، کتابخوانی یعنی اینکه، اهل مطالعه به هر طریقی موضوع مورد علاقه خود را تحت یک عنوان داستانی، شعر یا سیاست و علوم مختلف جستوجو کرده، در دسترس قرار داده و مطالعه کند، حتی اگر به کمک رایانه، اینترنت و شبکههای اجتماعی باشد. درواقع چنانچه روح مطالعه و کتابخوانی در وجود انسان در تلاطم باشد، ابزار آن نیز چه بهصورت یک کتاب قابل اطمینان یا در فضای مجازی، فراهم خواهد شد. متأسفانه باید بپذیریم که در جامعه امروز بسیاری دلبستگیها که فقط جنبه مدگرایی و گرایشهای سرگرمکننده دارد، راه پیوستن قشرهای مردم به یار مهربان را بسته است. وقتی پای انواع بازیها و سرگرمیهای اغواکننده توسط ابزار نوین ارتباطی در میان است و التهابهای روانی نیز بهلحاظ نوع مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه را به سمت دلخوشیهای کاذب سوق میدهد، مجالی برای انس و دلبستگی با یار مهربانی که دلسوزتر و خیرخواهتر از حتی پدر و مادر مینماید، کمتر باقی میماند، با این امیدواری بزرگ که موجودیت و رفاقت چندهزار ساله کتاب با جوامع انسانی همواره راه مصالحه و رجوع به ریشههای فرهنگی را باز گذاشته است.